Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
aperiodic compass
قطب نمای چفت شونده
Search result with all words
aperiodic compass
قطب نمای با عقربه چفت شونده
Other Matches
precipitate
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitated
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitates
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitating
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
self reacting
بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
azimuth circle
قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
close up view
نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت
fanades
نمای سر در
facades
نمای سر در
facade
نمای سر در
fanades
نمای خارجی
contour
نمای کرانی
facades
نمای خارجی
facade
نمای خارجی
auxiliary view
نمای کمکی
facade
نمای خارجی
incrustment
نمای مرمر
top view
نمای فوقانی
two tower facade
نمای دو برجی
upstream face
نمای سراب
waterproofing upstream face
پوشش نمای سر اب
brick facing
نمای اجری
theoretical mode
نمای نظری
rear sight
نمای پشت
mantelpiece
نمای بخاری
mantelpieces
نمای بخاری
mantlepieces
نمای بخاری
side view
نمای جنبی
side view
نمای پهلویی
side view
نمای جانبی
plan view
نمای بالا
alternating perspective
نمای متناوب
aerial perspective
نمای هوایی
linear perspective
نمای خطی
frontage
نمای ساختمان
frontages
نمای ساختمان
moment index
نمای گشتاور
outside view
نمای خارجی
partial view
نمای جزیی
sectional view
نمای برشی
incrustation
نمای مرمر
fronting
نمای ساختمان
front
نمای ساختمان
front view
نمای جلو
outlines
نمای کلی
front view
نمای جلویی
fore front
نمای اصلی
outlining
نمای کلی
downstream face
نمای پایاب
east elevation
نمای غربی
front
نمای جلو
faces
نمای خارجی
face
نمای خارجی
front
نمای ساختمان
fronting
نمای جلو
end gable
نمای جانبی
full view
نمای تمام رخ
full view
نمای روبرو
landscape
نمای زمین
display image
نمای تصویر
outlined
نمای کلی
close up view
نمای کلوزاپ
frontispieces
نمای سردر
frontispiece
نمای سردر
chimneypiece
نمای بخاری
inclined face of dam
نمای مایل سد
landscaping
نمای زمین
landscaped
نمای زمین
city view
نمای شهر
outline
نمای کلی
landscapes
نمای زمین
sea front
نمای دریایی شهر
gyro compass
قطب نمای ژیروسکوپی
reversible perspective
نمای بازگشت پذیر
sea fiont
نمای دریایی شهر
display foreground
پیش نمای تصویر
program flowchart
روند نمای برنامه
induction compass
قطب نمای القائی
back facade
نمای پشت ساختمان
gyro compass
قطب نمای نجومی
astro compass
قطب نمای ژیروسکوپی
astro compass
قطب نمای نجومی
georama
جهان نمای پوک
angular perspective
نمای زاویه دار
air speed indicator
سرعت نمای هواپیما
magnetic compass
قطب نمای مغناطیسی
marble facing
نمای سنگ مرمری
accelerometer
سرعت نمای هواپیما
deviascope
قطب نمای کشتی
episcotister
محرک نمای دیداری
planisphere
جهان نمای مسطح
inclined face of dam
نمای شیبدار بند
shop front
ازاره نمای بنا
storm card
طوفان نمای دریایی
tableaux
دور نمای نقاشی
tableau
دور نمای نقاشی
tableaus
دور نمای نقاشی
face
[نمای خارج ساختمان]
waviness
موج نمای جعد
taximeter
مسافت نمای تاکسی
vegetation
نشو و نمای نباتی
strict profile view
نمای نیمرخ کامل
to front a house with marble
نمای خانهای رابامرمرساختن
shop fronts
ازاره نمای بنا
shadow tuning indicator
میزان نمای سایهای
coverage diagram
نمای منطقه زیر پوشش
cello phane
