English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (6 milliseconds)
English Persian
aphthongia لالی زبانی
Other Matches
ldl یک ماوراء زبانی که زبانی را شرح میدهد
deaf mutism کر- لالی
mutism لالی
dumbness لالی
surdimutism کری- لالی
aphemia لالی کارکردی
aphonia لالی حنجرهای
monnolingual یک زبانی
lip deep زبانی
monolingual یک زبانی
orals زبانی
linguistic زبانی
linguistically زبانی
lingual زبانی
bilingual دو زبانی
oral زبانی
abusiveness بد زبانی
vivas voce زبانی
by parol زبانی
nuncupatory زبانی
glossal زبانی
orally زبانی
linguiform زبانی
viva voce زبانی
glottic زبانی
trilingual سه زبانی
verbal زبانی
by word of mounth زبانی
by word of mouth زبانی
nuncupative زبانی
lapsus linguae لغزش زبانی
chattiness بلبل زبانی
dumb language زبان بی زبانی
knowledge of a language دانستن زبانی
glossopharyngeal زبانی حلقی
bradyglossia کندگویی زبانی
spiel چرب زبانی
vivas voce زبانی شفاها`
to fling d. بد زبانی کردن
vocabular زبانی شفاهی
sublingual زیر زبانی
professed love دوستی زبانی
nuncupate زبانی گفتن
polyglot چند زبانی
polyglots چند زبانی
lingulate زبانی شکل
to fix a language زبانی که ازتغییریارشدبازداشتن
volubility چرب زبانی
zubenelgenubi زبانی جنوبی
unction چرب زبانی
nervus glossopharyngeus عصب زبانی- حلقی
tongu praxia کنش پریشی زبانی
grammatical error اشتباه دستور زبانی
spiel چرب زبانی کردن
lingual letters or linguals حروف زبانی یا ذولقی
lingual حرف زبانی یا ذو لفی
lispling تکلم نوک زبانی
glossopharyngeal nerve عصب زبانی- حلقی
glibness چرب و نرم تر زبانی
abusive بد زبانی تجاوز به عصمت
to nuncupate a will زبانی وصیت کردن
glibly ازروی چرب زبانی
flippancy بی ملاحظگی چرب زبانی
acclamation اخذ رای زبانی
hard sell فروشندگی باچرب زبانی وفشار
lard ارایش دادن چرب زبانی
retrolingual واقع در پشت زبان پس زبانی
lisps نوک زبانی صحبت کردن
lisping نوک زبانی صحبت کردن
lisped نوک زبانی صحبت کردن
lisp نوک زبانی صحبت کردن
to schmooze somebody برای کسی چرب زبانی کردن
to translate something [from/into a language] برگرداندن [نوشتنی] چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
illinois test of psycholinguistic ازمون تواناییهای زبانی- روانی ایلینوی
to butter somebody up برای کسی چرب زبانی کردن
lingua زبان یا عضو زبانی شکل اصطلاحات خاص
natural زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
to translate something [from/into a language] ترجمه [نوشتنی] کردن چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
metalanguage زبانی که یک زبان برنامه نویسی را شرح میدهد
naturals زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
catechetical مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
diachronic تحمولات زبانی یک ملت درادوار مختلف تاریخ
vdl زبانی برای تعریف و معناشناسی زبانهای برنامه نویسی
transliteration نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی بزبان دیگر
natives زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
native زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
a dead language <idiom> زبان مرده و منقرض شده [زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
source language 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
coaxes نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxed نوازش کردن چرب زبانی کردن
coax نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxing نوازش کردن چرب زبانی کردن
reply [answer] پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
query زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
languages زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
queries زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queried زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
language زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
alpha librae زبانی جنوبی کفه جنوبی
beta librae کفه شمالی زبانی شمالی
to pick up a language. <idiom> زبانی را مثل آب خوردن یاد گرفتن. [از روش های غیر رسمی مثل گوش کردن به حرف بومی های آن زبان]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com