English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
fixed selling price قیمت ثابت فروش
Other Matches
kinked demand curve و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
cost plus pricing تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
sale price قیمت فروش
selling price قیمت فروش
resale price قیمت فروش مجدد
sopt price قیمت فروش نقدی
total revenue قیمت کل فروش یک کالا
constant cost قیمت ثابت
fixed price قیمت ثابت
commodity agreement تثبیت مشترک قیمت فروش
spot price قیمت برای فروش فوری
price fixing ثابت نمودن قیمت
real national income درامد ملی به قیمت ثابت
pegs ثابت نگه داشتن قیمت
peg ثابت نگه داشتن قیمت
mark-down قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark-downs قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
cost of sales قیمت تمام شده کالای فروش رفته
auction sale without reserve فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
price line pricing قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
at par قیمت ثابت انتقال ارز به بهای اسمی
flea market بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
flea markets بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
dumping فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
cartels توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartel توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
pos سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند
current maturity قیمت دفتری دارایی در موقع فروش یا تبدیل مظنه روز نرخ روز
close price دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
skimming محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
point of sale سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
woollen draper پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
pearlies جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
on licence پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
current standard cost مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
wine seller میفروش باده فروش شراب فروش خمار
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
sales force نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
hard sell سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sale maximization به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
underprice قیمت پایین تراز قیمت بازار
fixed capital سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
value added قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
shadow price شبه قیمت قیمت ضمنی
normal price قیمت عادی قیمت معمولی
last price اخرین قیمت حداقل قیمت
quantum valebat در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
optional claiming race مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
standing orders دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
spiral of wages and prices حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
sampled مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
furrier خز فروش پوست فروش
furriers خز فروش پوست فروش
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
standing ثابت دستورالعمل ثابت
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
steadies مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
trover دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
oligopoly انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
vendable قابل فروش جنس قابل فروش
vendible قابل فروش جنس قابل فروش
fix ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
iceman یخ فروش
selling فروش
turnover فروش
taverner می فروش
retailer تک فروش
sales فروش
vendition فروش
sells فروش
sell فروش
turnover کل فروش
offtake فروش
marketing فروش
sale فروش
above rubies بی قیمت
all in price قیمت کل
price قیمت
valueless بی قیمت
values قیمت
cif قیمت
cost,insurance,freight and exchange(cif& قیمت
price limit حد قیمت
price line خط قیمت
prices قیمت
bourse قیمت
equivalent هم قیمت
worth قیمت
high priced پر قیمت
invalued بی قیمت
nominal کم قیمت
wage price spiral قیمت
treasure ذی قیمت
wage price guideline قیمت
priceless بی قیمت
set (one) back <idiom> قیمت
PR قیمت
At the price of. At the cost of . به قیمت
equivalents هم قیمت
valuing قیمت
value قیمت
quotations قیمت
quotation قیمت
cost قیمت
sale or return فروش یا عودت
excise taxes مالیات بر فروش
contract of sales قرارداد فروش
corn d. غله فروش
corn chandler غله فروش
contract of sale قرارداد فروش
fish fag زن ماهی فروش
flesher گوشت فروش
fellmonger پوستین فروش
corn chandler گندم فروش
fellmonger پوست فروش
coster سبزی فروش
costermonger میوه فروش
duffre دست فروش
drysalter کالباس فروش
drover گله فروش
direct selling فروش مستقیم
dead market بازار کم فروش
deed of sale سند فروش
fleshmonger گوشت فروش
crier دست فروش
credit system فروش اعتباری
credit sale فروش نسیه
credit sale فروش قسطی
newspaperman روزنامه فروش
euphuist فصاحت فروش
credit sale فروش غیرنقدی
cutler کارد فروش
d. in second hand goods دست فروش
clothier لباس فروش
cornfactor غله فروش
fishwife زن ماهی فروش
fishwives زن ماهی فروش
consignment امانت فروش
consignments امانت فروش
volume of sales مقدار فروش
hard sell فروش ماهرانه
tobacconist تنباکو فروش
tobacconists تنباکو فروش
chandler شمع فروش
Pharisee زهد فروش
Pharisees زهد فروش
pos قط ه فروش الکترونیکی
milkmaids شیرو فروش زن
milkmaid شیرو فروش زن
volume of sales حجم فروش
sell فروش ومعامله
sell به فروش رفتن
selling فروش ومعامله
turnover حجم فروش
selling به فروش رفتن
sells فروش ومعامله
sells به فروش رفتن
huckster دست فروش
hucksters دست فروش
turn-over حجم فروش
sales {pl} حجم فروش
turnover مقدار فروش
supercilious خود فروش
bowyer کمان فروش
bucko خود فروش
buying and selling خرید و فروش
nundination خرید و فروش
cash on delivery فروش نقدی
cash sale فروش نقدی
cattleman گاو فروش
cheese monger پنیر فروش
cheesemonger پنیر فروش
chemic دارو فروش
sales {pl} مقدار فروش
cloth merchant پارچه فروش
booking clerk بلیط فروش
fripperer کهنه فروش
fripper کهنه فروش
showy خود فروش
alewife زن ابجو فروش
at the point of sale در نقطه فروش
auction sale مزایده فروش
turn-over مقدار فروش
ballad monger تصنیف فروش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com