Dictiornary-Farsi | لاستیک طبیعی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
hevea rubber	لاستیک طبیعی
natural rubber	لاستیک طبیعی


Other Matches

physiographic	وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
naturalism	فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
feelings indigenous to man	احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
rubbers	لاستیک
tiring	لاستیک
tires	لاستیک
india rubbers	لاستیک
india rubber	لاستیک
inflated guiding tyre	لاستیک
rubber	لاستیک
tireless	بی لاستیک
elastic	کش لاستیک
tyre	لاستیک
tire	لاستیک
caoutchouc	لاستیک
vulcanite	لاستیک سخت
tyres	لاستیک چرخ
combat tire	لاستیک جنگی
cold rubber	لاستیک سرد
rubbery	لاستیک مانند
foam rubber	لاستیک متخلخل
shoes	لاستیک چرخ
shoeing	لاستیک چرخ
coral rubber	لاستیک کورال
tire	لاستیک چرخ
tire	لاستیک زدن به
doorstop	لاستیک پای در
doorstops	لاستیک پای در
tires	لاستیک چرخ
dual tire	لاستیک دوبل
tiring	لاستیک چرخ
tiring	لاستیک زدن به
spare tyres	لاستیک زاپاس
tires	لاستیک زدن به
spare tyre	لاستیک زاپاس
spare tire	لاستیک زاپاس
crepe rubber	لاستیک کرپ
pneumatic	لاستیک بادی
synthetic rubber	لاستیک ساختگی
india rubber	لاستیک هندی
india rubbers	لاستیک هندی
synthetic rubber	لاستیک همگذاشت
synthetic rubber	لاستیک مصنوعی
rubberize	با لاستیک پوشاندن
rubber bitumen	لاستیک قیری
pneumatic tube	لاستیک اتومبیل
pneumatic tire	لاستیک بادی
latex	لاستیک خام
baloon tire	لاستیک اتومبیل
tyre	لاستیک اتومبیل
hard rubber	لاستیک سخت
shoe	لاستیک چرخ
butyl rubber	لاستیک بوتیل
tyros	لاستیک اتومبیل
tyros	لاستیک چرخ
tyre	لاستیک چرخ
tyres	لاستیک اتومبیل
india rubbers	ساخته شده از لاستیک
recap	روکش کردن لاستیک
crepe rubber	لاستیک تخت کفش
recapped	روکش کردن لاستیک
The tyre is punctured (flat).	لاستیک سوراخ شده
recapping	روکش کردن لاستیک
recaps	روکش کردن لاستیک
retread	روکش کردن لاستیک
tire rolling mill	دستگاه نورد لاستیک
india rubber	ساخته شده از لاستیک
tire mill	دستگاه نورد لاستیک
sidewall	کناره لاستیک اتومبیل
tire lever	اهرم نصب لاستیک
tire pressure	فشار هوای لاستیک
tire inflation	فشار هوای لاستیک
retreads	روکش کردن لاستیک
re tread	روکش کردن لاستیک
life belt	لاستیک نجات غریق
to have a flat tire [tyre]	پنچر بودن [لاستیک اتومبیل ]
inner tubes	لاستیک تویی اتومبیل و غیره
bites	کشش لاستیک روی زمین
inner tube	لاستیک تویی اتومبیل و غیره
balloon tire	لاستیک بادی عاج دار
let down	باد [لاستیک را] خالی کردن
bite	کشش لاستیک روی زمین
slicks	لاستیک بدون طرح روی ان
bead tire	لاستیک با لبههای گرد شده
whitewall	لاستیک دوره سفید اتومبیل
flat	درزیر خوابیده پنچری لاستیک اتومبیل
to repair a flat tire	لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
flattest	درزیر خوابیده پنچری لاستیک اتومبیل
vulcanite	لاستیک سخت و جوش خورده ولکانیت
to mend a puncture	لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
footprints	قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
footprint	قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
tubes	لامپ لاستیک تویی اتومبیل ودوچرخه وغیره
tube	لامپ لاستیک تویی اتومبیل ودوچرخه وغیره
