English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
forest laws قوانین جنگل
Other Matches
deforesting درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforested درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforests درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforest درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
purlieu زمینی که وقتی جزو جنگل بوده و هنوزمشمول قانون جنگل ها میباشد
Roman law مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
agrosylvopastoral system سیستم کشت و جنگل و مرتع سازگان کشت و چرا و جنگل
reforest مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforests مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforesting مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforested مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
twelve tables الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
surcharge of common یا جنگل
weald جنگل
silviculture جنگل
sylviculture جنگل
timberland جنگل
jungle جنگل
jungles جنگل
forest جنگل
forests جنگل
woodlands جنگل
woodland جنگل
greenwood جنگل
pinetum جنگل کاج
nemoral جنگل نشین
afforestment جنگل سازی
jungly جنگل دار
clearing of jungle پاکسازی جنگل
mangrove forest جنگل مردابی
silvicolous ساکن جنگل
mangrove forest جنگل ماندابی
jungled جنگل دار
forestation وسعت جنگل
dryad عروس جنگل
forestation احداث جنگل
deforestation جنگل زدایی
rainforests جنگل بارانی
afforestation احداث جنگل
silvicolous جنگل نشین
silvics جنگل شناسی
afforestation جنگل سازی
silviculture احداث جنگل
silviculture پرورش جنگل
afforestation جنگل کاری
foresters جنگل نشین
steppe forest جنگل جلگهای
forester جنگل نشین
rainforest جنگل بارانی
sylvan ساکن جنگل
silenus الهه جنگل
rangers جنگل بان
wood nymph حوری جنگل
woodless بی درخت بی جنگل
woodman جنگل نشین
woodsy مربوط به جنگل
woodsy ساکن جنگل
xyloid جنگل دار
ranger جنگل بان
wildwood جنگل خودرو
sylviculture احداث جنگل
reforestation احیای جنگل
wood جنگل چوبی
woody جنگل دار
wildwood جنگل طبیعی
forest تبدیل به جنگل کردن
silviculturist ویژه گر پرورش جنگل
timberland جنگل چوب الواری
cloud forest جنگل بلند مه الود
forests تبدیل به جنگل کردن
bushwacking در جنگل از بیراهه رفتن
tropical rain forest جنگل بارانهای استوایی
glades فضای میان جنگل
glades سبزه میان جنگل
tropical rainforest جنگل بارانی گرمسیری
woodnote صدای حیوانات جنگل
vert گیاه سبز در جنگل
conifer forest جنگل سوزنی برگ
forestry احداث جنگل جنگلداری
selva جنگل بارانی گرمسیری
glade سبزه میان جنگل
glade فضای میان جنگل
silvicultural وابسته بپرورش جنگل
pinery جنگل کاج گرمخانه اناناس
wood craft جنگل شناسی از لحاظ شکار
smokechaser مامور اتش نشانی جنگل
sylvopastoral طرح ریزی جنگل و مرتع
impark در پارک یا جنگل محصور کردن
boreal forest جنگل سوزنی برگ شمالی
tree farm محوطه درخت کاری جنگل
glades خیابان یا کوچه جنگل درختستان
glade خیابان یا کوچه جنگل درختستان
regulations قوانین
pandect قوانین
rape شهرستان تجاوز به ملک غیر در جنگل
raped شهرستان تجاوز به ملک غیر در جنگل
rapes شهرستان تجاوز به ملک غیر در جنگل
raping شهرستان تجاوز به ملک غیر در جنگل
chaparral بلوط کوتاه وهمیشه بهار جنگل
rain forest جنگل انبوه مناطق گرم و پرباران
woodlot منطقه ممنوعه در جنگل برای رشد درختان
wind shake تکان سخت درختان جنگل در اثر طوفان
duff سبزیهای فاسد جنگل خاکه زغال سنگ
thicketed پوشیده شده بوسیله جنگل ودرخت زار
hague rules قوانین لاهه
joule's laws قوانین ژول
interpertation of laws تفسیر قوانین
inland rules قوانین داخلی
infraction of rules نقض قوانین
succession law قوانین وراثت
statue law قانون یا قوانین
rules of the roads قوانین راه
written laws قوانین مدون
gas laws قوانین گازها
hovering acts قوانین ضد قاچاق
promulgation of the laws انتشار قوانین
rules of the roads قوانین دریانوردی
kepler laws قوانین کپلر
radiation laws قوانین تابش
rules committee کمیته قوانین
newton's laws of motion قوانین نیوتون
remedial statutes قوانین اصلاحی
murphy's laws قوانین مورفی
mendelian laws قوانین مندل
rules of chess قوانین شطرنج
rules of engagement قوانین درگیری
maritime law قوانین دریایی
zipf's laws قوانین زیف
labor laws قوانین کار
korte's laws قوانین کرت
kepler's laws قوانین کپلر
permissive legislation قوانین مخیره
competition rules قوانین رقابت
conflict of laws تعارض قوانین
company law قوانین شرکت
codex مجموعه قوانین
codification تدوین قوانین
codification وضع قوانین
gunnery قوانین تیراندازی
administrative law قوانین اداری
admiralty law قوانین دریایی
conflict of lows تعارض قوانین
doctorine قوانین اصلی
statute book قوانین موضوعه
explanation of laws شرح قوانین
code مجموعه قوانین
robin hood رابین هود یاغی جنگل نشین و جوانمرد انگلیسی
physical که قوانین نرخ بیت
newton's laws of motion قوانین حرکت نیوتون
newton's laws of motion قوانین حرکت نیوتن
military justice قوانین جزایی ارتش
rules of football قوانین یا قواعد فوتبال
punitive article قوانین جزایی ارتش
law enforcement اجرای قوانین [حقوقی]
gunnery قوانین تیر توپخانه
sanctioned laws قوانین یا مقررات مصوبه
s factor ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
laws versus tendencies قوانین در مقابل تمایلات
codification گرد اوری قوانین
company law قوانین مربوط به شرکتها
under these rules بموجب این قوانین
codification جمع وتدوین قوانین
child labor laws قوانین کار کودکان
Mahogany was once abundant [prolific] in the tropical forests. یک موقعی چوب ماهون در جنگل های استوایی فراوان بود.
encode اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
grammar قوانین استفاده صحیح از زمان
encodes اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
De Morgan's laws قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
enterprises اقدام به اجرای قوانین کردن
De Morgan's laws قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
rules of procedure قوانین مربوط به روش جاری
enterprise اقدام به اجرای قوانین کردن
laws of motion of capitalism قوانین حرکت سرمایه داری
coastel low قوانین مربوط به ابهای ساحلی
littoral law قوانین مربوط به ابهای ساحلی
provision قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
message قوانین از پیش تعریف شده که کد
messages قوانین از پیش تعریف شده که کد
valid درست , طبق مجموعهای قوانین
grammars قوانین استفاده صحیح از زمان
copyrights محدود شده با قوانین کپی
adjective laws قوانین مربوط باصول محاکمات
copyright محدود شده با قوانین کپی
disafforest ازحال جنگلی بیرون اوردن ازرعایت قانون جنگل هامعاف کردن
disforest ازحال جنگلی بیرون امدن ازرعایت قانون جنگل هامعاف کردن
conformed کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
the code of justinian مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
conforms کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
terminal ballistics قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
conform کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conforming کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
Talmud مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
draconian قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه
leges صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین
the rules of protocol قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
formulas مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulae مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
highway dispatch مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com