Dictiornary-Farsi | قطاع کروی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 105 (7 milliseconds)

English	Persian
spherical sector	قطاع کروی


Other Matches

bad sector	قطاع بد
sectors	قطاع
sector	قطاع
voussoir archstone	قطاع
disk sector	قطاع دیسک
observing sector	قطاع دیدبانی
observation sector	قطاع دیدبانی
bad sector	قطاع خراب
sectors	قطاع دایره
elevation circle	قطاع درجه
elevating arc	قطاع درجه
sector	قطاع دایره
arc of fire	قطاع اتش
hard sector	قطاع سخت افزاری
sector interleave factor	عامل جاگذاری قطاع
elevating arc	قطاع حرکت ارتفاع
wracks	قطاع دندانه دار
racks	قطاع دندانه دار
wracked	قطاع دندانه دار
bandit	راهزن قطاع الطریق
racked	قطاع دندانه دار
bandits	راهزن قطاع الطریق
rack	قطاع دندانه دار
sector	منطقه ماموریت قطاع اتش
sectorial	مربوط به قطاع دایره برش
sector of fire	قطاع اتش منطقه تیراندازی
sectors	منطقه ماموریت قطاع اتش
worm and sector sleering	چرخ دنده ی حلزونی و قطاع فرمان
globe like	کروی
globate	کروی
globoid	کروی
globy	کروی
orbiculate	کروی
spheric	کروی
spheral	کروی
globulous	کروی
globally	کروی
nodular	کروی
global	کروی
orbicular	کروی
perispheric	کروی
spherical	کروی
spheroid	کروی
globular	کروی
soft sector	علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
spherical top	فرفره کروی
spherical coordinates	مختصات کروی
spherics	هندسه کروی
roudelay	کروی شکل
sphericity	حالت کروی
spherical wedge	قاچ کروی
spherical geometry	هندسه کروی
sector of a sphere	اکلیل کروی
spherical lens	عدسی کروی
spherical trigonometry	مثلثات کروی
spherical candlepower	شمع کروی
spherical mirror	اینه کروی
spherical triangle	مثلث کروی
spherical triagle	مثلث کروی
spherical aberration	خطای کروی
aspheric	غیر کروی
sphere	جسم کروی
globe	کروی کردن
orbs	جسم کروی
orbs	کروی شدن
globe valve	سوپاپ کروی
globular cluster	خوشه کروی
orb	کروی شدن
globular protein	پروتئین کروی
orb	جسم کروی
sphery	کروی مستدیر
kitchen rudder	سکان کروی
spheres	جسم کروی
globes	کروی کردن
orbed	گرد کروی
hard sectored	دیسک لرزانی که در ان سوراخهایی به منظور تعیین حدود هر قطاع یا بخش تعبیه و منگنه شده است
mean spherical candlepower	شمع کروی متوسط
globules	جسم کوچک کروی
globule	جسم کوچک کروی
spherule	جسم کروی کوچک
star globe	ستاره یاب کروی
concave spherical mirror	اینه کروی کاو
spherical coordinates	مختصات کروی [ریاضی]
quadrant	ربع جسم کروی
orbicularly	بطور گرد یا کروی
hemispherical engine	موتور نیم کروی
sphere gap	دهانه جرقه کروی
globular cluster	خوشه ستارهای کروی
ensphere	بصورت کروی در اوردن
spherical coordinates	دستگاه مختصات کروی
concave spherical mirror	اینه کروی مقعر
spherical polygon	کثیر الاضلاع کروی
spherical coordinate system	دستگاه مختصات کروی [ریاضی]
acinarious	پوشیده شده از حفرههای کروی
ball peen hammer	چکشی که یک طرف ان کروی است
roundle	صفحه کوچک و کروی شکل
roundel	صفحه کوچک و کروی شکل
yurta	خیمه کروی قرقیزهای ساکن سیبریه
yurt	خیمه کروی قرقیزهای ساکن سیبریه
spherical coordinate system [with constant radius]	دستگاه مختصات کروی [با شعاع ثابت]
cirro cumulus	لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین
spherization	جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
radiation scattering	انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
huygen's principle	قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد