Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
child labor laws |
قوانین کار کودکان |
|
|
Other Matches |
|
Roman law |
مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است |
conflict of lows |
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است |
articles of war |
قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی |
twelve tables |
الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت |
pediatrics |
پزشکی کودکان |
pediatrics |
امراض کودکان |
child's play |
بازی کودکان |
biddy basketball |
بسکتبال کودکان |
exceptional children |
کودکان استثنایی |
infantile paralysis |
فلج کودکان |
pedobaptism |
تعمید کودکان |
matron |
سرپرست کودکان |
institutionalized children |
کودکان پناهگاهی |
disadvantaged children |
کودکان محروم |
touch wood |
یکجوربازی کودکان |
play fellow |
همبازی کودکان |
disturbed children |
کودکان پریشان |
wading pool |
استخر کودکان |
undies |
زیر پوش کودکان |
playrooms |
اتاق بازی کودکان |
puerile breathing |
تنفس خرخری کودکان |
playroom |
اتاق بازی کودکان |
puds |
دست در زبان کودکان |
pediatric |
مربوط به امراض کودکان |
nursery rhyme |
اشعار مخصوص کودکان |
nursery rhymes |
اشعار مخصوص کودکان |
paedophilia |
میل جنسی به کودکان |
infant mortality |
مرگ و میر کودکان |
children's apperception test |
ازمون اندریافت کودکان |
doggie |
سگ بزبان کودکان سگ کوچک |
pediatrician |
ویژه گر بیماریهای کودکان |
pud |
دست در زبان کودکان |
pedology |
مبحث بهداشت کودکان |
school age children |
کودکان واجب التعلیم |
baby farm |
محل نگهداری کودکان |
pemphigus |
تاول کوفتی کودکان |
piadology |
شناسایی حالات کودکان |
playground ball |
توپ پلاستیکی کودکان |
poliomyelitic |
وابسته به بیماری فلج کودکان |
poliomyelitic |
مبتلا به بیماری فلج کودکان |
PO |
پبشاب دان بزبان کودکان |
little pitchers have long ears |
کودکان غالبا گوششان تیزاست |
child death rate |
نرخ مرگ و میر کودکان |
unicef (= united nations international |
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است |
floor hockey |
هاکی روی یخ کودکان بدون اسکیت |
Mentally retarded children. |
کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری ) |
nursery governess |
بانویی که کودکان را هم پرستاروهم اموزگاراست پرستار اموزگار |
hornbook |
کاغذی که در ان الفباء برای کودکان دبستان می نوشتند |
scaramouche |
دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا |
stockinette |
پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی |
stockinet |
پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی |
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents. |
بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است. |
pediatrics or pae |
شاخهای از علم طب که ازبهداشت و ناخوشیهای کودکان گفتگو میکند |
leading string |
ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند |
scaramouch |
دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا |
wppsi |
مقیاس هوشی وکسلر برای کودکان پیش اموزشگاهی ودبستانی |
Santa Claus |
شخص موهومی که کودکان گمان میبرند درشب عیدمیلادمسیح میاید |
roller coaster |
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره |
minor league |
دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها |
roller-coaster |
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره |
roller-coasters |
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره |
sand man |
لولویی که خاک درچشم کودکان پاشیده انهارا خواب الود میکند |
oedipal |
وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود |
go cart |
چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند |
walking chair |
چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند |
regulations |
قوانین |
pandect |
قوانین |
permissive legislation |
قوانین مخیره |
rules of the roads |
قوانین راه |
labor laws |
قوانین کار |
doctorine |
قوانین اصلی |
conflict of lows |
تعارض قوانین |
explanation of laws |
شرح قوانین |
conflict of laws |
تعارض قوانین |
competition rules |
قوانین رقابت |
promulgation of the laws |
انتشار قوانین |
rules of the roads |
قوانین دریانوردی |
radiation laws |
قوانین تابش |
kepler's laws |
قوانین کپلر |
kepler laws |
قوانین کپلر |
interpertation of laws |
تفسیر قوانین |
inland rules |
قوانین داخلی |
rules of engagement |
قوانین درگیری |
rules of chess |
قوانین شطرنج |
maritime law |
قوانین دریایی |
rules committee |
کمیته قوانین |
hovering acts |
قوانین ضد قاچاق |
mendelian laws |
قوانین مندل |
hague rules |
قوانین لاهه |
remedial statutes |
قوانین اصلاحی |
gas laws |
قوانین گازها |
forest laws |
قوانین جنگل |
murphy's laws |
قوانین مورفی |
newton's laws of motion |
قوانین نیوتون |
korte's laws |
قوانین کرت |
infraction of rules |
نقض قوانین |
statue law |
قانون یا قوانین |
gunnery |
قوانین تیراندازی |
code |
مجموعه قوانین |
succession law |
قوانین وراثت |
administrative law |
قوانین اداری |
admiralty law |
قوانین دریایی |
joule's laws |
قوانین ژول |
statute book |
قوانین موضوعه |
zipf's laws |
قوانین زیف |
company law |
قوانین شرکت |
codex |
مجموعه قوانین |
written laws |
قوانین مدون |
codification |
تدوین قوانین |
codification |
وضع قوانین |
laws versus tendencies |
قوانین در مقابل تمایلات |
rules of football |
قوانین یا قواعد فوتبال |
punitive article |
قوانین جزایی ارتش |
newton's laws of motion |
قوانین حرکت نیوتن |
codification |
جمع وتدوین قوانین |
law enforcement |
اجرای قوانین [حقوقی] |
physical |
که قوانین نرخ بیت |
under these rules |
بموجب این قوانین |
