English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
image dissector لامپ تقطیع تصویر
Other Matches
image dissector tube لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
picture tube لامپ تصویر
projection tube لامپ تصویر
electron image tube لامپ تبدیل تصویر
dark trace tube لامپ تصویر تاریک
single gun color tube لامپ تصویر تک لولهای
black face tube لامپ تصویر سیاه
luminescent screen tube لامپ تصویر روشن
image converter tube لامپ تصویر مبدل
lawrence color tube لامپ تصویر لارنس
iconoscope لامپ تصویر ایکونوسکوپ
tricolor picture tube لامپ تصویر سه لولهای
image iconoscope لامپ تصویر ایکونوسکپ
image orthicon لامپ تصویر اورتیکون
three gun picture tube لامپ تصویر سه لولهای
image viewing tube لامپ مبدل تصویر
crt plot لامپ تصویر تولید سیگنال
image camera tube لامپ تصویر میانی دوربین
incandescent lamp لامپ برقی دارای نور سیمابی لامپ نئون
segmentation تقطیع
helical scanning تقطیع حلزونی
conical scanning تقطیع مخروطی
scansion تقطیع شعری
rapid scanning تقطیع سریع
spiral scanning تقطیع حلزونی
circular scanning تقطیع مدور
interlaced scannig تقطیع بهم بافته
scans تقطیع کردن شعر
line interlace تقطیع بهم بافته
scanned تقطیع کردن شعر
interlacing تقطیع بهم بافته
scan تقطیع کردن شعر
this line does not scan وزن این شعر با تقطیع معلوم میشودکه درست نیست
cropped کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
images سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
crops کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
image [سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
crop کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
tweening محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
picture آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictured آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
videoing متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoed متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
video متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videos متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobat که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
acrobats که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
images تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
image [تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
flickers تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flicker تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickered تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
spherization جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
lossless compression روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
auto الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refreshed بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
autos الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refreshes بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
persistence مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing تصویر خطی تصویر مدادی
tube tester دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
tracings تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracing تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
orthographic تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
background تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
backgrounds تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
raster scan ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
images نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
image formation تولید تصویر تصویر
scanned درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
diode لامپ
lamp لامپ
lamps لامپ
limiter لامپ اف ام
valve لامپ
lamp bulb لامپ
electric lamp لامپ
valves لامپ
tube لامپ
tubes لامپ
lamp لامپ چراغ
mercury lamp لامپ جیوه
mercury pool tube لامپ مایع
pool cathode tube لامپ مایع
glow lamp لامپ نئون
glow lamp لامپ کنتاکتی
mcnally tube لامپ مکنلی
hard tube لامپ سخت
loktal base لامپ قفلی
h lamp لامپ هیدروژنی
tank لامپ مخزنی
electron tube لامپ الکترونی
grid glow tube لامپ کنتاکتی
glow tube لامپ کنتاکتی
lock in base tube لامپ قفلی
mazda lamp لامپ مزدا
glow discharge tube لامپ مشتعل
pool tube لامپ مایع
multiple unit valve لامپ مرکب
gas tube لامپ گازی
gas filled lamp لامپ گازی
electric bulb لامپ الکتریکی
gas flame لامپ گازی
gas lamp o. light لامپ گازی
elctron tube لامپ الکترونیکی
neon lamp لامپ نئون
gassy tube لامپ نرم
soft tube لامپ نرم
glow discharge cold cathode tube لامپ مشتعل
mercury vapor lamp لامپ جیوهای
geissler tube لامپ گایسلر
fluorescent tube لامپ فلورسنت
metal lamp لامپ فلزی
miniature lamp لامپ مینیاتوری
lamps لامپ چراغ
gate tube لامپ دریچهای
gas lamps لامپ گازی
fog lamp لامپ مه شکن
instrument lamp لامپ سنجه ها
tube لامپ الکترونی
lamp bulb adapter تبدیل لامپ
vaccum tube lamp لامپ خلاء
pins خار لامپ
ignitorn لامپ ایگنیترون
light bulbs لامپ برق
image storing tube لامپ ایکونوسکپ
five electrode valve لامپ پنتود
incandescent lamp لامپ رشتهای
indicator light لامپ سیگنال
indicator tube لامپ سیگنال
emergency lamp لامپ اضطراری
industrial tube لامپ تجارتی
incandescent bulb لامپ رشتهای
filament lamp لامپ رشتهای
tube لامپ بی سیم
glow tube لامپ مشتعل
fluorescent lamp لامپ فلوئورسان
loctal base لامپ قفلی
incandescent lamp لامپ روشنایی
helium lamp لامپ هلیومی
fog lamps لامپ مه شکن
hexod لامپ شش قطبی
lampholder سرپیچ لامپ
hexode لامپ شش قطبی
fluorescent lamp لامپ فلورسنت
high vaccum tube لامپ خلاء
lamp holder سرپیچ لامپ
lamp cord سیم لامپ
tubes لامپ بی سیم
tubes لامپ الکترونی
lamp connector رابط لامپ
lamp bulb efficiency بازده لامپ
inspection lamp لامپ کنترل
tantalum filament lamp لامپ تانتالی
bulb حباب لامپ
bulb لامپ رشتهای
coolidge tube لامپ کولیج
bulb لامپ برق
converter valve لامپ مرکب
triode لامپ سه قطبی
triode لامپ تریود
tube resistance مقاومت لامپ
tube tester لامپ سنج
tube voltage ولتاژ لامپ
bulbs لامپ برق
counting tube لامپ شمارشگر
valve لامپ سوپاپ
valves لامپ سوپاپ
crookes tube لامپ کروکس
tetrode لامپ تترود
gauge lamp لامپ داشبورد
thermionic tube لامپ گرمیونایی
spot lamp لامپ موضعی
thypatron لامپ گازی
cowl lamp لامپ داشبورد
bulbs حباب لامپ
bulbs لامپ رشتهای
lamp bulb base پایه لامپ
tungar tube لامپ تانگار
front lamp لامپ جلو
bulb socket سرپیچ لامپ
baffling تیغه لامپ
baffles تیغه لامپ
baffled تیغه لامپ
baffle تیغه لامپ
braun tube لامپ براون
arc lamp لامپ قوسی
metal type tube لامپ فلزی
x ray tube لامپ رونتگن
williams tube لامپ ویلیام
two electrode valve لامپ دو قطبی
vaccum tube لامپ خلاء
vacumm tube لامپ خلاء
vacuum tube لامپ خلاء
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com