Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
chrestomathy
قطعات برگزیده
Other Matches
running spare
قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares
قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work
عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
reassemble
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembling
بستن قطعات سوار کردن قطعات
cannibalizes
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
bin storage
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
selected
برگزیده
favourite or vor
برگزیده
select
برگزیده
selects
برگزیده
favorite
برگزیده
chosen
برگزیده
favorites
دلخواه برگزیده
picked
خاردار برگزیده
peculiar people
قوم برگزیده
favourites
دلخواه برگزیده
favourite
دلخواه برگزیده
selectman
شخص برگزیده
select
سواکردن برگزیده
selected
سواکردن برگزیده
selects
سواکردن برگزیده
the chosen people
قوم برگزیده
president-elect
رییس جمهور برگزیده
choices
چیز نخبه برگزیده
choicest
چیز نخبه برگزیده
president-elects
رییس جمهور برگزیده
Featured lists
فهرست های برگزیده
delectus
کتابی که پارههای برگزیده
choice
چیز نخبه برگزیده
choicer
چیز نخبه برگزیده
interim overhaul
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
elect
انتخاب کردن برگزیده منتخب
he lost the seat
دوباره بوکالت برگزیده نشد
elects
انتخاب کردن برگزیده منتخب
electing
انتخاب کردن برگزیده منتخب
valentines
معشوقهای که در روز 41فوریه برگزیده شود
valentine
معشوقهای که در روز 41فوریه برگزیده شود
queen of
دختری که در بازیهای روزیکم می بعنوان ملکه برگزیده میشود
ahmad
اسم حضرت رسول اکرم -ستوده تر- برگزیده ترین
peers of scotland
بزرگانی که از میان انها 61تن برای نمایندگی در مجلس اعیان برگزیده میشود
peers of iveland
بزرگانی که از میان انها 82تن بطور دائم برای نمایندگی برگزیده می شوند
smithereens
قطعات
chosen fragments
قطعات گزیده
repair parts
قطعات یدکی
chrestomathy
قطعات منتخب
spare parts
قطعات یدکی
bill of material
صورت قطعات
chosen fragments
قطعات منتخبه
end product
مجموعه قطعات
analecta
قطعات ادبی
cable accessory
قطعات کابل
shatters
قطعات شکسته
shatter
قطعات شکسته
common hardware
قطعات عمومی
common items
قطعات عمومی
shell fragments
قطعات گلوله
parts peculiar
قطعات اختصاصی
parts peculiar
قطعات مخصوص
web stiffeners
قطعات تقویتی
trilcgy
یا قطعات سه گانه
parts list
فهرست قطعات
parts list
لیست قطعات
table of replaceable partes
فهرست قطعات
staff section
قطعات سمبه
main members
قطعات اصلی
parts
قطعات یدکی
flinders
قطعات شکسته
component drawing
رسم قطعات
common parts
قطعات عمومی
investment castings
قطعات ریخته گی بسته
invar struts
قطعات فلزی ضد انبساط
bitty
متشکل از قطعات ریز
analects
قطعات ادبی منتخبات
authorized parts list
لیست قطعات مجاز
authorized parts list
سهمیه مجاز قطعات
object assembly test
ازمون الحاق قطعات
bottom casting
قطعات ریخته گی بسته
common parts
قطعات یدکی عمومی
fragment
قطعات متلاشی خردکردن
assemble
سوار کردن قطعات
cataloging
لیست قطعات کاتالوگ
fractures
مو برداشتن قطعات و وسایل
fracture
مو برداشتن قطعات و وسایل
renovation
تجدید قطعات کردن
assembles
سوار کردن قطعات
assembled
سوار کردن قطعات
fractured
مو برداشتن قطعات و وسایل
cataloged
لیست قطعات کاتالوگ
fracturing
مو برداشتن قطعات و وسایل
nomenclature
نام گذاری قطعات
catalogue
لیست قطعات کاتالوگ
rebuilds
نوسازی کردن قطعات
rebuild
نوسازی کردن قطعات
fragments
قطعات متلاشی خردکردن
catalogues
لیست قطعات کاتالوگ
fragmenting
قطعات متلاشی خردکردن
cataloguing
لیست قطعات کاتالوگ
catalogs
لیست قطعات کاتالوگ
catalogued
لیست قطعات کاتالوگ
dismounting
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantling
پیاده کردن قطعات مونتاژ
component change order
دستور تغییر قطعات یک وسیله
component end item
قطعات و اقلام تجهیزات عمده
dismantled
پیاده کردن قطعات مونتاژ
quadrat
به قطعات مستطیل تقسیم کردن
dismantle
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantles
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismounts
پیاده کردن قطعات و وسایل
salvaging
پیاده کردن کامل قطعات
match mark
جفتن و جور کردن قطعات
shard
شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
phrasing
ترتیب بندی قطعات موسیقی
wiggly block test
ازمون قطعات موج دار
shards
شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
salvages
پیاده کردن کامل قطعات
salvaged
پیاده کردن کامل قطعات
salvage
پیاده کردن کامل قطعات
blocky
پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
dismount
پیاده کردن قطعات و وسایل
weldment
قطعات بهم جوش خورده
end product
قطعات حاصله دستگاه نهایی
disassembly
عکس عمل مونتاژ تجریه قطعات
sketchbook
کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
materiel history
خلاصه وضعیت قطعات ووسایل یا کالاها
clapboards
قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
clapboard
قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
boss
ناف روی قطعات ریختگی قوز
bossed
ناف روی قطعات ریختگی قوز
bosses
ناف روی قطعات ریختگی قوز
bossing
ناف روی قطعات ریختگی قوز
connection of loom pieces
متصل کردن قطعات دار
[قالی]
anthologist
متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
beef cuts
قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
collapsible form work
قالب قطعات پیش ساخته بتونی
sketchbooks
کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
borescope
ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
diced
طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
sand casting
ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
dicing
طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
vapor degreasing
غوطه ور ساختن قطعات دربخار حلالات داغ
dice
طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
piece mark
شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
recondition
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditions
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditioned
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
overhauled
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
foldboat
قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
overhaul
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
grout
بلغور قطعات کوچک و نامنظم سنگ دوغاب
dices
طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
backlash
خلاصی در اثر اتصال شل و یاسائیدگی قطعات در هرمکانیزمی
Theres many a good tune played on an old fiddle.
<proverb>
یک ویولون قدیمى قطعات خوب بسیارى مى تواند بنوازد .
tessera
قطعات کوچک مرمر یاشیشه مخصوص اجر موزاییک
cirrocumulus
قطعات ابرهای کوچک وسفیدی که در ارتفاعات زیاد قراردارد
images
[تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
liquid crystal bar graph panel indicator
شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
breakdown drawing
رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
fishplate
قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
image
[تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
alodine
نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
assembly
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
track bolt
پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
set forward
جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
carburizing
گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
braze welding
جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
cyaniding
سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
anti tear strips
باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
polar motion
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
c clamp
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
nitralloy
قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
grip length
طول قسمت رزوه نشده ساقه پیچ که معادل حداکثر ضخامت قطعات متصل شونده میباشد
hot valve clearance
فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
replaces
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replacing
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replace
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
disassembly order
دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
rigs
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rig
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
jigsaw puzzle
نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
parcels
به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
parcel
به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
direct exchange
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
part list
فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
edge card
یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
cold working
شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com