Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 106 (8 milliseconds)
English	Persian
anuria	قطع ترشح
Search result with all words
flux	ترشح
discharge	ترشح کردن
discharge	انفصال ترشح
discharges	ترشح کردن
discharges	انفصال ترشح
endocrine	غده بدون مجرا و بداخل ترشح کننده غده درون تراو
leakage	ترشح
leakages	ترشح
splatter	ترشح کردن
splattered	ترشح کردن
splattering	ترشح کردن
splatters	ترشح کردن
spray	ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
spray	ترشح
sprayed	ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
sprayed	ترشح
spraying	ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
spraying	ترشح
sprays	ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
sprays	ترشح
spatter	ترشح
spatter	ترشح کردن
spattered	ترشح
spattered	ترشح کردن
spattering	ترشح
spattering	ترشح کردن
spatters	ترشح
spatters	ترشح کردن
salivate	بزاق ترشح کردن
salivated	بزاق ترشح کردن
salivates	بزاق ترشح کردن
salivating	بزاق ترشح کردن
splutter	ترشح
splutter	ترشح کردن
spluttered	ترشح
spluttered	ترشح کردن
spluttering	ترشح
spluttering	ترشح کردن
splutters	ترشح
splutters	ترشح کردن
sprinkle	ترشح
sprinkle	ترشح کردن
sprinkle	پاشیدن افشاندن ترشح کردن
sprinkled	ترشح
sprinkled	ترشح کردن
sprinkled	پاشیدن افشاندن ترشح کردن
sprinkles	ترشح
sprinkles	ترشح کردن
sprinkles	پاشیدن افشاندن ترشح کردن
secrete	ترشح کردن
secreted	ترشح کردن
secretes	ترشح کردن
secreting	ترشح کردن
gland	هر عضو ترشح کننده دشبل
glands	هر عضو ترشح کننده دشبل
secretion	ترشح
splash	صدای ترشح
splash	ترشح کردن
splash	دارای ترشح
splash	ترشح
splashes	صدای ترشح
splashes	ترشح کردن
splashes	دارای ترشح
splashes	ترشح
splashing	صدای ترشح
splashing	ترشح کردن
splashing	دارای ترشح
splashing	ترشح
acromegaly	رشد بیش ازاندازهء سرو دست و پا در اثر ترشح زیاد غدهء
actescence	ترشح شیر
actescent	ترشح کننده شیر
adrenal	مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
agalactia	قلت ترشح شیر
agalaxy	قلت ترشح شیر
anuria	نقص در ترشح ادرار
brights disease	ترشح بول
exudate	ترشح التهابی برون نشست
galactopoiesis	ترشح شیر
gastrin	هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
he was splashed all over	سرتا پا ترشح شد
incretion	ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
internal secretion	ترشح درونی
jakes	ترشح مدفوع
lactate	شیر ترشح کردن
lactogenic	موجب ترشح شیر
liquefacient	عامل موجب ترشح ترشح کننده
liquefacient	مایع ترشح کننده
paracholia	ترشح غیر عادی زرداب
plash	ترشح کردن
pyosis	ترشح ریم چرک
salivation	ترشح بزاق
secretionary	ترشح کننده
slaver	گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
splashy	دارای ترشح
spoondrift	ترشح امواج
suppuration	ترشح ریم ترشح چرک
transpirable	قابل ترشح فاش شدنی رخنه پذیر
transpiration	ترشح
transudate	ترشح
transudation	ترشح
Other Matches
vaginicolous	ترشح کننده یاساکن نیام
tuberculotoxin	مواد سمی که از باسیل کخ ترشح میشود
phlegm [secretion in the airway during inflammation]	بلغم [مخاط] [ترشح در دستگاه تنفسی در زمان التهاب] [پزشکی]
mucus [secretion of the mucous membranes]	خلط [بلغم] [ماده لزج] [ترشح غشا مخاطی] [پزشکی]
yellow bile	مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com