Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
non ferrous casting	قطعه ریخته گی غیراهنی
Other Matches
casting	قطعه ریخته گی
pressure casting	قطعه ریخته گری فشاری
non ferrous	غیراهنی
non ferrous metallurgy	متالورژی غیراهنی
non ferrous metal	فلز غیراهنی
non ferrous metal industry	صنعت فلزات غیراهنی
nonferrous	غیراهنی فلزات غیر اهنی
segmentation	تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket	[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
mis run casting	ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
lobation	قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part	لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
ladle crane	جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
planar	روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
fasted	قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast	قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest	قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts	قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
dismantling shot	تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
segments	قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment	قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
fragments	قطعه قطعه کردن
fragment	قطعه قطعه کردن
fragmenting	قطعه قطعه کردن
sectional	قطعه قطعه بخشی
fragmentation	قطعه قطعه شدن
segment	قطعه قطعه کردن
fritter	قطعه قطعه کردن
fritters	قطعه قطعه کردن
mainland	قطعه اصلی قطعه
segments	قطعه قطعه کردن
founders	ریخته گر
cast copper	مس ریخته گی
brass founder	ریخته گر
besprent	ریخته
foundered	ریخته گر
founder	ریخته گر
moulder	ریخته گر
hot topping	ریخته گی
disorganized	در هم ریخته
foundry man	ریخته گر
caster	ریخته گر
foundering	ریخته گر
casting	ریخته گی
metal founder	ریخته گر
group casting	ریخته گری
molten	ریخته ریختگی
castellated nut	مهره ریخته گی
chuted concrete	بتن ریخته گی
moulding	ریخته گری
cast metal	فلز ریخته گی
cast glass	شیشه ریخته گی
cast crystal	بلور ریخته
investment castings	ریخته گی بسته
cast concrete	بتن ریخته گی
investment foundry	ریخته گی بسته
founding	ریخته گری
iron foundry	ریخته گی اهن
cast steel	فولاد ریخته گی
found	ریخته گری
foundries	ریخته گری
sheet asphalt	اسفالت ریخته
skinning	پوسته ریخته گی
skinned	پوسته ریخته گی
founds	ریخته گری
skin	پوسته ریخته گی
casting	ریخته گری
precast	پیش ریخته
potted	در کوزه ریخته
skins	پوسته ریخته گی
wild and woolly	درهم ریخته
foundry	ریخته گری
down hill casting	ریخته گری مستقیم
composite casting	ریخته گری مرکب
cast steel	فولاد ریخته گری
compression molding	ریخته گری فشاری
eruptive rock	سنگ بیرون ریخته
core sand	ماسه ریخته گری
litter	زایمان ریخته وپاشیده
chuted concrete	بتن ریخته شده
direct casting	ریخته گری مستقیم
ejecta	مواد بیرون ریخته
die mold	فرم ریخته گی تزریقی
cast molding	قالبگیری ریخته گری
forges	ریخته گری فلز
forge	ریخته گری فلز
pigs	اهن تازه ریخته
pigs	قالب ریخته گری
pig	قالب ریخته گری
trumpeting	قیف ریخته گری
trumpeted	قیف ریخته گری
trumpet	قیف ریخته گری
litters	زایمان ریخته وپاشیده
littering	زایمان ریخته وپاشیده
littered	زایمان ریخته وپاشیده
foundry ladle	پاتیل ریخته گری
bottom pure ladle	پاتیل ریخته گری
bottom casting	قطعات ریخته گی بسته
art casting	ریخته گری صنعتی
debris	اشغال روی هم ریخته
plaster casts	ریخته گری گچی
plaster cast	ریخته گری گچی
pig	اهن تازه ریخته
tumultuous	شلوغ بهم ریخته
mis run casting	ریخته گری غلط
investment castings process	فرایند ریخته گی بسته
investment castings	قطعات ریخته گی بسته
injection molding	ریخته گری تزریقی
ingot casting	ریخته گری شمش
steel foundry	ریخته گری فولاد
group teaming	ریخته گری گروهی
transfer molding	ریخته گری انتقالی
iron casting	ریخته گری اهن
group casting	ریخته گری گروهی
grey iron foundry	ریخته گری خاکستری
jakes	اشغال درهم ریخته
shell casting	ریخته گری پوستهای
metal foundry	ریخته گری فلزات
metal casting	ریخته گری فلز
pouring cup	قاشق ریخته گری
precision casting	ریخته گری دقیق
