Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 218 (14 milliseconds)
English
Persian
master
قطعه کار اصلی
mastered
قطعه کار اصلی
masters
قطعه کار اصلی
Search result with all words
terra firma
قطعه اصلی خطه بدون جزیره
dropper
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
droppers
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
leader
قطعه ریسمان بین نخ اصلی و قلاب ماهیگیری
leaders
قطعه ریسمان بین نخ اصلی و قلاب ماهیگیری
mainland
قطعه اصلی قطعه
synchronised
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronises
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronising
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronize
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronizes
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
biaxial deformation
خمشی که در یک قطعه مستقیم الخط ایجاد میشودموقعی که تحت تاثیر زوج نیرویی که صفحه ان باهیچیک از سطوح اصلی اینرسی منطبق نباشد
level two cache
حافظه پنهان سریع که مناسب با تخته اصلی کامپیوتر است بجز کامپیوتر با پردازنده Pentium Pro که حافظه بخشی از طراحی قطعه پردازنده است
SDRAM
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی سکردن شده است و زمان بین عملیات حافظه را حذف میکند
uninterruptable power supply
منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
Other Matches
segmentation
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
lobation
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
VL local bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
companion part
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
fast
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
mastered
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
acciaccatura
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
segment
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
segments
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
on board
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
segments
قطعه قطعه کردن
fragmentation
قطعه قطعه شدن
fragments
قطعه قطعه کردن
fragment
قطعه قطعه کردن
fritters
قطعه قطعه کردن
fritter
قطعه قطعه کردن
fragmenting
قطعه قطعه کردن
segment
قطعه قطعه کردن
sectional
قطعه قطعه بخشی
stapling
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
staple
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
initial reserves
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
prototypic
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generation
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generations
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
prototypal
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
mainstays
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
fundamental unit
یکای اصلی واحد اصلی
master file
فایل اصلی پرونده اصلی
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
mattered
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
anatomize
قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
pilot tunnel
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
authentic document
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
source
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
very large scale integration
قطعه
nugget
قطعه
component
قطعه
copyslip
قطعه
block
قطعه
panes
قطعه
pane
قطعه
fragments
قطعه
extent
قطعه
goblet
قطعه
components
قطعه
goblets
قطعه
tracts
قطعه
tract
قطعه
nuggets
قطعه
doit
قطعه
fragment
قطعه
calligraph
قطعه
wodge
قطعه
wodges
قطعه
morceau
قطعه
items
قطعه
panel
قطعه
item
قطعه
snipping
قطعه
snipped
قطعه
fragmenting
قطعه
chunk
قطعه
chunks
قطعه
snip
قطعه
panels
قطعه
blocked
قطعه
lobes
قطعه
internode
قطعه
segmental
قطعه قطعه
small scale integration
قطعه
snippy
قطعه
scale
قطعه
lobe
قطعه
slabs
قطعه
segment
قطعه
slab
قطعه
plotted
قطعه
plots
قطعه
plot
قطعه
stretch
قطعه
smidgen
قطعه
smidgeon
قطعه
smidgin
قطعه
stretched
قطعه
member
قطعه
stretches
قطعه
blocs
قطعه
bloc
قطعه
members
قطعه
trilobation
سه قطعه
blocks
قطعه
line segment
قطعه خط
sections
قطعه
segments
قطعه
section
قطعه
pieces
قطعه
part
قطعه
plank
قطعه
piece
قطعه
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
resident segment
قطعه مقیم
clearing block
قطعه بازدارنده
lot
قطعه زمین
pickling
قطعه شویی
plat
قطعه نقشه
segmentation
قطعه سازی
lot
پارچه قطعه
subassembly
یک قطعه جزء
replacements
تعویض قطعه
replacement
تعویض قطعه
segmentation
قطعه بندی
icicles
یخ پاره قطعه یخ
icicle
یخ پاره قطعه یخ
handsets
تلفن در یک قطعه
root segment
قطعه ریشهای
handset
تلفن در یک قطعه
stiffener
قطعه تقویتی
gusset
قطعه اتصال
items
قطعه خبری
stull
قطعه بزرگ
blocked
قطعه زمین
quad
قطعه سربی
quads
قطعه سربی
workholder
نگهدارنده قطعه
work part
قطعه کار
tension member
قطعه کششی
vlsi
قطعه روی یک IC
temporal lobe
قطعه گیجگاهی
theme song
قطعه تکراری
time slice
قطعه زمان
versicle
قطعه کوچک
program segment
قطعه برنامه
major assembly
قطعه عمده
blocks
قطعه زمین
item
قطعه خبری
strip
قطعه باریک
gussets
قطعه اتصال
stiffeners
قطعه تقویتی
partitur
قطعه کامل
opus
قطعه موسیقی
opuses
قطعه موسیقی
concerto
قطعه موسیقی
dabs
قطعه تکه
dabbed
قطعه تکه
concertos
قطعه موسیقی
dab
قطعه تکه
sett
قطعه سنگفرش
cannibalization
قطعه برداری
blank flange
قطعه- ایکس
unit assembly
یک قطعه مجزا
berg
قطعه عظیم یخ
midsection
قطعه میانی
block
قطعه زمین
frontal lobe
قطعه پیشانی
work
قطعه کار
lobectomy
قطعه برداری
pericope
قطعه منتخب
part
قطعه یدکی
fitting
قطعه اتصال
fragmenting
قطعه باقیمانده
equulei
قطعه الفرس
lobule
قطعه کوچک
partitura
قطعه کامل
worked
قطعه کار
passage
تصویب قطعه
magnetic component
قطعه مغناطیسی
part number
شماره قطعه
parietal lobe
قطعه اهیانهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com