Dictiornary-Farsi | قوه گریز از مرکز | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 225 (12 milliseconds)

English	Persian
centrifugation	قوه گریز از مرکز


Search result with all words

centrifugal force	نیروی گریز از مرکز
centrifugal force	نیروی مرکز گریز
centrifuge	مرکز گریز
centrifuges	مرکز گریز
blower	نوعی کمپرسور گریز از مرکز
eccentricities	گریز از مرکز غرابت
eccentricities	گریز یا خروج از مرکز
eccentricity	گریز از مرکز غرابت
eccentricity	گریز یا خروج از مرکز
centrifugal	مرکز گریز
centrifugal	گریز از مرکز
centrifugal	با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
centrifugal acceleration	شتاب گریز از مرکز
centrifugal casting	ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
centrifugal casting process	طریقه ریخته گری گریز از مرکز
centrifugal lubrication	روغنکاری گریز از مرکز
centrifugal pump	تلمبه مرکز گریز
centrifugal pump	پمپ گریز از مرکز
centrifugally cast pipe	لوله ریخته گی گریز از مرکز
contrifugal force	نیروی گریز از مرکز
contrifuge	گریز از مرکز
eccentric cam	بادامک گریز از مرکز
eccentric disc	صفحه گریز از مرکز
ultracentrifuge	فرا مرکز گریز
Other Matches

medical assemblage	مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
weather central	مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
provision center	مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
center mark	علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter	در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
whole blood center	مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
army operations center	مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
battery control central	مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
desertion	گریز
leakage	گریز
subterfuge	گریز
leakages	گریز
ineluctable	نا گریز
loop	گریز
abscondence	گریز
scuttle	گریز
subterfuges	گریز
escaping	گریز
allusions	گریز
allusion	گریز
chevy	گریز
jink	گریز
evasions	گریز
evasion	گریز
loop hole	گریز
scuttled	گریز
leg bail	گریز
truancy	گریز
scuttling	گریز
scampers	گریز
scampering	گریز
escapes	گریز
escaped	گریز
escape	گریز
digression	گریز
side step	گریز
metabasis	گریز
scamper	گریز
scampered	گریز
scuttles	گریز
fly-by-night	شب گریز
misogynist	زن گریز
get away	گریز
aposteophe	گریز
flight	گریز
elusion	گریز
elopement	گریز
elopements	گریز
escapement	گریز
misogynists	زن گریز
lubricious	گریز پا
escapist	گریز گرایانه
escapists	گریز گرای
loopholes	راه گریز
escapists	گریز گرایانه
Luddite	پیشرفت گریز
loophole	راه گریز
dodge	گریز زدن
loup	گریز خیززدن
parthian shaft or shot	جنگ و گریز
inescapable	گریز نا پذیر
evasions	گریز زنی
unsociable	مردم گریز
dodging	گریز زدن
dodges	گریز زدن
escapist	گریز گرای
dodged	گریز زدن
parthian shaft or shot	تیرهنگام گریز
evasion	گریز زنی
guys	فرار گریز
guy	فرار گریز
to run off	گریز زدن
to put by	گریز زدن
evade	گریز از دشمن
evaded	گریز از دشمن
evading	گریز از دشمن
to give leg	گریز زدن
escape velocity	سرعت گریز
drive	گریز پا به توپ
escape convention	قرارداد گریز
eludible	قابل گریز
flight	عزیمت گریز
esc	کاراکتر گریز
escape character	کاراکتر گریز
escape charaoter	دخشه گریز
velocity of escape	سرعت گریز
escape clause	شرط گریز
escape code	رمز گریز
evasible	گریز زدنی
Luddites	پیشرفت گریز
misogynous	متنفر از زن زن گریز
centrifugal	گریز از مرکزی
negative movement reflex	بازتاب گریز
escaping	گریز فرار
running fight	جنگ و گریز
hit-and-run	جنگ و گریز
hit and run	جنگ و گریز
corticofugal	قشر گریز
drives	گریز پا به توپ
unsocial	مردم گریز
misanthropes	انسان گریز
ineludible	گریز ناپذیر
misanthropes	مردم گریز
misanthrope	انسان گریز
misanthrope	مردم گریز
prison breaker	زندان گریز
escapes	گریز فرار
escaped	گریز فرار
loss	گریز سقوط
dodage	گریز با توپ
getaway	گریز فرار
escape	گریز فرار
getaways	گریز فرار
evades	گریز از دشمن
fugue reaction	واکنش گریز
apostrophize	گریز زدن
glycophyte	نمک گریز
glycophyte	گیاه نمک گریز
evade	گریز زدن از ازسربازکردن
to play the truant	ازاموزشگاه گریز زدن
evading	گریز زدن از ازسربازکردن
evades	گریز زدن از ازسربازکردن
stand off	سرد گریز کردن
stand-off	سرد گریز کردن
evaded	گریز زدن از ازسربازکردن
data link escape	گریز اتصال دادهای
stand-offs	سرد گریز کردن
escaping	جان بدربردن گریز
escape	جان بدربردن گریز
escaped	جان بدربردن گریز
conditioned escape response	پاسخ گریز شرطی
circle dodge	گریز از حریف در مسیرمنحنی
song and dance	توضیح گریز آمیز
car chase	تعقیبو گریز با اتومبیل
escapes	جان بدربردن گریز
lyophobic colloid	کلویید حلال گریز
evadingly	گریز زنان بابهانه یاحیله
trompement	گریز شمشیرباز از ضربه حریف
leeway	عقب افتادگی راه گریز
hot mold centrifugal casting process	فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
evasion and scape	گریز و فراراز دست دشمن
centrifugal casting process	فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
deropement	مانور حمله با گریز ازشمشیر حریف
centrifugal casting machine	دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
centrifugal starting switch	سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
truant	شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
truants	شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
to chicken out of something	گریز زدن از چیزی [اصطلاح روزمره]
submarine	مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
submarines	مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
cutback	بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
cutbacks	بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
moonlight fliting	گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
standstill	در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
acentric	بی مرکز
center line	خط مرکز
center	مرکز
omphalos	مرکز
centered	مرکز
concentric	هم مرکز
intermediate exchange	مرکز
centred	مرکز
centre forward	مرکز
centre	مرکز
centers	مرکز
isocentre	هم مرکز
hearts	مرکز
station	مرکز
meddle	مرکز
middle	مرکز
stations	مرکز
meddles	مرکز
meddled	مرکز
stationed	مرکز
heart	مرکز
middles	مرکز
data center	مرکز داده ها
cost center	مرکز هزینه زا
induction station	مرکز پذیرش
center of gravity	مرکز ثقل
head quarters	مرکز فرماندهی
burst center	مرکز گلوله
main office	مرکز اصلی
center of lift	مرکز برا
center of mass	مرکز هدف
message center	مرکز پیام
center of distribution	مرکز پخش
center gage	مرکز سنج
documentation center	مرکز اسناد
caoxial cable	سیم هم مرکز
off center	خارج از مرکز
nerve center	مرکز عصبی
center drill	مته مرکز
data center	مرکز داده
diffracting center	مرکز پراشنده
education center	مرکز اموزش
center of dispersion	مرکز پراکندگی
county seat	مرکز بخشداری
cryptocenter	مرکز رمز
mid channel	مرکز کانال