English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
laws of motion of capitalism قوانین حرکت سرمایه داری
Other Matches
collapse capitalism فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
capitalism کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
anti capitalist ضد سرمایه داری
capitalism سرمایه داری
capitalistic منسوب به سرمایه داری
black capitalism سرمایه داری سیاه
capitalism رژیم سرمایه داری
advanced capitalism سرمایه داری پیشرفته
industrial capitalism سرمایه داری صنعتی
precapitalism ماقبل سرمایه داری
mixed capitalism سرمایه داری مختلط
capitalist countries کشورهای سرمایه داری
capitalist system نظام سرمایه داری
bourgeoisie سرمایه داری بورژوازی
precapitalism پیش از سرمایه داری
capitalization اعمال سیستم سرمایه داری
free enterprise رقابت ازاد درسیستم سرمایه داری
stagnation thesis تز انحطاط و ورشکستگی رژیم سرمایه داری
bourgeoisie سرمایه داری حکومت طبقه دوم
first world کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
newton's laws of motion قوانین حرکت نیوتون
newton's laws of motion قوانین حرکت نیوتن
terminal ballistics قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
capital movement حرکت سرمایه
Roman law مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
dude ranch گله داری واسب سواری وحشم داری
twelve tables الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
You deserve it. حق داری ( استحقاق آنرا داری )
statecraft کشور داری ملک داری
supply price of capital قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
over capitalised براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
capital stock سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
capital consumption allowance کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
liquidity trap سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
disinvestment سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
capitalization تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
financier سرمایه دار سرمایه گذار
financiers سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
marginal utility of capital مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
capital program برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
registered capital سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
cobb doglas production function ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
pandect قوانین
regulations قوانین
admiralty law قوانین دریایی
written laws قوانین مدون
zipf's laws قوانین زیف
newton's laws of motion قوانین نیوتون
promulgation of the laws انتشار قوانین
explanation of laws شرح قوانین
rules of the roads قوانین دریانوردی
administrative law قوانین اداری
infraction of rules نقض قوانین
statute book قوانین موضوعه
statue law قانون یا قوانین
hovering acts قوانین ضد قاچاق
hague rules قوانین لاهه
labor laws قوانین کار
interpertation of laws تفسیر قوانین
gas laws قوانین گازها
forest laws قوانین جنگل
inland rules قوانین داخلی
succession law قوانین وراثت
murphy's laws قوانین مورفی
gunnery قوانین تیراندازی
radiation laws قوانین تابش
kepler laws قوانین کپلر
remedial statutes قوانین اصلاحی
codification تدوین قوانین
kepler's laws قوانین کپلر
korte's laws قوانین کرت
maritime law قوانین دریایی
conflict of laws تعارض قوانین
permissive legislation قوانین مخیره
codex مجموعه قوانین
company law قوانین شرکت
codification وضع قوانین
conflict of lows تعارض قوانین
rules of engagement قوانین درگیری
rules committee کمیته قوانین
code مجموعه قوانین
rules of the roads قوانین راه
doctorine قوانین اصلی
rules of chess قوانین شطرنج
mendelian laws قوانین مندل
joule's laws قوانین ژول
competition rules قوانین رقابت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
company law قوانین مربوط به شرکتها
physical که قوانین نرخ بیت
sanctioned laws قوانین یا مقررات مصوبه
codification گرد اوری قوانین
rules of football قوانین یا قواعد فوتبال
punitive article قوانین جزایی ارتش
under these rules بموجب این قوانین
s factor ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
codification جمع وتدوین قوانین
child labor laws قوانین کار کودکان
military justice قوانین جزایی ارتش
law enforcement اجرای قوانین [حقوقی]
laws versus tendencies قوانین در مقابل تمایلات
gunnery قوانین تیر توپخانه
copyright محدود شده با قوانین کپی
enterprises اقدام به اجرای قوانین کردن
grammars قوانین استفاده صحیح از زمان
provision قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
encode اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
grammar قوانین استفاده صحیح از زمان
encodes اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
coastel low قوانین مربوط به ابهای ساحلی
littoral law قوانین مربوط به ابهای ساحلی
rules of procedure قوانین مربوط به روش جاری
De Morgan's laws قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
messages قوانین از پیش تعریف شده که کد
message قوانین از پیش تعریف شده که کد
De Morgan's laws قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
copyrights محدود شده با قوانین کپی
valid درست , طبق مجموعهای قوانین
enterprise اقدام به اجرای قوانین کردن
adjective laws قوانین مربوط باصول محاکمات
bigamy دو زن داری
blind man's buff از من داری
grittiness شن داری
tensility کش داری
wet storage تر داری
conforming کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
the code of justinian مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
conform کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
draconian قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه
conformed کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
formulae مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
leges صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین
formula مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
Talmud مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
formulas مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
the rules of protocol قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
highway dispatch مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
conforms کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
slaveholding برده داری
serrulation دندانه داری
tresury general خزانه داری کل
self restraint خود داری
spinosity سیخ داری
treasury خزانه داری
treasury general خرانه داری کل
trusteedhip امانت داری
trusteeship امانت داری
blind mans buff ازمن داری
tenure اجاره داری
bulkiness تنه داری
bulkiness جثه داری
leasehold اجاره داری
house work خانه داری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com