military justice |
قوانین جزایی ارتش |
codification |
گرد اوری قوانین |
s factor |
ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه |
gunnery |
قوانین تیر توپخانه |
newton's laws of motion |
قوانین حرکت نیوتون |
sanctioned laws |
قوانین یا مقررات مصوبه |
company law |
قوانین مربوط به شرکتها |
littoral law |
قوانین مربوط به ابهای ساحلی |
De Morgan's laws |
قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق] |
rules of procedure |
قوانین مربوط به روش جاری |
valid |
درست , طبق مجموعهای قوانین |
copyrights |
محدود شده با قوانین کپی |
copyright |
محدود شده با قوانین کپی |
adjective laws |
قوانین مربوط باصول محاکمات |
De Morgan's laws |
قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق] |
enterprise |
اقدام به اجرای قوانین کردن |
messages |
قوانین از پیش تعریف شده که کد |
enterprises |
اقدام به اجرای قوانین کردن |
laws of motion of capitalism |
قوانین حرکت سرمایه داری |
encode |
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده |
encodes |
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده |
grammars |
قوانین استفاده صحیح از زمان |
grammar |
قوانین استفاده صحیح از زمان |
message |
قوانین از پیش تعریف شده که کد |
coastel low |
قوانین مربوط به ابهای ساحلی |
provision |
قوانین سورسات رساندن مقررداشتن |
formulas |
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل |
the code of justinian |
مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم |
conforms |
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین |
formulae |
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل |
the rules of protocol |
قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس] |
conformed |
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین |
conform |
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین |
terminal ballistics |
قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف |
leges |
صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین |
formula |
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل |
highway dispatch |
مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها |
draconian |
قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه |
Talmud |
مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود |
conforming |
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین |
representative government |
حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد |
rules of road |
قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی |
LCP |
قوانین بیان ارسال داده روی کانال |
formats |
قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده |
casuistry |
حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی |
extend |
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc |
extending |
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc |
extends |
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc |
fixed point notation = |
قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری |
format |
قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده |
link |
قوانین بیان ارسال داده روی کانال |
mixed laws |
قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed |
inference |
کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص |
inferences |
کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص |
night gown |
جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب |
validating |
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین |
transferring |
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین |
validates |
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین |
transfers |
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین |
transfer |
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین |
Gun laws need to be revisited. |
قوانین تفنگ نیاز به بازبینی [تجدید نظر] دارند. |
validated |
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین |
illegal |
آنچه قانونی نیست یا مخالف قانون و قوانین باشد |
riparian law |
قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه |
legal |
عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است |
rigorist |
کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند |
marquis queensberry rules |
مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد |
syntax |
قوانین گرامری اعمال شده به یک زبان برنامه نویسی |
validate |
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین |
transformational rules |
مجموعه قوانین اعمال شده به داده که باید به صورت کد در بیایند |
operation |
عملی منط قی روی تعداد عملوند مربوط به قوانین جبربول |
table of precedence |
صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند |
r.s.c |
قوانین مربوط به دادگاه یادیوان عالی معادل supremecourt of rules |
precedence |
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی |
liberty civil |
ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم |
boolean operation |
عمل منط قی روی چند عملوند با استفاده از قوانین جبر بول |
blue law |
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود |
illegal |
ترکیب نادست بیتها در کلمه کامپیوتری طبق قوانین ز پیش تنظیم شده |
unallowable digit |
ترکیب غیر قانونی بیتهای کلمه طبق قوانین از پیش تعیین شده |
blue laws |
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود |
trade restrictions |
جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی |
sheriffs |
نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است |