Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
gas works tar
قطران کارخانه گاز
Other Matches
water gas tar
قطران محصول تجزیه اب قطران گاز اب
boriontal retort tar
قطران کورههای خوابیده قطران قرعهای خوابیده
vertical retort tar
قطران کورههای ایستاده قطران قرعهای ایستاده
coke tar
قطران کک
pitches
قطران
synthetic tar
قطران
pitch
قطران
coal oil
قطران
tar
قطران
drop point
قطران
creosoting
جوهر قطران
creosotes
جوهر قطران
wood tar
قطران چوب
retort tar
قطران فرعی
creosote
جوهر قطران
tar oil
روغن قطران
crude tar
قطران خام
drain table
میز قطران
drian board
تخته قطران
drip plate
صفحه قطران
creosoted
جوهر قطران
coke over tar
قطران کوره کک
pitch
تفاله قطران
pitches
تفاله قطران
mixture of tar and bitumen
مخلوط قطران و قیر
coal tar
قطران زغال سنگ
tarpaulins
کرباس قطران اندود
coal tar
قطران ذغال سنگ
creosote
روغن قطران زدن
creosoting
روغن قطران زدن
synthetic tar
قطران باز ساخته
creosoted
روغن قطران زدن
tarpaulin
کرباس قطران اندود
creosotes
روغن قطران زدن
road tar
قطران برای راه
coal tar pitch
قیر قطران ذغال سنگ
coal tar dye
رنگ قطران ذغال سنگ
drop point tester
دستگاه اندازه گیری نقطه قطران
benzene
هیدروکربور معطر وبی رنگی بفرمول 6H6C که ازتقطیر قطران بدست میامد بنزین
productions
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
shopped
کارخانه
factories
کارخانه
factory
کارخانه
shops
کارخانه
workplace
کارخانه
house work
کارخانه
manufactory
کارخانه
shop
کارخانه
worked
کارخانه
work
کارخانه
works
کارخانه
workhouse
کارخانه
workhouses
کارخانه
plant
کارخانه
plants
کارخانه
factory-spun
نخ کارخانه ای
coopery
کارخانه
workplaces
کارخانه
lock out
تعطیل کارخانه
plant mixing
اختلاط در کارخانه
cut back
تعطیل کارخانه
manufactoring plant
کارخانه تولیدی
cotton mill
کارخانه نخ ریسی
spinning factory
کارخانه نخ ریسی
generating station
کارخانه برق
generating plant
کارخانه برق
electric plant
کارخانه برق
ex factory
تحویل در کارخانه
ex mill
تحویل در کارخانه
factory chimney
دودکش کارخانه
fulling mill
کارخانه قصاری
gas works
کارخانه گاز
ice plant
کارخانه یخ ساز
pilot plant
کارخانه نمونه
manufaturer
صاحب کارخانه
works superintendent
مدیر کارخانه
He is running ( runs ) the factory .
او کارخانه را می گرداند
out
<adv.>
بیرون از کارخانه
packinghouse
کارخانه کنسروسازی
packingplant
کارخانه کنسروسازی
plant construction
ساختمان کارخانه
plant mixing
امیختن در کارخانه
power house
کارخانه برق
works inspector
بازرس کارخانه
sirenic
سوت کارخانه
smeltery
کارخانه گدازگری
smelting plant
کارخانه ذوب
cotton factory
کارخانه نخ ریسی
gasworks
کارخانه گاز
installation
کارخانه نصب
shed
کارخانه سرپوشیده
plants
نبات کارخانه
mills
کارخانه نورد
shedding
کارخانه سرپوشیده
manufacturer
صاحب کارخانه
sirens
سوت کارخانه
manufacturers
صاحب کارخانه
siren
سوت کارخانه
installations
کارخانه نصب
manufacturing
کارخانه دار
industrialists
کارخانه دار
power station
کارخانه برق
brewery
کارخانه ابجوسازی
studio
کارگاه کارخانه
power stations
کارخانه برق
studios
کارگاه کارخانه
breweries
کارخانه ابجوسازی
industrialist
کارخانه دار
mill
کارخانه نورد
bookbindery
کارخانه صحافی
spinning
کارخانه نخریسی
plant
نبات کارخانه
chimney stalk
دودکش کارخانه
sheds
کارخانه سرپوشیده