کاغذ شیشه نمای سلولزی
per standard compass
برحسب قطب نمای استاندارد
cathode ray oscilloscope
نوسان نمای اشعه کاتدی
myers briggs type indicator
سنخ نمای مایرز- بریگز
speed light
چراغ سرعت نمای دریایی
planisphere
جهان نمای سطح نما
lensatic
قطب نمای عدسی دار
direction board
پلاتینگ بردسمت نمای دیدبان
characteristic
مقدار نمای یک عدد اعشاری
compass azimuth
گرای قطب نمای کشتی
sinusoidal projection
نقشه جهان نمای مسطح
briggs meyers type indicator
سنخ نمای بریگز- مایر
characteristically
مقدار نمای یک عدد اعشاری
speed cones
مخروق سرعت نمای ناو
magnetic indicator
سمت نمای مغناطیسی هواپیما
prismatic
قطب نمای اینه دار
aperiodic magnetic compass
قطب نمای مغناطیسی بدون نوسان
lichgate
طاق نمای مشرف بحیاط کلیسا
spectroheliogram
تصویر یک رنگ طیف نمای خورشید
scaramouche
عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی
scaramouch
عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی
spectroheliograph
تصویریک رنگ طیف نمای خورشید
prehominidae
پستانداران معدوم انسان نمای اولیه
prehominid
پستانداران معدوم انسان نمای اولیه
gyro magnetic compass
قطب نمای ژیروسکوپی ناوژیروسکوپ مغناطیسی
detail view
نمای فرعی در یک نقشه که جزئیاتی از ان را در برمیگیرد
overmantel
ارایش طاقچه دار در روی نمای بخاری
spiders
عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
spider
عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
gyrograph
نمودارهای تصحیحات قطب نمای مغناطیسی ناو
wind tie
پرده بادنمای فرودگاه سمت نمای باد
femur
[نمای صاف افقی که میان آن حجاری شده باشد.]
characteristically
مقدار نمای یک عدد اعشاری که از حد معمول بزرگتر است
mercator projection
نقشه برجسته نمای دارای نصف النهارات متوازی
moquette
پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی
characteristic
مقدار نمای یک عدد اعشاری که از حد معمول بزرگتر است
Galilee
[هشتی ورودی کلیسا بین نمای داخلی و خارجی رواق]
[معماری]
gyrolog
دفترچه ضرایب ژیروسکوپی یاجدول تصحیح قطب نمای مغناطیسی ناو
deliquescent
اب شونده
vimineous
خم شونده
squashy
له شونده
folding
تا شونده
step down
کم شونده
diminishing
کم شونده
pithecanthropus
انسان اولیه میمون نمای دورهء پلیوسن که جمجمه اش در جاوه کشف شده
payee
پرداخت شونده
fly table
میز تا شونده
foldaway
کوچک شونده
retractive
جمع شونده
frondescent
برگ شونده
restrainer
مانع شونده
remittent
سبک شونده
recreant
تسلیم شونده
rarefactive
رقیق شونده
proliferous
تکثیر شونده
gelable
ژلاتینی شونده
gelable
دلمه شونده
fill in
جانشین شونده
gray
سفید شونده
excurrent
جاری شونده
pulverulent
خرد شونده
seconder
دوم شونده
seceder
منتزع شونده
emanative
صادر شونده
rubescent
قرمز شونده
emissive
خارج شونده
rigescent
سخت شونده
erubescent
سرخ شونده
rigescent
سفت شونده
eruptional
منفجر شونده
revulsive
جابجا شونده
evanescent
محو شونده
simultaneous with each other
با هم واقع شونده
examinee
امتحان شونده
fusible
ذوب شونده
perfusive
پخش شونده
perfusive
پاشیده شونده
stretchy
گشاد شونده
stretchiest
گشاد شونده
ingoing
وارد شونده
ingoing
داخل شونده
ingravescent
سخت تر شونده
stretchier
گشاد شونده
tensive
وخیم شونده
latescent
پنهان شونده
ingressive
داخل شونده
virescent
سبز شونده
juvenescent
جوان شونده
inhibiter
مانع شونده
inhibitor
مانع شونده
introgresseive
داخل شونده
liquescent
مایع شونده
locator
جایگزین شونده
soluble oil
روغن حل شونده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com