Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 288 (14 milliseconds)
English
Persian
pole of development
قطب توسعه
Search result with all words
expansion
توسعه
expansion
توسعه گسترش دادن کشیدن
expansion
گسترش توسعه
research
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
research
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researched
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
researched
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researches
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
researches
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researching
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
researching
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
enhance
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhance
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhanced
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhances
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhancing
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhancing
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
spread
توسعه
spread
توسعه دادن
spreads
توسعه
spreads
توسعه دادن
imperialism
استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
increment
توسعه
increment
افزایش در حقوق توسعه
increments
توسعه
increments
افزایش در حقوق توسعه
trade unionism
سیستمی که معتقد به بسط و توسعه این گونه اتحادیه هاست
amplification
توسعه
amplification
توسعه تقویت
extend
توسعه دادن
extend
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
extend
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extend
استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
extending
توسعه دادن
extending
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
extending
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extending
استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
extends
توسعه دادن
extends
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
extends
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extends
استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
developer
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
developers
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
protectionism
دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
develop
توسعه دادن
develop
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
develop
توسعه دادن اشکارکردن
develops
توسعه دادن
develops
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
develops
توسعه دادن اشکارکردن
expanse
بسط و توسعه
expanses
بسط و توسعه
skimming
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
development
توسعه
development
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
development
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
development
زمان لازم برای توسعه محصول جدید
development
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
developments
توسعه
developments
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
developments
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
developments
زمان لازم برای توسعه محصول جدید
developments
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
extension
توسعه
extensions
توسعه
boom
توسعه عظیم
boom
توسعه یافتن
boomed
توسعه عظیم
boomed
توسعه یافتن
booming
توسعه عظیم
booming
توسعه یافتن
booms
توسعه عظیم
booms
توسعه یافتن
generation
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
generations
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
extendable
توسعه پذیر
enlarge
توسعه دادن وسیع کردن
enlarge
توسعه
enlarge
توسعه دادن
enlarge
توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarged
توسعه دادن وسیع کردن
enlarged
توسعه
enlarged
توسعه دادن
enlarged
توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarges
توسعه دادن وسیع کردن
enlarges
توسعه
enlarges
توسعه دادن
enlarges
توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarging
توسعه دادن وسیع کردن
enlarging
توسعه
enlarging
توسعه دادن
enlarging
توسعه دادن زیاد بحث کردن
enrich
توسعه دادن
enriches
توسعه دادن
enriching
توسعه دادن
expand
توسعه دادن بسط دادن
expand
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expand
منبسط کردن توسعه دادن
Other Matches
characteristics of underdeveloping
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
international development association
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
outreach
توسعه یافتن توسعه
enlargement
توسعه
stop go policy
توسعه
enlargements
توسعه
promotion
توسعه
promotions
توسعه
delelopment
توسعه
outspread
توسعه
upgrowth
توسعه
extensibility
توسعه پذیری
development time
زمان توسعه
export promotion
توسعه صادرات
exepandable
قابل توسعه
development tools
ابزار توسعه
expandsionism
توسعه طلبی
expanded , capacity
توسعه فرفیت
expandability
قابلیت توسعه
development policy
سیاست توسعه
development plan
برنامه توسعه
promoting
توسعه دادن
expansive
متمایل به توسعه
expansionism
توسعه طلبی
promoted
توسعه دادن
increase
توسعه دادن
increased
توسعه دادن
increases
توسعه دادن
underdeveloped
توسعه نیافته
economic development
توسعه اقتصادی
anti development policy
سیاست ضد توسعه
combat development
توسعه رزمی
cultural development
توسعه فرهنگی
expansionist
توسعه طلبی
developement
توسعه دادن
development bank
بانک توسعه
promotes
توسعه دادن
extensible
توسعه پذیر
progation
توسعه تکثیر
regional development
توسعه منطقهای
regional development
توسعه ناحیهای
research and development
تحقیق و توسعه
rural development
توسعه روستائی
social development
توسعه اجتماعی
technical development
توسعه فنی
to open out
توسعه دادن
under development
دردست توسعه
underdevelopment
توسعه نیافتگی
uneven development
توسعه نامتوازن
phasess of development
مراحل توسعه
pattern of development
الگوی توسعه
path of expansion
مسیر توسعه
historical development
توسعه تاریخی
self development
توسعه نفس
increscent
زیادی توسعه
internal development
توسعه داخلی
monetary expansion
توسعه پولی
open out
توسعه دادن
to unfold
توسعه دادن
urban renewal
توسعه شهری
promote
توسعه دادن
pullulate
اغاز توسعه نهادن
extensible language
زبان توسعه پذیر
extendible
قابل توسعه کش دار
to grow
[into]
توسعه دادن وضعیت
[به]
extended precision
دقت توسعه یافته
extended memory
حافظه توسعه یافته
regress
برگشت
[به حالت کم توسعه]
step backwards
برگشت
[به حالت کم توسعه]
regression
برگشت
[به حالت کم توسعه]
research and development
تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
inextension
عدم امتداد یا توسعه
well development
توسعه و شستشوی چاه
software development
توسعه نرم افزاری
program development tools
ابزار توسعه برنامه
development planning
برنامه ریزی توسعه
outstretch
توسعه دادن بسط
top down development
توسعه از بالا به پایین
to spread
[across]
[over]
توسعه یافتن
[سرتاسر]
underdeveloped area
منطقه توسعه نیافته
underdeveloped countries
کشورهای توسعه نیافته
microcomputer development system
سیستم توسعه ریزکامپیوتر
underdeveloped nations
