Dictiornary-Farsi | قطره کوچک گلبول | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
glob	قطره کوچک گلبول
globs	قطره کوچک گلبول


Other Matches

droplets	قطره کوچک
droplet	قطره کوچک
Many a little makes a mickle .	قطره قطره جمع گرددوانگهی دریا شود
gutters	اب رودار کردن قطره قطره شدن
gutter	اب رودار کردن قطره قطره شدن
macrocyte	گلبول قرمزبزرگ
globule	گلبول گویچه خون
globules	گلبول گویچه خون
whiteblood cell	گویچه سفیدخون گلبول سفید
drop point	قطره
dripping	قطره
Drop by drop . I n drops.	قطره قطره
driblet	قطره
drib	یک قطره
globs	قطره
minims	قطره
dropped	قطره
dropping	قطره
drops	قطره
drop	قطره
glob	قطره
droppings	قطره
gutta	قطره
gutty	قطره قطره
blobs	قطره
goblet	قطره
blob	قطره
goblets	قطره
gobbet	قطره
gobbets	قطره
minim	قطره
raindrop	قطره باران
guttiform	قطره مانند
guttula	قطره خرد
droppers	قطره چکان
teardrop	قطره اشک
teardrops	قطره اشک
dropper	قطره چکان
droplet	ریز قطره
raindrops	قطره باران
drip pan	قطره چکان
eardrop	قطره گوش
droplets	ریز قطره
dropping tube	قطره چکان
the very last drop	اخرین قطره
dropwise	قطره وار
drops {pl}	قطره والریان [داروسازی]
valerian	قطره والریان [داروسازی]
eyedropper	قطره چکان چشم
dropped	قطره سقوط کردن کم کنید
millikan oil drop experiment	ازمایش قطره روغن میلیکان
drop	قطره سقوط کردن کم کنید
dropping	قطره سقوط کردن کم کنید
drops	قطره سقوط کردن کم کنید
Eye ( ear , nose ) drops .	قطره چشم ( گوش و بینی )
oil drop experiment	آزمایش قطره روغن [فیزیک]
collyrium	دوای قطره برای چشم
a drop in the ocean <idiom>	قطره ای دردریا [بسیار نا چیز] [اصطلاح]
Only a drop in the bucket ( ocean) .	قطره ای دردریا است (بسیار نا چیز )
He emptied the glass to the last drop .	لیوان را تا آخرین قطره خالی کرد
petty cash	صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule	یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget	آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
increments	فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment	فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger	بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pig board	تخته کوچک برای موجهای کوچک
leukocyte	گویچه سفید خون گلبول سفید خون
knobble	برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin	لیوان کوچک پیمانه کوچک
applet	1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
period of concentration	در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
small-scale	طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale	طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage	1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
davit	جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
smaller	کوچک
puny	کوچک
pint size	کوچک
pint-size	کوچک
imminution	کوچک
petit	کوچک
short ton	تن کوچک
runty	کوچک
ponceau	پل کوچک
plumule	پر کوچک
plumelet	پر کوچک
pilule	حب کوچک
pillule	حب کوچک
ickle	کوچک
culverts	پل کوچک
culvert	پل کوچک
minuscule	کوچک
minus cule	کوچک
venule	رگ کوچک
smallest	کوچک
weensy	کوچک
whiffet	سگ کوچک
thumbnail	کوچک
thumbnails	کوچک
seed bud	پر کوچک
petty	کوچک
tiddliest	کوچک
tiddlier	کوچک
fractional	کوچک
pipsqueaks	کوچک
minute	کوچک
minor	کوچک
bantams	کوچک
bantam	کوچک
little	کوچک
small fry	کوچک
tiddly	کوچک
dimmers	کوچک
diminutive	کوچک
small	کوچک
pipsqueak	کوچک
weeny	کوچک
dinky	کوچک
gracile	کوچک
exiguousness	کوچک
micros	کوچک
canis minoris	سگ کوچک
canis minor	سگ کوچک
floret	گل کوچک
micro	کوچک
fortalice	دژ کوچک
weenier	کوچک
weeniest	کوچک
cerebellum	مخ کوچک
half pint	کوچک
twigs	: شاخه کوچک
twig	: شاخه کوچک
papilla	برامدگی کوچک
squirting	فواره کوچک
cracker	کلوچه کوچک
cockboat	کرجی کوچک
onager	گورخر کوچک
squirted	فواره کوچک
squirt	فواره کوچک
pianette	پیانوی کوچک بم
squirts	فواره کوچک
peccabillo	گناه کوچک
phlyctenule	تاول کوچک
petty offence	جرم کوچک
denticle	دندان کوچک
pettily	بطور کوچک
petit mal	صرع کوچک
phoneme	صدای کوچک
coffeehouse	کافه کوچک
colonnette	ستون کوچک
cockle shell	کرجی کوچک
crackers	کلوچه کوچک
pedicel	پای کوچک
pedicel	ساقه کوچک
pouch	کیسه کوچک
pouches	کیسه کوچک
pinpoints	چیز کوچک
cirque	دایره کوچک
tip	سر صفحه کوچک
tipping	سر صفحه کوچک
minor repair	تعمیرات کوچک
dribblet	مبلغ کوچک
minor diameter	قطر کوچک
inlet	خلیج کوچک
minor port	بندر کوچک
inlets	خلیج کوچک
minor exchange	تفاوت کوچک
splint	برامدگی کوچک
pinpointing	چیز کوچک
pinpointed	چیز کوچک
pinpoint	چیز کوچک
oliver	چکش کوچک
nutlet	هسته کوچک
nutlet	فندق کوچک
notelet	یادداشت کوچک
negrillo	زنگی کوچک
cock boat	کرجی کوچک
dickey	پرنده کوچک
minus cule	حرف کوچک
dicky	پرنده کوچک
minim	هرچیز کوچک
cloudlet	ابر کوچک
minims	هرچیز کوچک
diskette	گرده کوچک
diskette	دیسک کوچک
miniaturization	کوچک سازی
pinkie	انگشت کوچک
contractible	کوچک شدنی
point target	هدف کوچک
pocket lamp	لامپ کوچک
coney	خرگوش کوچک
minimised	کوچک شمردن
minimises	کوچک شمردن
minimising	کوچک شمردن
minimize	کوچک شمردن
minimized	کوچک شمردن
minimizes	کوچک شمردن
minimizing	کوچک شمردن
prickle	خراش کوچک

glob