Total search result: 114 (8 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
grey tin |
قلع خاکستری |
|
|
Search result with all words |
|
pewter |
خاکستری |
grizzled |
خاکستری |
grizzled |
خاکستری رنگ دارای موهای سفید |
beige |
رنگ قهوهای روشن مایل بزرد و خاکستری |
monochrome |
در یک رنگ با سایههای خاکستری و سیاه و سفید |
anti- |
روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها |
black |
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد |
blacked |
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد |
blacker |
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد |
blackest |
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد |
blacks |
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد |
ashen |
خاکستری |
ashen |
دارای رنگ خاکستری |
livid |
خاکستری رنگ |
euro |
کانگوروی بزرگ خاکستری رنگ |
Euro- |
کانگوروی بزرگ خاکستری رنگ |
sallow |
رنگ خاکستری مایل به زرد وسبز |
grizzle |
خاکستری |
grizzle |
خرس خاکستری امریکا |
grizzle |
نالیدن خاکستری کردن |
grizzles |
خاکستری |
grizzles |
خرس خاکستری امریکا |
grizzles |
نالیدن خاکستری کردن |
grizzling |
خاکستری |
grizzling |
خرس خاکستری امریکا |
grizzling |
نالیدن خاکستری کردن |
gull |
مرغ نوروزی نوعی رنگ خاکستری کمرنگ |
gulls |
مرغ نوروزی نوعی رنگ خاکستری کمرنگ |
iron grey |
رنگ خاکستری وسیاه اهن |
iron-grey |
رنگ خاکستری وسیاه اهن |
greyness |
خاکستری بودن |
greyness |
رنگ خاکستری |
grayer |
خاکستری |
grayest |
خاکستری |
grey |
خاکستری |
greyer |
خاکستری |
greyest |
خاکستری |
greyish |
مایل به خاکستری |
grizzlies |
خاکستری یا مایل به خاکستری |
grizzly |
خاکستری یا مایل به خاکستری |
drab |
خاکستری |
drabber |
خاکستری |
drabbest |
خاکستری |
hoary |
سفید مایل به خاکستری |
aliasing |
روش کاهش اثر لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها. 2- |
ash coloured |
خاکستری |
ash gray |
خاکستری رنگ |
ashy |
خاکستری |
cindery |
خاکستری |
beryllium |
فلز بریلیوم بعلامت Beبرنگ خاکستری فولادی |
blae |
ابی متمایل به سیاه خاکستری ابی رنگ |
cinderous |
خاکستری |
cinerarium |
خاکستری |
cinerary |
خاکستری |
cinereous |
خاکستری رنگ |
cirro status |
ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین |
composite video |
واحد نمایش ویدیویی که یک سیگنال تصویری مرکب را می پذیرد و چندین رنگ یا سایه خاکستری ایجاد میکند |
earth light |
روشنایی خاکستری |
earth shine |
روشنایی خاکستری |
gray |
خاکستری |
gray bearded |
رنگ خاکستری |
gray cast iron |
چدن خاکستری |
gray matter |
ماده خاکستری بافت عصبی مغز |
gray matter |
ماده خاکستری |
gray or mercurial unguent |
روغن خاکستری |
grey unguent |
روغن خاکستری |
mercurial unguent |
روغن خاکستری |
neapolitan ointment |
روغن خاکستری |
gray ramus |
شاخه خاکستری |
gray scale |
اندازه خاکستری |
grayish |
متمایل به خاکستری |
grayly |
بطور خاکستری |
grayness |
خاکستری بودن |
grayness |
رنگ خاکستری |
grege |
اردهای مایل به خاکستری |
grey cast iron |
چدن خاکستری |
grey iron foundry |
ریخته گری خاکستری |
grey iron scrap |
قراضه اهن خاکستری |
grey matter |
بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است |
grey propaganda |
تبلیغات خاکستری |
grey scale |
سایههای خاکستری برای اندازه گیری دقیق هنگالم فیلم برداری |
greyly |
بارنگ خاکستری |
grisaille |
نقاشی برجسته نماروی شیشه برنگ خاکستری |
griseous |
خاکستری مایل به ابی |
grivet |
نوعی میمون خاکستری مایل به ابی افریقای جنوبی |
grizzly bear |
خرس خاکستری |
high test grey iron |
چدن خاکستری پرارزش |
hoar |
سفید مایل به خاکستری موسفید |
image contrast |
درجه خاکستری تصویر |
iron gray |
رنگ خاکستری وسیاه اهن |
isabel |
زرد مایل به خاکستری |
isabella |
زرد مایل به خاکستری |
krimmer |
پوست گوسفند خاکستری |
lyard |
دارای رگه ها یا باریکههای خاکستری |
lyart |
دارای رگه ها یا باریکههای خاکستری |
median gray |
خاکستری متوسط |
mottled pig iron |
چدن خاکستری |
olive gray |
رنگ سبز مایل بزرد خاکستری |
podzolization |
تشکیل خاک خاکستری یا سفید |
slate blue |
رنگ ابی مایل به خاکستری |
Other Matches |
|
salt-and-pepper |
خاکستری |
He (his hair) turned grey. |
مویش خاکستری شد |
dark grey |
رنگ خاکستری تیره |
gray-white |
رنگ سفید-خاکستری |
thalamic |
ماده خاکستری مغز میانی |
slate <adj.> <noun> |
رنگی میان آبی و خاکستری |
teal blue |
رنگ ابی مایل به خاکستری |
taupe |
رنگ خاکستری مایل به قهوهای |
thalamus |
تالاموس ماده خاکستری مغز میانی |
towhead |
کسیکه موهای مایل به سفیدیا خاکستری دارد |
karakul |
کاراکول [نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای] |
Rudbar |
شهر رودبار [این شهر در استان قزوین به بافت فرش در اندازه های مختلف و استفاد از پود سفید یا خاکستری یا صورتی شناخته شده است.] |
log wood |
درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.] |