machinery castings	ریخته گری ماشینی
press casting	ریخته گری فشاری
loam castings	ریخته گری شنی
olio	مخلوط چیزدرهم ریخته
mold	قالب ریخته گری
sand casting	ریخته گری ماسهای
mould	قالب ریخته گری
foundry sand	ماسه ی ریخته گری
foundry practice	تکنیک ریخته گری
molded	قالب ریخته گری
foundry pit	چاله ریخته گری
foundry pit	جهنم ریخته گری
molds	قالب ریخته گری
moulded	قالب ریخته گری
moulds	قالب ریخته گری
fusion casting	ریخته گری ذوبی
foundry cupola	کوپول ریخته گری
littery	ریخته و پاشیده درهم برهم
lost wax process	ریخته گری با مدلهای مومی
diecasting	ریخته گری با قالب فلزی
foundry pig iron	اهن خام ریخته گری
direct chill casting	ریخته گری مستقیم تبریدی
pressure die casting	ریخته گری حدیدهای فشاری
dissarranged sentences test	ازمون جملههای درهم ریخته
foundry furnace	بوته یا کوره ریخته گری
pig bed	شن ویژه ریخته گری اهن
pig casting machine	دستگاه ریخته گری شمش
pouring bay	کارگاه کوچک ریخته گری
dry sand casting	ریخته گری ماسهای خشک
mallable casting	ریخته گری چکش خوار
dissected sentences test	ازمون جملههای درهم ریخته
rate of die casting	سرعت ریخته گری حدیدهای
press cast process	فرایند ریخته گری فشاری
slip casting	روش ریخته گری لغزشی
potted	کوزه کرده ذدزفرف ریخته
group teaming plate	صفحه ریخته گری گروهی
hot mold centrifugal casting process	فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
top pour ladle	کفچه یا پاتیل ریخته گری
core molding machine	دستگاه ریخته گری هسته
I am inundated with work.	هزار جور کارسرم ریخته
continous casting plant	تاسیسات ریخته گری دائمی
green concrete	بتن تازه ریخته شده
gravity die casting	ریخته گری حدیدهای ثقلی
die casting alloy	الیاژ ریخته گری حدیدهای
ingot casting car	واگن ریخته گری شمش
die casting machine	دستگاه ریخته گری حدیدهای
He has collected what the other person. <proverb>	هر چه این ریخته او جمع کرده.
jetsam	کالاهای به دریا ریخته شده
brass and bronze foundry	ریخته گری برنج و برنز
continous casting method	روش ریخته گری دائمی
centrifugally cast pipe	لوله ریخته گی گریز از مرکز
steel casting	پروفیل فولادی ریخته گری
die casting process	فرایند ریخته گری حدیدهای
steel casting foundry	ریخته گری پروفیل فولاد
She had let her hair down .	موهایش را ریخته بود روی شانه اش
overshot wheel	چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
pressure die casting process	فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
It was a mess . Everything was scattered all over the place.	همه چیز ریخته وپاشیده بود
die0casting die	حدیده ریخته گری تحت فشار
centrifugal casting process	طریقه ریخته گری گریز از مرکز
bullybeef	گوشت گاویکه درحلبی ریخته نگهدارند
centrifugal casting machine	دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
centrifugal casting process	فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
mallable iron foundry	ریخته گری اهن چکش خوار
centrifugal casting	ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
pressure die casting machine	دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
centrifugally cast concrete	بتن ریخته گی به روش گریزاز مرکز
anatomize	قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
sand casting	ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
shell molding type foundry	ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
knuckle sprue	استخوانهای ریخته گری-فولادی که در داخل کانالهاباقی می ماند
die casting	ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
flotsam and jetsam	کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
slough	در لجن گیر افتادن پوست ریخته شده مار
kentledge	چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون
core binder	ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
berm	خاکریزی پله مانندی که در دو طرف کانال به صورت مورب ریخته میشود
geomancer	کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
platen	صفحه پهن فلز قالب ریزی و ریخته گری نورد ماشین تحریر و غیره

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com