English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 89 (6 milliseconds)
English Persian
coffee pots قوری قهوه
Other Matches
pots قوری
tea pot قوری
tea pot or teapot قوری
potting قوری
pot قوری
teapots قوری چای
teakettle قوری چای
teapot قوری چای
The kettel is boiling. قوری دارد می جوشد
A pot of tea for 4, please. لطفا یک قوری چایی 4 نفره.
coffeebean بن قهوه
coffee قهوه
coffee berry بن قهوه
coffees قهوه
Brown قهوه ای
white coffee قهوه با شیر
tea tray سینی قهوه
coffee pots قهوه ساز
tea house قهوه خانه
iced coffee قهوه سرد
mocha قهوه مکا
percolators قهوه جوش
percolator قهوه جوش
black coffee قهوه سیاه
coffeehouse قهوه خانه
coffee pots کتری قهوه
coffee pots قهوه جوش
coffee mills قهوه خرد کن
coffee tree درخت قهوه
coffees درخت قهوه
coffee roaster قهوه بوده
coffee house قهوه خانه
coffee grounds تفاله قهوه
coffee درخت قهوه
coffee berry دانه قهوه
black coffee قهوه تلخ
coffeebean دانه قهوه
coffeebean حبه قهوه
black coffee قهوه بی شیر
coffee and milk شیر قهوه
coffee and milk قهوه و شیر
teahouse قهوه خانه
coffeepot قهوه ریز
coffeepot قهوه جوش
coffee shop قهوه خانه
Sienna <adj.> <noun> رنگ قهوه ای سوخته
black coffee قهوه بدون شیر
decaffeined coffee قهوه بدون کافئین
dark brown رنگ قهوه ای تیره
I'd like some coffee. من یه مقدار قهوه میخواهم.
to pulp coffee beans دانههای قهوه را مغز کن
umber قهوه ای مایل به زرد
sepia رنگ قرمز قهوه ای
coffee roaster اسباب بودادن قهوه
tea shops نهارخوری قهوه خانه
tea shop نهارخوری قهوه خانه
durian درخت قهوه سودانی
suntan قهوه مایل بسرخ
suntans قهوه مایل بسرخ
demitasse فنجان قهوه خوری
brownstone [ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
kolanut مغز تلخ قهوه سودانی
Rosewood رنگی میان بنفش و قهوه ای
To color a room brown. اتاقی را رنگ قهوه ای زدن
I'd like a cup of coffee, please. لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
Tan <adj.> <noun> رنگی میان قهوه ای و کرم
ocher <adj.> <noun> رنگی میان قهوه ای و زرد
rust رنگ قرمز مایل به قهوه ای
cybercafe نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
espresso نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
espressos نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
kola مغز قهوه سودانی درخت کولا
Two coffees please . لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
coffee mills دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
I could do with a cup of coffee. از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
estaminet قهوه خانهای که سیگارکشیدن درانجا ازاداست
The coffee is piping hot. این قهوه خیلی داغ است
A strong (weak)coffee (tea,etc. ) قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
This tie tones in with a brown jacket(coat). این کروات با کت قهوه ای جور می آید
pulper اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
irish coffee قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
Would you care for a cup of coffee? آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
coffee breaks تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee break تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
karakul کاراکول [نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
kratom [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
tea leaf برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
Turkaman rugs فرش های ترکمن [اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com