cement plant
کارخانه سیمان
cast steel plant
کارخانه فولادریزی
car factory
کارخانه خودروسازی
copper smelting plant
کارخانه ذوب مس
ship yard
کارخانه کشتی سازی
salt works
کارخانه نمک سازی
ropewalk
کارخانه طناب سازی
saw mill
کارخانه اره کشی
plant
ماشین الات کارخانه
cotton-mills
کارخانه ریسندگی پنبه ای
stonework
کارخانه سنگ بری
printworks
کارخانه چیت بافی
smeltery
کارخانه ذوب فلزات
dockyards
کارخانه کشتی سازی
plants
ماشین الات کارخانه
field
خارج اداره یا کارخانه
plant
محل کارخانه یا کارگاه
wirework
کارخانه سیم سازی
shipyard
کارخانه کشتی سازی
tinwork
کارخانه قلع کاری
tin smelting plant
کارخانه ذوب قلع
shipyards
کارخانه کشتی سازی
dockyard
کارخانه کشتی سازی
plants
محل کارخانه یا کارگاه
cotton spinner
صاحب کارخانه نخ ریسی
energy plant
کارخانه تولید نیرو
engineering works
کارخانه ماشین سازی
shopped
کارخانه خرید کردن
ashery
کارخانه نمک قلیاسازی
gas works
کارخانه تولید گاز
mills
کارخانه اسیاب کردن
glassworks
کارخانه شیشه گری
iron foundry
کارخانه ذوب اهن
dye works
کارخانه رنگ سازی
coking plant
کارخانه ذغال سازی
creamery
کارخانه کره گیری
concreting plant
کارخانه بتن سازی
concrete plant
کارخانه بتن سازی
fielded
خارج اداره یا کارخانه
contractor plant
کارخانه پیمان کار
fields
خارج اداره یا کارخانه
computer integrated manufactureing
کارخانه کاملا" اتوماتیک
mill
کارخانه اسیاب کردن
lead works
کارخانه سرب گدازی
lock out
بسته شدن کارخانه
foundry
کارخانه گداز فلز
nailery
کارخانه میخ سازی
foundries
کارخانه ذوب فلز
metallurgical plant
کارخانه ذوب اهن
foundry
کارخانه ذوب فلز
foundries
کارخانه گداز فلز
shop
کارخانه خرید کردن
firm
کارخانه موسسه بازرگانی
firmer
کارخانه موسسه بازرگانی
shops
کارخانه خرید کردن
firmest
کارخانه موسسه بازرگانی
firms
کارخانه موسسه بازرگانی
powder mill
کارخانه باروت سازی
pottery factory
کارخانه چینی سازی
creosote
روغن قیر روغن قطران
creosoted
روغن قیر روغن قطران
creosoting
روغن قیر روغن قطران
creosotes
روغن قیر روغن قطران
computer aided factory management
مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
distillery
کارخانه یا محل تقطیر رسومات
distilleries
کارخانه یا محل تقطیر رسومات
sawmills
کارخانه چوب بری والوارسازی
grindery
کارخانه تیزکنی افزارکفش دوزی
factory team
تیم کارخانه اتومبیل سازی
sawmill
کارخانه چوب بری والوارسازی
sheet roller
کارخانه نورد ورق فلزی
saltern
کارخانه یا معدن استخراج نمک
dairy farm
مزرعه یا کارخانه لبنیات سازی
Its no joke running a factory .
اداره کردن یک کارخانه شوخی نیست
install
قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
to start up something
دستگاهی
[کارخانه ای]
را راه انداختن
[مهندسی]
installing
قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
installs
قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
rolling mill
کارخانه تولید ورق اهن وفولاد
to put something into operation
دستگاهی
[کارخانه ای]
را راه انداختن
[مهندسی]
power plants
کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
laboratorial
ازمایشگاهی مربوط به کارخانه شیمیائی یاداروسازی
power plant
کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
blueprint
تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
blueprints
تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com