vulcanization	حرارت زیاد جوش اکسیژن لاستیک وفلزات
snow tire	لاستیک مخصوص حرکت روی برف تایر زمستانی
Would you change the tyre please?	آیا ممکن است لطفا لاستیک را عوض کنید؟
butyl	نوعی لاستیک مصنوعی که ازپلیمریزاسیون ایزوبوتیل بدست می اید
contraband of war	قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
vulcanize	لاستیک را بوسایل شیمیایی جوش دادن و محکم کردن جوش برقی زدن
home born	طبیعی
homebred	طبیعی
natural	طبیعی
naturals	طبیعی
innate	طبیعی
natural bridge	پل طبیعی
silvan	طبیعی
indigenous	طبیعی
natural right	حق طبیعی
normal	طبیعی
physical	طبیعی
crude copper	مس طبیعی
natural foundation	پی طبیعی
orthochromatic	رنگ طبیعی
original ground	زمین طبیعی
normal fault	گسل طبیعی
natural reserves	ذخائر طبیعی
nonrepresentational	غیر طبیعی
physico theology	الهیات طبیعی
debris	مانده طبیعی
supernatural	فوق طبیعی
natively	بطور طبیعی
supernatural	ماوراء طبیعی
natural recharge	تغذیه طبیعی
preternatural	مافوق طبیعی
apparence	شباهت طبیعی
matter of course	چیز طبیعی
neperian logarithm	لگاریتم طبیعی
nature reserve	اندوختگاه طبیعی
phenomenon	اثر طبیعی
natural sources	منابع طبیعی
natural silk	ابریشم طبیعی
crude gas	گاز طبیعی
native language	زبان طبیعی
natural resin	صمغ طبیعی
matten of course	چیز طبیعی
natrual cement	سیمان طبیعی
natural ventilation	تهویه طبیعی
natural vibration	نوسان طبیعی
natural year	سال طبیعی
naturalistic observation	مشاهده طبیعی
pozzolan earth	سیمان طبیعی
natural purification	پالایش طبیعی
asphaltic bitumen	قیر طبیعی
natural excitation	تحریک طبیعی
guardian by nature	قیم طبیعی
continuous climbing	صعود طبیعی
natural law	حقوق طبیعی
natural logarithm	لگاریتم طبیعی
natural erosion	فرسایش طبیعی
natural magnet	مغناطیس طبیعی
natural monopoly	انحصار طبیعی
natural endowments	موهبت طبیعی
natural frequency	بسامد طبیعی
galenite	سرب طبیعی
natural frequency	فرکانس طبیعی
natural language	زبان طبیعی
natural habitat	بوم طبیعی
emmetropia	بینایی طبیعی
emmetropis	بینایی طبیعی
eupnoea	تنفس طبیعی
natural group	گروه طبیعی
natural ground	زمین طبیعی
metaphisical	غیر طبیعی
full scale	اندازه طبیعی
natural endowment	موهبت طبیعی
natural number	عدد طبیعی
natural competition	رقابت طبیعی
natural capacity	فرفیت طبیعی
natural bed	بستر طبیعی
natural phenomena	اثار طبیعی
natural products	مواد طبیعی
natural asphalt	قیر طبیعی
natural asphalt	اسفالت طبیعی
natural agents	عوامل طبیعی
inartificial	طبیعی غیرصنعتی
in vivo	در محیط طبیعی
natural disaster	بلایای طبیعی
natural obstacle	مانع طبیعی
natural order	نظم طبیعی
natural economy	اقتصاد طبیعی
natural easement	حق ارتفاق طبیعی
natural disaster	حوادث طبیعی بد
natural person	شخص طبیعی
bees wax	موم طبیعی
natural persons	اشخاص طبیعی
au naturel	بحالت طبیعی
immanent justice	عدالت طبیعی
asphaltite	قیر طبیعی
naturalizes	طبیعی شدن
life sciences	علوم طبیعی
natural childbirth	زایمان طبیعی
propensity	تمایل طبیعی
natural abundace	فراوانی طبیعی
physical science	علوم طبیعی
physio	پیشوند طبیعی
physios	پیشوند طبیعی
normalizes	طبیعی کردن
normalize	طبیعی کردن
subnormal	غیر طبیعی