Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
rules of football
قوانین یا قواعد فوتبال
Other Matches
restatement of the law
مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
football
توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
footballs
توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
Roman law
مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war
قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
twelve tables
الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
physically
با قواعد طبیعی
hund rules
قواعد هوند
fleming's rules
قواعد فلمینگ
commutation rules
قواعد جابجایی
selection rules
قواعد گزینش
precendence rules
قواعد تقدم
rules
قواعد بازی
regvlarity
مطابقه با قواعد
dialectically
مطابق قواعد منطق
inference rule
قواعد استنتاج
[منطق]
rules for forming plurals
قواعد جمع بندی
phonetically
از روی قواعد صدا
format
قواعد دقیق دستورات و آرگومان ها
format
قواعد دستورات زمان اسمبلی
geometrize
با قواعد هندسی درست کردن
formats
قواعد دقیق دستورات و آرگومان ها
geometrize
از روی قواعد هندسی کارکردن
rule of inference,
قواعد استنتاج
[منطق]
[ریاضی]
formats
قواعد دستورات زمان اسمبلی
transformation rule
قواعد استنتاج
[منطق]
[ریاضی]
disassemble
ارسال دستورات کد ماشین به قواعد اسمبلی
illegal
دستور برنامهای که در قواعد زیان نباشد
syntactical
طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
grammatical
صرف و نحوی مطابق قواعد دستور
pedantry or pedantism
پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
lawmerchant
قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
syntactic
طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
Pay attention to the house rules
[hazard statements]
.
توجه بکنید به قواعد جایگاه
[اظهارات خطر]
.
double standard
قواعد تبعیض امیز وسخت گیرمخصوصا نسبت بجنس زن
extends
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
IMA
سازمان تخصصی که حاوی موضوعاتی مثل قواعد زبان
grammatical error
استفاده نادرست از قواعد زمان برنامه نویسی کامپیوتر
extend
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
extending
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
propriety
قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
illegal
دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
inferences
مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده
inference
مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده
formatter
سخت تافزار یا نرم افزاری که متن را طبق قواعد مشخصی مرتب میکند
infix notation
روش قواعد برنامه نویسی کامپیوتر که عملگرها درون عملوندها هستند مثل D-C یا x+y
soccer
فوتبال
football club
[British Englisch]
باشگاه فوتبال
left for ward
در فوتبال پیشرو چپ
football fan
[British English]
طرفدار فوتبال
footballers
فوتبال بازی کن
elevens
تیم فوتبال
eleven
تیم فوتبال
kick about
فوتبال هردمبیل
association football
اتحادیه فوتبال
gridiron
زمین فوتبال
football
توپ فوتبال
canadian football
فوتبال کانادایی
soccer fan
[soccer supporter]
[American English]
طرفدار فوتبال
gridition
زمین فوتبال
soccer field
زمین فوتبال
football game
بازی فوتبال
footballer
فوتبال بازی کن
playing field
زمین فوتبال
soccer
بازی فوتبال
pigskin
توپ فوتبال
playing fields
زمین فوتبال
footballs
بازی فوتبال
football
بازی فوتبال
grid
زمین فوتبال
grids
زمین فوتبال
boot
کفش فوتبال
biotechnology
ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
six man football
فوتبال دو تیم 6 نفره
to play football
فوتبال بازی کردن
signal caller
مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
soccer ball throw
پرتاب توپ فوتبال
to finish the ball into the net
با توپ گل زدن
[فوتبال]
kick off
شروع مسابقه فوتبال
indoor soccer
فوتبال داخل سالن
touchline
خط اطراف زمین فوتبال
water polo
بازی فوتبال ابی
to play soccer
فوتبال بازی کردن
American football
فوتبال آمریکایی
[ورزش]
football hooligan
خرابگر پر سر و صدای فوتبال
football fan
[American English]
طرفدار فوتبال آمریکایی
goalkeepers
دروازه بان فوتبال
goalkeeper
دروازه بان فوتبال
protocol
ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
protocols
ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
speedball
نوعی بازی شبیه فوتبال
scrum
نوعی بازی فوتبال راگبی
Playing football is not my idea of fun .
فوتبال هم بنظر من تفریح نشد
lateral pass
پاس توپ فوتبال از پهلو
I have lost my interest in football .
