Dictiornary-Farsi | قهرمان مطلق شطرنج | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
absolute champion	قهرمان مطلق شطرنج


Other Matches

sicilian attack	حمله سیسیلی شطرنج گشایش انگلیسی شطرنج
absolute volue	مقدار مطلق قدر مطلق
championess	زن قهرمان
champion	قهرمان
champions	قهرمان
championing	قهرمان
world beater	قهرمان
victors	قهرمان
hero	قهرمان
championed	قهرمان
victor	قهرمان
heroes	قهرمان
sprinter	قهرمان دوسرعت
heroic	قهرمان وار
knighted	قهرمان شوالیه
knighting	قهرمان شوالیه
knights	قهرمان شوالیه
hero worship	قهرمان پرستی
former shampion	قهرمان سابق
sprinters	قهرمان دوسرعت
gymnast	قهرمان ژیمناستیک
gymnasts	قهرمان ژیمناستیک
knight	قهرمان شوالیه
dynasty	قهرمان چندساله
title-holder	قهرمان کنونی
champing	قهرمان مزرعه
champed	قهرمان مزرعه
champ	قهرمان مزرعه
title-holders	قهرمان کنونی
athlete	قهرمان ورزش
dynasties	قهرمان چندساله
athletes	قهرمان ورزش
champs	قهرمان مزرعه
planform	قهرمان یونانی جنگ تروا
heroize	قهرمان وپهلوان شدن
contenders	مدعی دربرابر قهرمان
contender	مدعی دربرابر قهرمان
aces	ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
ace	ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
breasts	برخورد سینه قهرمان دو به نوار
breast	برخورد سینه قهرمان دو به نوار
ajax	قهرمان یونانی جنگ تروا
heroine	زنی که قهرمان داستان باشد
heroically	زنی که قهرمان داستان باشد
tragic flaw	نقیصه یاخدشه در زندگی قهرمان
theseus	قهرمان یونانی فاتح امازون ها
heroines	زنی که قهرمان داستان باشد
picaresque	داستاینکه قهرمان ان رذل است
toreador	قهرمان گاو باز سوار بر اسب
hamlet	نام قهرمان ونمایشنامه تراژدی شکسپیر
anti-heroes	نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-hero	نقش اول منفی مخالف قهرمان
hamlets	نام قهرمان ونمایشنامه تراژدی شکسپیر
playoffs	مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
playoff	مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
achilles	اشیل یا اخلیوس قهرمان داستان ایلیاد هومر
pick wickian	شبیه پیکویک قهرمان داستان نگارش چارلز دیکنز
heroize	خود را پهلوان وانمود کردن قهرمان وپهلوان وانمودکردن
adventure game	بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
rooks	رخ شطرنج
al fil	شطرنج
rook	رخ شطرنج
chess	شطرنج
chequer	شطرنج
thorough going	مطلق
utter	مطلق
sheer	مطلق
utters	مطلق
arbitrary	مطلق
autocratic	مطلق
uttered	مطلق
categorical	مطلق
absolute	مطلق
absolutes	مطلق
thetic	مطلق
thetical	مطلق
implicit	مطلق
inevitable <adj.>	مطلق
indispensable <adj.>	مطلق
inalienable <adj.>	مطلق
absolute <adj.>	مطلق
categoric	مطلق
pure	مطلق
abstracting	مطلق
abstracts	مطلق
alodial	مطلق
allodial	مطلق
unalienable <adj.>	مطلق
frees	مطلق
freeing	مطلق
unalterable <adj.>	مطلق
stark	مطلق
starker	مطلق
starkest	مطلق
starkly	مطلق
slick	مطلق
slickest	مطلق
purer	مطلق
purest	مطلق
free	مطلق
freed	مطلق
abstract	مطلق
downright	مطلق
totalling	مطلق
totalled	مطلق
unrestrained	مطلق
totals	مطلق
totaling	مطلق
positive	مطلق
inconditionate	مطلق
unconditional	مطلق
total	مطلق
sovereigns	مطلق
magisterial	مطلق
totaled	مطلق
sovereign	مطلق
bishop	فیل شطرنج
chessboards	تخته شطرنج
chessboard	تخته شطرنج
bishops	فیل شطرنج
chessman	مهره شطرنج
impledge	پیاده شطرنج
chequer	خانه شطرنج
chessmen	مهره شطرنج
lightning chess	شطرنج سریع
bishop pairs	دو فیل شطرنج
rules of chess	قوانین شطرنج
progressive chess	شطرنج سریع
postal chess	شطرنج مکاتبهای
bad bishop	فیل بد شطرنج
crampet game	بازی شطرنج
chessophrenetic	متعصب شطرنج
chessomania	شیفتگی شطرنج
chessist	شطرنج دوست
chessist	شطرنج باز
chess problem	مسئله شطرنج
chess oscar	اسکار شطرنج
chess olympiad	المپیاد شطرنج
chess master	استاد شطرنج
chess man	مهره شطرنج
chess machine	ماشین شطرنج
chess clock	ساعت شطرنج
chess board	صفحه شطرنج
pignorate	پیاده شطرنج
chequer wise	شطرنج وار
passer	رونده شطرنج
square	خانه شطرنج
pawns	پیاده شطرنج
traditional chess	شطرنج استاندارد
squares	خانه شطرنج
squaring	خانه شطرنج
mans	مهره شطرنج
man	مهره شطرنج
piece	مهره شطرنج
masters	استاد شطرنج
mastered	استاد شطرنج
master	استاد شطرنج
a game of chess	یک مسابقه شطرنج
pieces	مهره شطرنج
checker	خانه شطرنج
queen	وزیر شطرنج
queens	وزیر شطرنج
squared	خانه شطرنج
pawned	پیاده شطرنج
pawning	پیاده شطرنج
rapid transit	شطرنج سریع
pawn	پیاده شطرنج
absolute price	قیمت مطلق
absolute magnitude	قدر مطلق
global maximum	حداکثر مطلق
absolute permeability	نفوذپذیری مطلق
absolute paths	مسیر مطلق
(not a) snowball's chance in hell <idiom>	بد شانس مطلق
absolute nullity	بطلان مطلق
absolute movement	حرکت مطلق
absolute monopoly	انحصار مطلق
absolute methanol	متانول مطلق
absolute potential	پتانسیل مطلق
autocrat	حاکم مطلق
absolute poverty	فقر مطلق
absolute luminosity	درخشندگی مطلق
absolute frequency	بسامد مطلق
absolute frequency	فراوانی مطلق
freeholder	مالک مطلق
absolute ether	اثر مطلق
absolute error	اشتباه مطلق
absolute error	خطای مطلق
absolute gravity	سنگینی مطلق
absolute loader	بارکننده مطلق
absolute threshold	آستانه مطلق
absolute limen	آستانه مطلق
absolute liability	بدهی مطلق
absolute judgment	قضاوت مطلق
shoo-in <idiom>	برنده مطلق
general power of attorney	وکالت مطلق
absolute humidity	رطوبت مطلق
absolute energy	انرژی مطلق
an abstroct number	عدد مطلق
abstractly	بطور مطلق
irrelative	نا مربوط مطلق