English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English Persian
apron لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
aprons لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
Other Matches
bed plate صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
checks دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
check دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
checked دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
bulk head دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود
erosion control جلوگیری از فرسایش
cost plus contracts قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
localtalk استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند
sectors دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
reventment روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
horned scully مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
jetty سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
jetties سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
security countermeasures اقدامات حفافتی پیش بینیهای حفافتی
it is made ساخته میشود
rill erosion این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود
heparin که در کبد ساخته میشود
attrition rate میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
mysticism در عرصه سیاست به استفاده ازروشهای پیچیده و اسرارامیزدر تاسیسات سیاسی اطلاق میشود
productive مدت زمانی که یک محصولی ساخته میشود
gyle مقدارابجوی که دریک وهله ساخته میشود
viaducts پلی که جهت عبورومرورروی دره ساخته میشود
hydro هتل یامهمانخانهای که مجاور اب معدنی ساخته میشود
viaduct پلی که جهت عبورومرورروی دره ساخته میشود
prototypes اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
prototype اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
guard rail نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
meerschaum هیدروسیلیکات منیزیم سرچپق یاسرقلیانی که ازاین سنگ ساخته میشود
billycock نوعی کلاه گرد مردانه که ازنمد نرم ساخته میشود
noncontiguous facility تاسیسات دور از یکان یاقسمت مربوط تاسیسات خارج از محوطه قسمتی
air landing facility تاسیسات مخصوص پیاده شدن از راه هوا تاسیسات فرودهوایی
india paper کاغذ مرکب خشک کن نرم وکرم رنگی که در چین ساخته میشود
branch cutoff دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
bed plate پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
ransoms وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
ransom وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
bounce جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
bounced جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
bounces جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
shield هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shields هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
microprocessors UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود
microprocessor UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود
operating bridge پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
slush fund بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush funds بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
language زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
languages زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
screening, screenings تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
exchange control جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
screens تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screened تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screen تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
conscious error خطای اپراتور که به سرعت تشخیص داده میشود ولی درهمان زمان قابل جلوگیری از آن نیست
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
bed drop or bod fall اختلاف سطح کف نهر دردوطرف ساختمانی که روی نهر ساخته میشود
clipboards قسمتی از حافظه کامپیوتر که به منظور ذخیره دادهای که از یک فایل یا برنامه دیگرمنتقل میشود کنار می گذارند تخته رسم
clipboard قسمتی از حافظه کامپیوتر که به منظور ذخیره دادهای که از یک فایل یا برنامه دیگرمنتقل میشود کنار می گذارند تخته رسم
compressor bleed air هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
caretaker status وضعیت منتظر استفاده تاسیسات ذخیره تاسیسات منتظر اشغال
de bounce جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
filigree تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
clean فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleanest فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
offensive weapon در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
cleaned فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleans فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
palnut مهره نازکی معمولا از جنس فولاد پرس شده که بمنظورافزایش ایمنی و جلوگیری ازشل شدن مهرههای معمولی روی انها بسته میشود
anti blush tinner ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
services توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
collapse pressure حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
underlay در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underlays در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
final protective line خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
media زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
fibre optics لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
die قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
error خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
errors خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
electroluminescent صفحه نمایش مسط ح و سبک که از دو قطعه شیشه پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط لایه نازک گاز که در صورت سیگنال الکتریکی به آن اصابت کند روشن میشود
arid erosion فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
protective barrier سد حفافتی
protective حفافتی
protective deck پل حفافتی نا
guards نرده حفافتی
security controls کنترلهای حفافتی
preventive ماده حفافتی
security countermeasures پیشگیریهای حفافتی
security files فایلهای حفافتی
shielding parameter پارامتر حفافتی
shielding constant ثابت حفافتی
shielding effect اثر حفافتی
security program برنامه حفافتی
rock facing سنگریز حفافتی
protective cover پوشش حفافتی
mimetism تقلید حفافتی
protective equipment تجهیزات حفافتی
protective fire اتش حفافتی
protective ground زمینه حفافتی
guard نرده حفافتی
preventive maintenance نگهداری حفافتی
preventive measure اندازه حفافتی
guarding نرده حفافتی
protective pitching سنگریز حفافتی
protective measure اندازه حفافتی
protect bit ذره حفافتی
protective coloring رنگینگی حفافتی
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
delamination لایه لایه شدن
delamination لایه لایه شدگی
delamination لایه لایه کردن
delaminate لایه لایه شدن
argillite خاک رس لایه لایه
lamination لایه لایه سازی
interlayer لایه بین دو لایه
final protective fires اخرین اتشهای حفافتی
security council شورای حفافتی یکان
pitching فکافته سنگچین حفافتی
firepower umberella چتر حفافتی اتش
protective earthing زمین کردن حفافتی
bed beaching سنگ چین حفافتی کف
safeguarded قفل حفافتی یا تامین دار
seapainter طناب حفافتی قایق ناو
safeguards قفل حفافتی یا تامین دار
protective زره حفافتی محافظت کننده
granfather file یک طرح حفافتی که در ان سه فایل جدید
safeguarding قفل حفافتی یا تامین دار
safeguard قفل حفافتی یا تامین دار
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
depletion فرسایش
attrition فرسایش
fraying فرسایش
wear فرسایش
abrasions فرسایش
erosion فرسایش
wears فرسایش
abrasion فرسایش
wind erosion فرسایش بادی
weathring test ازمایش فرسایش
bioerosion فرسایش زیستی
attrition فرسایش نیروها
weathering فرسایش در اثرهوا
accelerated erosion فرسایش تشدیدی
precession فرسایش لوله
shore erosion فرسایش ساحلی
erosion فرسایش وسایل
internal erosion فرسایش داخلی
beach erosion فرسایش ساحلی
natural erosion فرسایش نابهنجار
natural erosion فرسایش طبیعی
nuclear corrosion فرسایش هستهای
pot hole دیگ فرسایش
rill erosion فرسایش شیاری
gully erosion فرسایش خندقی
concrete erosion فرسایش بتن
sheet washing فرسایش سطحی
erodible قابل فرسایش
erodibility قابلیت فرسایش
sheet washing فرسایش رویی
scuffed خراش فرسایش
spark erossion فرسایش الکتریکی
electro erosion فرسایش الکتریکی
scuff خراش فرسایش
soil erosion فرسایش خاک
surface erosion فرسایش سطحی
erosive فرسایش دهنده
sever erosion فرسایش نابهنجار
selective erosion فرسایش انتخابی
scuffs خراش فرسایش
scuffing خراش فرسایش
elutriation شستشو با اب فرسایش انتخابی
geologic erosion فرسایش زمین شناسی
electro erosion process فرایند فرسایش الکتریکی
electroerosive فرسایش قوس الکتریکی
attenuation فرسایش انرژی موج
abrasion of surface فرسایش سطح فرش
wear فرسایش خوردگی جنگ افزارها
weatherability قابلیت عدم فرسایش در هوا
wears فرسایش خوردگی جنگ افزارها
rain wash فرسایش ناشی از ریزش باران
corrosion زنگ خوردگی فرسایش شیمیایی
restraints نیروی خستگی یا فرسایش بار
restraint نیروی خستگی یا فرسایش بار
interlocked وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocks وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocking وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlock وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
maintenance تاسیسات
installations تاسیسات
facilities تاسیسات
plants تاسیسات
plant تاسیسات
services تاسیسات
facility تاسیسات
installation تاسیسات
planation مسطح شدن زمین در اثر فرسایش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com