دیگر به فوتبال علاقه ای ندارم
scrums
نوعی بازی فوتبال راگبی
hockey
چوگان بازی با اصول فوتبال
scrummage
نوعی بازی فوتبال راگبی
regulations
قوانین
pandect
قوانین
flag football
نوعی فوتبال با 6 تا 9 نفر درهر تیم
high ball
شوت کردن بالا توپ
[فوتبال]
he is a novice in football
در بازی فوتبال تازه کار است
low ball
شوت کردن پائین توپ
[فوتبال]
football cleats
کفش گل میخ دار فوتبال آمریکایی
uprights
تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
short ball
شوت کردن کوتاه توپ
[فوتبال]
to let the ball do the work
توپ را به جایی غلت دادن
[فوتبال]
The football field must be marked out.
زمین فوتبال را باید خط کشی کرد
to keep the ball moving
توپ را به جایی غلت دادن
[فوتبال]
long ball
[شوت کردن بلند توپ]
[فوتبال]
military testament
وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست
punts
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
movement off-the-ball
بازی بدون توپ
[تمرین ورزش فوتبال]
punted
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
Football pool
[British English]
قماربازی روی نتیجه بازی تیمهای فوتبال
punt
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
fielder
بازیکن میدان فوتبال وغیره صحرا نورد
grey cup
مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
korte's laws
قوانین کرت
succession law
قوانین وراثت
labor laws
قوانین کار
statue law
قانون یا قوانین
remedial statutes
قوانین اصلاحی
rules committee
کمیته قوانین
promulgation of the laws
انتشار قوانین
rules of chess
قوانین شطرنج
permissive legislation
قوانین مخیره
rules of engagement
قوانین درگیری
murphy's laws
قوانین مورفی
rules of the roads
قوانین دریانوردی
mendelian laws
قوانین مندل
radiation laws
قوانین تابش
maritime law
قوانین دریایی
newton's laws of motion
قوانین نیوتون
rules of the roads
قوانین راه
kepler laws
قوانین کپلر
joule's laws
قوانین ژول
conflict of laws
تعارض قوانین
competition rules
قوانین رقابت
zipf's laws
قوانین زیف
company law
قوانین شرکت
codex
مجموعه قوانین
code
مجموعه قوانین
codification
تدوین قوانین
codification
وضع قوانین
kepler's laws
قوانین کپلر
admiralty law
قوانین دریایی
administrative law
قوانین اداری
gunnery
قوانین تیراندازی
conflict of lows
تعارض قوانین
statute book
قوانین موضوعه
interpertation of laws
تفسیر قوانین
inland rules
قوانین داخلی
infraction of rules
نقض قوانین
hovering acts
قوانین ضد قاچاق
hague rules
قوانین لاهه
doctorine
قوانین اصلی
written laws
قوانین مدون
gas laws
قوانین گازها
explanation of laws
شرح قوانین
forest laws
قوانین جنگل
information
داده پردازش شده و مرتب شده برای تامین قواعد با معنی
phrenologically
ازروی علم براهین جمجمه موافق قواعد این علم
team area
محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
sanctioned laws
قوانین یا مقررات مصوبه
law enforcement
اجرای قوانین
[حقوقی]
s factor
ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
under these rules
بموجب این قوانین
punitive article
قوانین جزایی ارتش
laws versus tendencies
قوانین در مقابل تمایلات
physical
که قوانین نرخ بیت
military justice
قوانین جزایی ارتش
codification
گرد اوری قوانین
gunnery
قوانین تیر توپخانه
child labor laws
قوانین کار کودکان
newton's laws of motion
قوانین حرکت نیوتن
newton's laws of motion
قوانین حرکت نیوتون
codification
جمع وتدوین قوانین
company law
قوانین مربوط به شرکتها
yardage
تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
adjective laws
قوانین مربوط باصول محاکمات
message
قوانین از پیش تعریف شده که کد
littoral law
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
encodes
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
encode
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
enterprise
اقدام به اجرای قوانین کردن
messages
قوانین از پیش تعریف شده که کد
coastel low
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
enterprises
اقدام به اجرای قوانین کردن
laws of motion of capitalism
قوانین حرکت سرمایه داری
De Morgan's laws
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
rules of procedure
قوانین مربوط به روش جاری
valid
درست , طبق مجموعهای قوانین
De Morgan's laws
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
grammar
قوانین استفاده صحیح از زمان
provision
قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
copyrights
محدود شده با قوانین کپی
grammars
قوانین استفاده صحیح از زمان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com