Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English
Persian
parity price
قیمت مشابه
Search result with all words
pos
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند
point of sale
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
Other Matches
emulation
رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
kinked demand curve
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
directories
روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
directory
روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
reserve price
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
current standard cost
مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing
تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
unbundled software
نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice
قیمت پایین تراز قیمت بازار
value added
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price
فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
last price
اخرین قیمت حداقل قیمت
shadow price
شبه قیمت قیمت ضمنی
normal price
قیمت عادی قیمت معمولی
quantum valebat
در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
spiral of wages and prices
حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
marginal cost pricing
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
trover
دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
similar
<adj.>
مشابه
resembling
<adj.>
مشابه
similar
مشابه
corresponding
مشابه
lossy compression
مشابه 6-23
analogous
مشابه
semblable
مشابه
allo
مشابه
quasi
مشابه
related
<adj.>
مشابه
elementary
مشابه
like
<adj.>
مشابه
akin
<adj.>
مشابه
homogeneous
مشابه
alike
<adj.>
مشابه
equalling
مشابه بودن
rounding
مشابه 8762
gap
مشابه 4490
recoveries
مشابه 8398
reconfigure
مشابه 8375
electronic
مشابه 3510
quantize
مشابه 8181
peripheral
مشابه 7489
recovery
مشابه 8398
equals
مشابه بودن
equivalent
برابر مشابه
equalled
مشابه بودن
in kind
<idiom>
به طریقی مشابه
bracket
مشابه 1329
slew
مشابه 9308
organises
مشابه 7186
organising
مشابه 7186
organize
مشابه 7186
organizes
مشابه 7186
organizing
مشابه 7186
manipulation
مشابه 6208
print
مشابه 7861
printed
مشابه 7861
prints
مشابه 7861
incorrectly
مشابه 5078
induction
مشابه 5128
ultra-
مشابه 10327
uncommitted logic array
مشابه 10328
breakdowns
مشابه 1352
breakdown
مشابه 1352
equaling
مشابه بودن
equaled
مشابه بودن
equal
مشابه بودن
designs
مشابه 2979
decoding
مشابه 2860
synthesised
مشابه 9821
synthesising
مشابه 9821
inductions
مشابه 5128
synthesize
مشابه 9821
synthesized
مشابه 9821
synthesizes
مشابه 9821
synthesizing
مشابه 9821
bridging
مشابه 1361
equivalents
برابر مشابه
SVGA
مشابه 9737
in the same boat
<idiom>
درشراطی مشابه
synthesises
مشابه 9821
correspound
مشابه بودن
launches
مشابه 5747
launching
مشابه 5747
epileptoid
مشابه صرع
EXNOR
مشابه 3826
cal
مشابه 1502
GUI
مشابه 4601
HMA
مشابه 4812
IBM
مشابه 4963
IBM
مشابه 4962
IRTF
مشابه 55423
status
مشابه 9596
carrier
مشابه 1595
carriers
مشابه 1595
least significant digit
مشابه 5781
launched
مشابه 5747
launch
مشابه 5747
worded
مشابه 10721
field
مشابه 4036
fielded
مشابه 4036
fields
مشابه 4036
round
مشابه 8759
roundest
مشابه 8759
domain
مشابه 3286
domains
مشابه 3286
scale
مشابه 8865
syntax
مشابه 9817
decryption
مشابه 2871
congener
مشابه متجانس
EMI
مشابه 3541
encryption
مشابه 3631
word
مشابه 10721
assonant
مشابه یا متجانس
MByte
مشابه 6304
kips
مشابه 5677
window
مشابه 10682
exclusive
مشابه 3824
product group
کالاهی مشابه
epileptiform
مشابه صرع
look-alikes
برنامه مشابه
look-alike
برنامه مشابه
look alike
برنامه مشابه
similarly
بطور مشابه
identical
دقیقا مشابه
gaps
مشابه 4490
directly
مشابه 3162
register
مشابه 8481
registering
مشابه 8481
user
مشابه 10322
registers
مشابه 8481
design
مشابه 2979
interchanging
مشابه 5359
storage
مشابه 9641
pim
مشابه 7515
interchanges
مشابه 5359
interchanged
مشابه 5359
interchange
مشابه 5359
multifunctional
مشابه 6716
users
مشابه 10322
multi scan monitor
مشابه 6632
MHS
مشابه 6444
Arabic
شکل مشابه ...
quasi-
مشابه یا تقریباگ همان
tonemic
دارای تلفظ مشابه
dissimilarly
بطور غیر مشابه
in keeping with
<idiom>
مشابه ،موافقت کردن
banks
مجموعهای از وسایل مشابه
bank
مجموعهای از وسایل مشابه
etx
توجه مشابه EOT
homochromatic
دارای رنگهای مشابه
larks
چکاوک وگونههای مشابه ان
lark
چکاوک وگونههای مشابه ان
to correspond to
مانند
[مشابه]
بودن
Join the club!
من هم درشرایطی مشابه هستم !
hand out
<idiom>
از چیزهایی مشابه به هم دادن
isotropic
دارای خواص فیزیکی مشابه
rookery
زادگاه زاغ ها و پرندگان مشابه
rookeries
زادگاه زاغ ها و پرندگان مشابه
cartel
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
tweedledum and tweedledee
دو فرد یا دو گروه خیلی مشابه
cartels
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
equated
مشابه بودن یامشابه ساختن
pulsed
مجموعه متمادی پالسهای مشابه
equate
مشابه بودن یامشابه ساختن
acceptable alter nate product
فراورده مشابه قابل قبول
equates
مشابه بودن یامشابه ساختن
We're all in the same boat.
ما همه در یک موقعیت مشابه هستیم.
pulse
مجموعه متمادی پالسهای مشابه
storage pool
گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
relationship
نحوه اتصال دو چیز مشابه
heterologous
غیر مشابه بدون نسبت
block storing
کنار هم چیدن کانتینرهای مشابه
relationships
نحوه اتصال دو چیز مشابه
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
basic type double tier formwork
قالب بندی بالارونده با تختههای مشابه
contour template
مشابه سازی یک شکل دو یاسه بعدی
homogamy
وجود گلبرگهای مشابه ومتجانس در گیاه
Birds of a feather flock together .
<proverb>
پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند .
to be in the same boat
<idiom>
درشرایطی مشابه بودن
[اصطلاح مجازی]
in a rut
<idiom>
همیشه کار مشابه انجام دادن
equivalent
همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
equivalents
همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
emulating
<adj.>
<pres-p.>
[رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن]
c
استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
typecasts
ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
typecast
ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
voice
تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
typecasting
ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
c
استفاده مشابه از کامپیوتر در هر جنبه طراحی و ساخت
voices
تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
pantomiming
<adj.>
<pres-p.>
[رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن]
unshielded twisted pair cable
مشابه 10294. مراجعه شود به CATEGORY CABLE
elements
که ازقسمتهای مشابه بسیار تشکیل شده است
element
که ازقسمتهای مشابه بسیار تشکیل شده است
homograft
پیوند زنی از بافت وجودی مشابه باخود
matches
جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
mimicking
<adj.>
<pres-p.>
[رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com