English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
cable accessory قطعات کابل
Other Matches
running spare قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
reassembled بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembling بستن قطعات سوار کردن قطعات
cannibalises استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
bin storage انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
drop cable بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند.
duct لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
time آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
timed آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
times آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
TDR آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن
ethernet شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
T connector اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
interim overhaul پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
localtalk استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند
cable assembly مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
smithereens قطعات
chrestomathy قطعات برگزیده
bill of material صورت قطعات
flinders قطعات شکسته
common items قطعات عمومی
component drawing رسم قطعات
common parts قطعات عمومی
parts قطعات یدکی
trilcgy یا قطعات سه گانه
parts list لیست قطعات
parts list فهرست قطعات
table of replaceable partes فهرست قطعات
parts peculiar قطعات اختصاصی
web stiffeners قطعات تقویتی
main members قطعات اصلی
parts peculiar قطعات مخصوص
staff section قطعات سمبه
repair parts قطعات یدکی
spare parts قطعات یدکی
chrestomathy قطعات منتخب
shatters قطعات شکسته
shatter قطعات شکسته
chosen fragments قطعات منتخبه
end product مجموعه قطعات
shell fragments قطعات گلوله
chosen fragments قطعات گزیده
analecta قطعات ادبی
common hardware قطعات عمومی
cataloged لیست قطعات کاتالوگ
fracturing مو برداشتن قطعات و وسایل
fractured مو برداشتن قطعات و وسایل
fracture مو برداشتن قطعات و وسایل
renovation تجدید قطعات کردن
common parts قطعات یدکی عمومی
fractures مو برداشتن قطعات و وسایل
catalogues لیست قطعات کاتالوگ
cataloging لیست قطعات کاتالوگ
catalogs لیست قطعات کاتالوگ
fragmenting قطعات متلاشی خردکردن
nomenclature نام گذاری قطعات
invar struts قطعات فلزی ضد انبساط
investment castings قطعات ریخته گی بسته
analects قطعات ادبی منتخبات
authorized parts list لیست قطعات مجاز
authorized parts list سهمیه مجاز قطعات
fragment قطعات متلاشی خردکردن
rebuilds نوسازی کردن قطعات
bottom casting قطعات ریخته گی بسته
rebuild نوسازی کردن قطعات
cataloguing لیست قطعات کاتالوگ
object assembly test ازمون الحاق قطعات
catalogued لیست قطعات کاتالوگ
catalogue لیست قطعات کاتالوگ
fragments قطعات متلاشی خردکردن
assembles سوار کردن قطعات
bitty متشکل از قطعات ریز
assemble سوار کردن قطعات
assembled سوار کردن قطعات
weldment قطعات بهم جوش خورده
wiggly block test ازمون قطعات موج دار
end product قطعات حاصله دستگاه نهایی
match mark جفتن و جور کردن قطعات
quadrat به قطعات مستطیل تقسیم کردن
salvaging پیاده کردن کامل قطعات
salvages پیاده کردن کامل قطعات
component change order دستور تغییر قطعات یک وسیله
dismount پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounting پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounts پیاده کردن قطعات و وسایل
salvage پیاده کردن کامل قطعات
shards شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
shard شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
salvaged پیاده کردن کامل قطعات
phrasing ترتیب بندی قطعات موسیقی
component end item قطعات و اقلام تجهیزات عمده
dismantle پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantled پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantles پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantling پیاده کردن قطعات مونتاژ
blocky پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
boss ناف روی قطعات ریختگی قوز
materiel history خلاصه وضعیت قطعات ووسایل یا کالاها
connection of loom pieces متصل کردن قطعات دار [قالی]
borescope ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
sketchbooks کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
anthologist متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
disassembly عکس عمل مونتاژ تجریه قطعات
collapsible form work قالب قطعات پیش ساخته بتونی
bossed ناف روی قطعات ریختگی قوز
bosses ناف روی قطعات ریختگی قوز
beef cuts قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
bossing ناف روی قطعات ریختگی قوز
clapboards قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
sketchbook کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
clapboard قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
reconditions نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
grout بلغور قطعات کوچک و نامنظم سنگ دوغاب
foldboat قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
vapor degreasing غوطه ور ساختن قطعات دربخار حلالات داغ
backlash خلاصی در اثر اتصال شل و یاسائیدگی قطعات در هرمکانیزمی
overhaul پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
dicing طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
piece mark شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
dices طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
diced طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
dice طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
recondition نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditioned نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
sand casting ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
overhauled پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
alodine نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
breakdown drawing رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
tessera قطعات کوچک مرمر یاشیشه مخصوص اجر موزاییک
image [تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
fishplate قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
cirrocumulus قطعات ابرهای کوچک وسفیدی که در ارتفاعات زیاد قراردارد
liquid crystal bar graph panel indicator شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
assembly بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
Theres many a good tune played on an old fiddle. <proverb> یک ویولون قدیمى قطعات خوب بسیارى مى تواند بنوازد .
images [تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
Kabul کابل
cabled کابل
cable head سر کابل
cable assembly کابل
cabling کابل
own ship's course bus کابل او اس سی
cable clip پل کابل
cable کابل
track bolt پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
duplex cable کابل دو سیمه
dead end eye قلاب کابل
hook cable کابل قلاب
control cable کابل کنترل
welding lead کابل جوش
concentric cable کابل هم مرکز
communication cable کابل ارتباطی
connecting cable کابل رابط
suspension cable کابل اویزان
flat cable کابل تخت
cable way مسیر کابل
coaxial line کابل هم محور
coaxial cable کابل هم مرکز
flat cable کابل پهن
flexible cable کابل خم پذیر
coaxial cable کابل هم محور
duplex wire کابل دو سیمه
connection cable کابل اتصال
four core cable کابل چهاررشتهای
sheathed cable کابل زرهی
power cable کابل قدرت
suspension cable کابل معلق
outgoing cable کابل خروجی
tag line کابل اتصالی
tape cable کابل نواری
multicore cable کابل افشان
multi conductor cable کابل افشان
microphone cable کابل میکروفن
measuring cable کابل سنجش
quadoed cable کابل چهارسیمه
ribbon cable کابل نواری
supply cable کابل تغذیه
sheating of cable پوشش کابل
sheave ریل و کابل
single conductor cable کابل تک لایی
stranded conductor کابل تک لایی
single core کابل یک رشتهای
single core cable کابل یک سیمه
single core cable کابل یک رشتهای
starter cable کابل استارتر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com