Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
basaltic stratum
لایه سیاه سنگی
Other Matches
layer of rock
لایه سنگی
bed rock ledge
لایه سنگی کف بستر
columnar basalt
ستونهای سیاه سنگی
stela
ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
stele
ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
services
توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course
لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
underlays
در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
collapse pressure
حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
underlay
در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
media
زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
lithoprint
با چاپ سنگی چاپ کردن عکس از روی چاپ سنگی برداشتن
die
قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course
لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
basalt
نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouettes
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouette
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin
رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
crape
نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
smutted whcat
گندم سیاه یا زنگ سیاه
sables
رنگ سیاه لباس سیاه
black holes
حفره سیاه چاله سیاه
black hole
حفره سیاه چاله سیاه
ethiops
سیاب سیاه جیوه سیاه
sable
رنگ سیاه لباس سیاه
bold face
طرح سیاه حرف سیاه
interlayer
لایه بین دو لایه
lamination
لایه لایه سازی
delaminate
لایه لایه شدن
delamination
لایه لایه شدن
delamination
لایه لایه شدگی
delamination
لایه لایه کردن
argillite
خاک رس لایه لایه
clapper bridge
پل سنگی
petrous
سنگی
lithic
سنگی
lithoid
سنگی
petrolsal
سنگی
equiponderance
هم سنگی
stoney
سنگی
barrier reef
سد اب سنگی
monolithic
تک سنگی
stony
سنگی
petrean
سنگی
rock fill dam
سد سنگی
black body radiation
تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
rock salt
نمک سنگی
lithograph
چاپ سنگی
mesolithic
میانه سنگی
cordons
ازاره سنگی
concretion
سنگی شدن
cordon
ازاره سنگی
paleolithic
دیرینه سنگی
lithographs
چاپ سنگی
Stone Age
پارینه سنگی
paleolithic
پارینه سنگی
bracket
کژ پشت سنگی
eolith
اسکله سنگی
layer of rock
طبقه سنگی
rock wash
پوشش سنگی
gabion
تور سنگی
stone lining
روکش سنگی
Lantern-cross
صلیب سنگی
stonework
ساختمان سنگی
lithography
چاپ سنگی
autography
چاپ سنگی
stone work
کار سنگی
lithographic print
چاپ سنگی
polyantography
چاپ سنگی
stone lining
پوشش سنگی
gas discharge display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
weather moulding
سنگی که اب باران راردمیکند
slingshot
[American E]
تیر و کمان سنگی
stones
سنگ میوه سنگی
lithography
روش چاپ سنگی
stone
سنگ میوه سنگی
stoning
سنگ میوه سنگی
stone ballast
مصالح شکسته سنگی
catapult
[British E]
تیر و کمان سنگی
calcify
اهکی یا سنگی کردن
en delit
میل ستون سنگی
snowdrift
تره تیزک سنگی
snowdrifts
تره تیزک سنگی
breccia
جوش خرده سنگی
boulder well
چاه قلوه سنگی
aggregate
کلوخه مصالح سنگی
aggregates
کلوخه مصالح سنگی
pertrosal bone
استخوان سنگی یاحجری
dutch stonewall
دیوار سنگی هلندی
hard pan
قشر سنگی شده
checkstone
گیره سنگی کوهنوردی
paper white monitor
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
aggregate cement ratio
نسبت مواد سنگی به سیمان
dry mansory
[دیوار سنگی خشکه چین]
photolighograph
عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
high cross
[صلیب سنگی دوره آنگلوساکسون]
greybeard
کوزه سنگی برای باده
aguilla
[ستون هرمی شکل سنگی]
dripstone
سنگی که اب باران راردمیکند ابریز
Celtic cross
[چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
obelisks
ستون هرمی شکل سنگی
stonewall formation
اسکلت پیادهای دیوار سنگی
obelisk
ستون هرمی شکل سنگی
stone work
ساختمان سنگی بنایی با سنگ
herm
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
hermes
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
neolith
الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
lithoidal
دارای شکل سنگ یا ساختمان سنگی
stylolite
ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
ballast
سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
his leg rested on a stone
پایش روی سنگی قرار گرفته بود
paleolith
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
dolmen
ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
plant mix
مواد سنگی اغشته شده درماشین اسفالت
reindeer
گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
paleontologist
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
bedrock
سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
chromolithograph
عکس رنگی که بوسیله چاپ سنگی تهیه میشود
acrolithus
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
acrolith
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
sisyphus
سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی کوه بود
acrolith
مجسمهای که سر و دست وپای ان سنگی و بقیه اش چوب باشد
muller
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
paleolithic
وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
underpin
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpinned
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpins
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
terrane
طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
colluvim
تخته سنگی که در اثر شکاف سنگ وغیره غلتیده وبپای کوه افتاده
coursed
لایه
shell
لایه
shelling
لایه
tier
لایه
course
لایه
three ply
سه لایه
three-ply
سه لایه
shells
لایه
provine
لایه
substrate
لایه
stuffless
بی لایه
beds
لایه
bed
لایه
coat
لایه
coated
لایه
coatings
لایه
coats
لایه
ribband
لایه
courses
لایه
tiers
لایه
padding
لایه
layer
لایه
layer line
خط لایه
strata
لایه ها
lamellose
لایه لایه
lamellar
لایه لایه
layers
لایه
stratum
لایه
ribands
لایه
leaf
لایه
yard
لایه
riband
لایه
yards
لایه
ribbands
لایه
epilimnion
اب لایه زبرین
lamella
لایه صفحه
priming layer
لایه استری
oxide film
لایه اکسیدی
ionosphere
لایه یونسفر
porous layer
لایه روزنهای
intermediate layer
لایه میانی
carbon deposite
لایه کربن
sand layer
لایه ماسه
epilimnion
اب لایه سطحی
reversing layer
لایه واگردان
mylar
لایه پولیستری
coat of plastering
لایه اندود
stripping
تراش لایه رو
stripping
برداشت لایه رو
bioderm
لایه زنده
energy stage
لایه انرژی
stratosphere
لایه- سپهر
energy shell
لایه انرژی
zonate
لایه دار
insulated layer
لایه عایق
outer shell
لایه والانس
boundary layer
لایه مرزی
five ply
پنج لایه
laminated
لاله لایه
frost blanket course
لایه پاد یخ
frost blanket course
لایه ضد یخ قشر ضد یخ
pads
لایه پشتی
strand
لایه رودخانه
strands
لایه رودخانه
hard layer
لایه سفت
hard layer
لایه سخت
pervious blanket
لایه زهکش
plasterboard
لایه گچی
bedding
لایه بندی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com