Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
English
Persian
crimson
لاکی قرمز کردن
Other Matches
scarlet
قرمز لاکی
storm warning
پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
laky a
لاکی
shellac dye
لاکی
crimson
لاکی
carminic acid
اسید کارمینیک
[عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
lacquers
رنگ لاکی
tortoiseshell
پروانهی لاکی
coating varnish
روکش لاکی
lacquer
رنگ لاکی
lacquer paint
رنگ لاکی
clear varnish coat
روکش لاکی براق
encrimson
برنگ لاکی دراوردن
infrared line scan
ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
infrared imagery
عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
encrimson
قرمز کردن
flushing
قرمز کردن
reddens
قرمز کردن
rubefy
قرمز کردن
flushes
قرمز کردن
reddened
قرمز کردن
flush
قرمز کردن
reddening
قرمز کردن
redden
قرمز کردن
to tinge with red
کمی قرمز کردن
ruddle
گل اخری زدن به قرمز کردن
natural dyes
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Turkaman rugs
فرش های ترکمن
[اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
rubricize
بخط قرمز نوشتن یا چاپ کردن
rubricate
بخط قرمز نوشتن یا چاپ کردن
infrared ray
اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
aperture mask
استفاده در صفحه تصویر رنگی برای جدا کردن اشعههای قرمز و سبز و آبی
infra red link
سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
erythroid
قرمز
reddest
قرمز
aka
قرمز
reds
قرمز
erythrean
قرمز
laky a
قرمز
vermilion
قرمز
redder
قرمز
red
<adj.>
قرمز
vermillion
قرمز
rubrics
خط قرمز
gules
قرمز
vermeil
قرمز
redheads
مو قرمز
redhead
مو قرمز
rubric
خط قرمز
cramoisy
قرمز
vinaceous
قرمز
bloodshot
قرمز
red line
خط قرمز
raddle
گل قرمز
coralline
قرمز
sanguineous
قرمز
ponceau
قرمز
infra red
زیر قرمز
caramel
مایل به قرمز
ruby of arsenic
زرنیخ قرمز
caramels
مایل به قرمز
infra-red
زیر قرمز
ruffous
قرمز کم رنگ
gold fish
ماهی قرمز
goldfish
ماهی قرمز
kidney beans
لوبیا قرمز
safflower carmine
قرمز کافیشه
rufous
قرمز کم رنگ
rubefaction
قرمز سازی
redlining
خط قرمز کشیدن
oxide of copper
توتیای قرمز
red nucleus
هسته قرمز
red peppers
فلفل قرمز
red pepper
فلفل قرمز
phenol red
قرمز فنول
red lips
لبهای قرمز
dressed inred
قرمز پوش
red letter
با حروف قرمز
red lead
سرب قرمز
crimson
قرمز روناسی
hot lines
تلفن قرمز
red card
کارت قرمز
red brick
اجر قرمز
rel pole
قطب قرمز
elms
نارون قرمز
ripe lips
لبهای قرمز
martagon
سوسن قرمز
red lights
چراغ قرمز
methyl red
قرمز متیل
red light
چراغ قرمز
minium
شنجرف قرمز
minium
اکسید قرمز
murrey
قرمز ارغوانی
nacarat
قرمز روشن
rubious
قرمز یاقوتی
neutral red
قرمز خنثی
rubescent
قرمز شونده
rubefacient
قرمز کننده
roucou
قرمز بویا
rosily
برنگ قرمز
elm
نارون قرمز
hot line
تلفن قرمز
reddening
قرمز شدن
reddened
قرمز شدن
hot pepper
فلفل قرمز
congo red
قرمز کنگو
kidney bean
لوبیا قرمز
ladyfinger
فلفل قرمز
first class brick
اجر قرمز
reddens
قرمز شدن
scarlet
قرمز جگری
gorcock
با قرقره قرمز
infrared
زیر قرمز
Cayenne
فلفل قرمز
infera red
مادون قرمز
infrared
مادون قرمز
crimson
قرمز سیر
chlorophennol red
قرمز کلروفنول
body brick
اجر قرمز
bright red
قرمز روشن
cochineal
قرمز شراب کش
ruddy
قرمز رنگ
cresol red
قرمز کرزول
staring red
قرمز زننده
angrier
قرمز شده
angry
قرمز شده
cochineal
قرمز دانه
redden
قرمز شدن
angriest
قرمز شده
Red chilli
فلفل قرمز
chilli pepper
فلفل قرمز
redstart
بلبل دم قرمز اروپایی
redshank
مرغ پا قرمز کرانه زی
zincite
اکسید قرمز روی
auburn
قهوهای مایل به قرمز
carbuncled
مزین به یاقوت قرمز
ochreish
قرمز چون گل اخری
purple red
قرمز مایل به ارغوانی
roset
رنگ نفاشی قرمز
rubella
قرمز کننده پوست
pyrope
لعل قرمز سیر
carmine
نوعی رنگ قرمز
incarnadine
رنگ قرمز گوشتی
plover page
ابیای پشت قرمز
red tape
نوار باریک قرمز
Indianred
<adj.>
<noun>
نوعی رنگ قرمز
pharaoh ant
مورچه قرمز کوچک
sanguine
قرمز برنگ خون
scarlet
قرمز مایل به زرد
hemolysis
تحلیل گویچههای قرمز
hubble effect
جابجایی به سوی قرمز
red oxide of zinc
اکسید قرمز روی
red shift
جابجایی به سوی قرمز
hot pepper
بوته فلفل قرمز
red zinc ore
اکسید قرمز روی
ruby zinc
اکسید قرمز روی
spatalite
اکسید قرمز روی
red clause credit
اعتبار با ماده قرمز
dunlin
ابیای پشت قرمز
ultrared
انطرف اشعه قرمز
clarets
نوعی شراب قرمز
thermal imagery
عکاسی مادون قرمز
sepia
رنگ قرمز قهوه ای
kermes
قرمزدانه :کرم قرمز
vermeil
لعل قرمز رنگ
rubricize
قرمز نشان دادن
bloodiest
خون الود قرمز
rudd
ماهی گول قرمز
strawberry roan
اسب قرمز رنگ
light red
رنگ قرمز روشن
fireback
قرقاول پشت قرمز
far infrared
زیر قرمز دور
farouche
یونجه گل قرمز کمرو
magenta
یکجور رنگ قرمز
rubricate
قرمز نشان دادن
bloodier
خون الود قرمز
bays
سرخ مایل به قرمز
chianti
نوعی شراب قرمز
infrared spectrum
طیف زیر قرمز
infrared viewer
دوربین مادون قرمز
rubiginous
برنگ قرمز اجری
rubicund
رنگ مایل به قرمز
baying
سرخ مایل به قرمز
near infrared
زیر قرمز نزدیک
claret
نوعی شراب قرمز
infrared absorption
جذب زیر قرمز
bloody
خون الود قرمز
bay
سرخ مایل به قرمز
bayed
سرخ مایل به قرمز
scaup duck
اردک قرمز اسیاواروپا وامریکا
apricot color
رنگ زرد و قرمز روشن
pansies
رنگ قرمز مایل به ابی
raisins
رنگ قرمز مایل به ابی
bloods hot eyes
چشمان قرمز و خون گرفته
petunia
رنگ قرمز مایل بابی
petunias
رنگ قرمز مایل بابی
cedar
رنگ قرمز مایل به زرد
cedars
رنگ قرمز مایل به زرد
auburn
رنگ قرمز مایل به زرد
lurid
رنگ زرد مایل به قرمز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com