Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
hovering acts
قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
Other Matches
contiguous zone
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
friendly state
کشور خودی
flag discrimination
مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
freedom of seas
ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
XMS
قوانینی که نحوه دستیابی برنامه یه حافظه گسترده در PC را بیان میکند
repeater
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
regenerator
وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
clearing and switch buying
توافق تجاری دوجانبهای که براساس ان دو کشور متعهدبه مبادله مقدار معینی کالامی گردند
letter of recall
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
bond
سندی که به موجب ان خود ووارث و اوصیا و مباشرین امورش را به پرداخت مبلغ معینی به دیگری متعهد میکند
battery
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
batteries
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
gyrodyne
رتورکرافتی که رتورهای ان هنگام برخاستن شناورماندن فرود و جلو رفتن تنها دردامنه معینی از سرعت توسط موتور کار میکند
do while
یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند
future perfect tense
زمان ایندهای که انجام کاری پیش از وقت معینی پیش بینی میکند
spot bowler
بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
netware
که در محدوده سخت افزاری اجرا میشود و اشتراک فایل و چاپ و برنامههای server-diaf را پشتیبانی میکند
quantization
خطای تبدیل سیگنال آنالوگ به عددی با توجه به دقت محدوده ساده یا سیگنالی که به سرعت تغییر میکند
line crosser
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
predomination
حکمفرمایی
p system
سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
personal
محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند
inlander
کسیکه درون کشور یا دورازمرز زندگی میکند
reigns
حکومت حکمفرمایی
reign
حکومت حکمفرمایی
reigned
حکومت حکمفرمایی
standardizing
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardises
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardised
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
wire matrix printer
یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
short haul
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
short-haul
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
republic
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
analog
صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
limited distance modem
وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
algebra
قوانینی که برای معرفی
analogues
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogue
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
formats
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
format
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
xenophobe
اجنبی
foreigners
اجنبی
foreigner
اجنبی
aliens
اجنبی
stranger
اجنبی
barbarians
اجنبی
alien
اجنبی
barbarian
اجنبی
buffer state
دولت کوچکی راگویند که بین دو کشور بزرگ واقع شده و از برخورد وبروز اختلاف بین انهاجلوگیری میکند
sisten ships
کشتیهای همانندیامتشابه
decoy ships
کشتیهای مصنوعی
mercantile marine
کشتیهای تجارتی
decoy ships
کشتیهای فریبنده
quislings
حاکم دست نشانده اجنبی
quisling
حاکم دست نشانده اجنبی
small craft
کشتیهای کوچک ضتی ب
flota
دسته کشتیهای اسپانیولی
fleet
دسته کشتیهای جنگی
fleets
دسته کشتیهای جنگی
wooden walls
ناوها یا کشتیهای جنگی
Burundi
کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
blue law
قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
blue laws
قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
extradited
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
commercial water movement
حمل و نقل با کشتیهای شخصی
shipper
کشتیهای حمل و نقل دریایی
provincialism
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
deep submergence
زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
columns
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
column
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
menorah
شمعدانی که در کشتیهای جنگی یهود بکار میرفته
mail server
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
privateering
شرکت کشتیهای غیر نظامی درجنگ دریایی piracy
innocent passage
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
programming
قوانینی که برنامه باید به آنها تبدیل شود تا کد سازگار ایجاد شود
friendlier
خودی
friendliest
خودی
friendly
خودی
friendlies
خودی
in group
گروه خودی
spontaneous
خود به خودی
friendly
نیروی خودی
we group
گروه خودی
friendliest
نیروی خودی
friendlier
نیروی خودی
insiders
خودی خودمانی
insider
خودی خودمانی
own goal
گل به دروازه خودی
homes
زمین خودی
self directed
پیش خودی
home
زمین خودی
chicks
هواپیمای خودی
own goals
گل به دروازه خودی
spontaneity
خود به خودی
friendlies
نیروی خودی
blue forces
نیروهای خودی
internal heating
گرمایش خودی
upcourt
سبد خودی
homeling
بازیگر خودی
familiar
مانوس خودی
relative
خودی نسبی
friendly forces
نیروهای خودی
spontaneous recovery
بهبود خود به خودی
To assert oneself . To display ones merit .
خودی را نشان دادن
spontaneous remission
بهبود خود به خودی
right of search
حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
interference
مزاحمت مهرههای خودی شطرنج
adjutantship
معینی
nonaligned
کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
ingross
جمع اوری کردن نیروی خودی
critical build up resistance
مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
shore duty
ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
adjutancy
معینی معاونت
smoke screen
پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
dump
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
statute of fraud
قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
stations
درپست معینی گذاردن
ageless
بدون عمر معینی
cost plus
بعلاوه سود معینی
stationed
درپست معینی گذاردن
inbound
محصور در حدود معینی
station
درپست معینی گذاردن
he is at a loose end
کار معینی ندارد
mix up, caution
موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
warned protected
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
positive control
کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
short round
گلولهای که اشتباها روی قوای خودی فرود می اید
emplace
در محل معینی قرار دادن
models
مطابق مدل معینی در اوردن
modelled
مطابق مدل معینی در اوردن
orb
بدور مدار معینی گشتن
head for
به سمت معینی در حرکت بودن
modeled
مطابق مدل معینی در اوردن
orbs
بدور مدار معینی گشتن
tonner
کامیون دارای فرفیت معینی
predecease
پیش ازواقعه معینی مردن
standardize
مطابق درجه معینی دراوردن
standardizes
مطابق درجه معینی دراوردن
model
مطابق مدل معینی در اوردن
local option
اختیار تعیین محل معینی
standardizing
مطابق درجه معینی دراوردن
standardising
مطابق درجه معینی دراوردن
standardised
مطابق درجه معینی دراوردن
standardises
مطابق درجه معینی دراوردن
icing
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
warned exposed
قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
calibrated
تحت قاعده واصول معینی دراوردن
tonner
کشتی دارای تعداد معینی فرفیت
calibrating
تحت قاعده واصول معینی دراوردن
calibrates
تحت قاعده واصول معینی دراوردن
cover drive
ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
protraction
نقشه کشی طبق مقیاس معینی
calibrate
تحت قاعده واصول معینی دراوردن
term insurance
بیمه در موردمخاطره برای مدت معینی
dispatch route
جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
capias
حکم یا امریه دائر بر توقیف شخص معینی
dimension stock
چوب سختی که به ابعاد معینی تبدیل شده
cover point
محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
blood counts
شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
the
حرف تعریف برای چیز یاشخص معینی
blood count
شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
section hand
کارگرعضو دسته معینی ازکارگران راه اهن
off break
کسب امتیاز معینی در ضربه به سمت راست
squawking
در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
xenophile
بیگانه پرست اجنبی پرست
time zone
منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
time zones
منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
camporee
اجتماع پسران ودختران پیش اهنگ از ناحیه معینی
stage set
تنظیم صحنه برای ایفای نقش معینی از نمایش
linebreeding
پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
forty one billiard
بیلیارد کیسه دار که هربازیگر شماره معینی دارد
phonotypy
چاپ با حروفی که هرکدام نماینده یک صدای معینی است
spanned
محدوده
spanning
محدوده
confine
محدوده
scope
محدوده
span
محدوده
ranges
محدوده
range
محدوده
ranged
محدوده
confining
محدوده
spans
محدوده
squawk
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawked
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawks
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
humidistat
اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
an impersonal verb
فعلی که فاعل معینی ندارد و جز سوم شخص مفرد است
precarious
عاریهای بسته بمیل دیگری مشروط بشرایط معینی مشکوک
spot pass
پاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده میشود
free port
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free ports
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com