ملل توسعه نیافته
class improvement plan
طرح توسعه ناو
developing countries
کشورهای در حال توسعه
developed contries
ممالک توسعه یافته
corrosive attack
اغاز و توسعه خورندگی
desired rate of development
نرخ مطلوب توسعه
to develop
[into]
توسعه دادن وضعیت
[به]
step backwards
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
characteristics of underdevelopment
ویژگیهای توسعه نیافتگی
regress
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
regression
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
development cost
هزینه توسعه در تولیدمحصول
development countries
کشورهای قابل توسعه
development system
سیستم توسعه یافته
extendeo core
حافظه چنبرهای توسعه یافته
threat study
بررسی توسعه تهدید دشمن
less developed countries
کشورهای کمتر توسعه یافته
big push theory of development
نظریه فشار شدید توسعه
to fill out
تکمیل کردن توسعه دادن
overdevelop
توسعه و عمران زیاد یافتن
organization for economic co opration
سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
contrast enhancement
توسعه تشخیص سایه روشن
expeditionary forces
نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
extended character set
مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
expanding
منبسط کردن توسعه دادن
extensible
منبسط شدنی توسعه پذیر
the developed world
جهان توسعه یافته
[پیشرفته]
expeditionary force
نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
back blowing
عمل شستشو و توسعه چاه
expands
منبسط کردن توسعه دادن
project loans
قرضههای مربوط به انجام طرحهای توسعه
field upgradable
سخت افزار قابل توسعه درمحل
eisa
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
extended industry standard architecture
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
developed market economy countries
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
extensive cultivation
توسعه همه جانبه کشت وکار
least developed countries
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
unicef (= united nations international
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
inward looking development policies
درکشورهای در حال توسعه تاکید دارد
put up
<idiom>
توسعه پول یا چیزی که احتیاج است
development aid worker
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
aid worker
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
militarist
ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
ebcdic
کدمبادله اطلاعات اعشاری با کددودوئی توسعه یافته
e r p
جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
Acorn Computers
توسعه دهندگان میکروبی BBC و کامپیوتر Archimedes
militarists
ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
aid worker
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
NetView
معماری مدیریت شبکه توسعه یافته توسط IBM
development aid volunteer
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
take off
خیز . یکی از مراحل توسعه اقتصادی در نظریه روستو
ethernet
گونهای از اترنت توسعه یافته توسط DEC , Intel , xerox
LAN Manager
سیستم عامل شبکه توسعه یافته توسط ماکروسافت برای PC
amiga
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط کمودور توسعه یافته اند
R & D
سازمانی در یک شرکت که محصولات , کشفیات آوری جدید را گشترش توسعه می بخشد
inward looking development policies
سیاستهای توسعه "درون نگر " سیاست هائی است که بر خود اتکائی اقتصادی
wraparound
توسعه و بسط اتوماتیک خطی از یک متن به دو خط یا بیشتر به واسطه محدودیت ناحیهای از صفحه نمایش
Sun Microsystems
شرکتی که سیستم برنامه نویسی gava را توسعه داد که در صفحات وب گسترده به کار میرود
JPEG++
حالت توسعه یافته gPEG که بخ بخشهای تصویر امکان فشرده شدن متفاوت می دهند
extended
code decimalinterchange coded binary کدمبادله اعشاری کد شده بصورت دودوئی توسعه یافته
Xerox PARC
مرکز توسعه aerox که یک محدوده وسیع از محصولات از قبیل mouse و GVT ساخته است
ECP
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای پیشبرد کارایی پورت چاپگر موازی
walkthrough
جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
gpss
زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
applesoft basic
نوع توسعه یافته زبان برنامه نویسی BASIC که باریزکامپیوتر قابلیت پردازش اعداد اعشاری را هم دارد
interactive
ابزار توسعه یافته نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد برنامه را تحت کنترل اجرا کند
association for computing machinery
بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
NetShow
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای تامین صوت و تصویر روی اینترنت بدون وقفه یا اختلال در تصاویر
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
design phase
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
expanding
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expands
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
Advanced Technology Attachment
خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
AT Attachment
خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
Visual C
محصول توسعه یافته ماکروسافت که امکان ایجاد برنامههای کاربردی ویندوز با رسم واسط های کاربر و اتصال کد زبان C را برقرار میکند
fourth generation computers
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
Internetwork Packet Exchange
پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه است
reciprocal agreement
قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
marshall plan
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
expansion card
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
IPX
پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه به کار می رود
toolkit software
بسته نرم افزاری که به شخص امکان توسعه کاربردهای خاص خود رابسیار ساده تر از حالتی که شخصا" تمام یک برنامه رامی نویسد فراهم می اورد
authoring
ابزاری که برای توسعه برنامههای کاربردی چند منظوره استفاده می شوند. که شامل دستورات خاص برای کنترل درایو -CD ROM
developed countries
کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته
advanced countries
کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
innovation theory
ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
new deal
برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
world bank
بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
Borland
شرکت نرم افزاری که زبانهای برنامه نویسی زیادی را توسعه داده است و نیز سیتمهای پایگاه داده ها و برنامههای صفحه گسترده
development support library
امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
bionics
مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
international finance corporation
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
expands
توسعه دادن بسط دادن
extender
توسعه دهنده ادامه دهنده
expanding
توسعه دادن بسط دادن
enhancements
توسعه سخت افزاری و نرم افزاری تکمیل کردن یا به روز در اوردن یک کامپیوتر یاسیستم نرم افزاری
point four
چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
developing countries
کشورهای در حال رشد کشورهای در حال توسعه
expanding economy
اقتصاد در حال توسعه اقتصاد در حال گسترش
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com