Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
English
Persian
lamin
لایه نازک پهنک برگ
lamina
لایه نازک پهنک برگ
Other Matches
die
قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
thin film
لایه نازک
thin layer chromatography
کروماتوگرافی لایه نازک
veneer
لایه نازک چوب
depositions
سطح با یک لایه نازک
deposition
سطح با یک لایه نازک
phosphor
لایه نازک فسفر درون صحفه CRT
vortex sheet
لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
gas plasma display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
fibre optics
لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
electroluminescent
صفحه نمایش مسط ح و سبک که از دو قطعه شیشه پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط لایه نازک گاز که در صورت سیگنال الکتریکی به آن اصابت کند روشن میشود
areas
پهنک
area
پهنک
coastal area
پهنک کرانهای
arid area
پهنک خشک
services
توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course
لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
collapse pressure
حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
underlay
در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underlays
در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
media
زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
blanket course
لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
delamination
لایه لایه کردن
interlayer
لایه بین دو لایه
delamination
لایه لایه شدگی
lamination
لایه لایه سازی
argillite
خاک رس لایه لایه
delaminate
لایه لایه شدن
delamination
لایه لایه شدن
cable weft
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
tendering
نازک
young ice
یخ نازک
ethereal
نازک
fine
نازک
tenderhearted
دل نازک
finest
نازک
tenuous
نازک
tendered
نازک
tinnily
نازک
tenderest
نازک
fined
نازک
eggshell
نازک
eggshells
نازک
gossamer
نازک
soft-hearted
نازک دل
soft hearted
نازک دل
touchy
دل نازک
touchiest
دل نازک
touchier
دل نازک
slim
نازک
slimmed
نازک
slimmest
نازک
slimming
نازک
slims
نازک
softhearted
نازک دل
svelt
نازک
perone
نازک نی
tender hearted
نازک دل
tender hearted
دل نازک
papyraceous
نازک
frail
نازک
thinnest
نازک
thin
نازک
tenderhearted
<adj.>
دل نازک
feather edged
لب نازک
tender
نازک
fragile
نازک
thinned
نازک
egg shell
نازک
frailer
نازک
frailest
نازک
attenute
نازک
thins
نازک
thinners
نازک
spare
نحیف نازک
thinners
نازک شدن
attenuated
نازک کردن
racking
طناب نازک
squeamishness
نازک طبعی
thinners
نازک کردن
shim
بوش نازک
small stuff
طناب نازک
thinned
نازک کردن
spared
نحیف نازک
thin
نازک شدن
thin
نازک کردن
thinned
نازک شدن
attenuating
نازک کردن
thinner
نازک کننده
thinly
به طور نازک
pellicle
غشاء نازک
pellicle
پوسته نازک
patsy
نازک نارنجی
card board
مقوای نازک
picksome
نازک نارنجی
scale board
تخته نازک
attenuates
نازک کردن
cardboard
مقوای نازک
radicle
فرعی نازک
slats
تخته نازک
d. touch
نازک کاری
d. constitution
وجود نازک
attenuate
نازک کردن
tenderhefted
دل نازک دل رحیم
finishing
نازک کاری
gold leaf
زرورق نازک
extenuate
نازک کردن
joinery
نازک کاری
thin skinned
پوست نازک
thin skinned
نازک نارنجی
thready
نازک چسبناک
feather edge
لبه نازک
softest
مهربان نازک
softer
مهربان نازک
verglas
قشر نازک یخ
soft
مهربان نازک
featheredge
لبه نازک
fine draw
نازک کردن
fine spun
نازک ریسته
slat
تخته نازک
finespun
نازک رشته
folia
طبقات نازک
mull
ململ نازک
thin film
غشای نازک
film
پرده نازک
filmed
پرده نازک
lambkino
بچه نازک
thins
نازک کردن
delicate
نازک بین
thinnest
نازک شدن
thins
نازک شدن
hairline rule
خط بسیار نازک
folium
طبقه نازک
tenderization
نازک سازی
rice paper
کاغذ نازک
thinnest
نازک کردن
cord
طناب نازک
tanyphonia
نازک صدایی
cords
طناب نازک
gauzy
نازک وسوراخ سوراخ
laminar
دارای ورقههای نازک
flat colour
رنگ نازک مستوی
peeling
پارچه لباسی نازک
laminal
دارای ورقههای نازک
attenuating
ضعیف شدن نازک
field point
سر تیر بسیار نازک
attenuates
ضعیف شدن نازک
stave
شیارهای نازک چوب
hair stroke
نازک کاری درخوشنویسی
gold leaf
ورقه طلای نازک
attenuated
ضعیف شدن نازک
attenuate
ضعیف شدن نازک
masterstroke
نازک کاری هنری
masterstrokes
نازک کاری هنری
scruff
پرده نازک غشاء
foreign letter paper
کاغذ چاپاری نازک
magnetic thin film
غشاء نازک مغناطیسی
wire
هادی فلزی نازک
touchiest
نازک نارنجی حساس
touchier
نازک نارنجی حساس
fleshings
جامه نازک تن نما
feathured-edged
لبه نازک شده
splint bone
استخوان ساق نازک نی
tin foil
ورق نازک قلع
thin film memory
حافظه غشایی نازک
seams
رگه نازک معدن
seam
رگه نازک معدن
French stick
قرصدراز نازک نان
thin film circuit
مدار غشایی نازک
thin plate battery
باتری صفحه نازک
thin walled cylinder
استوانه جدار نازک
tissue paper
دستمال کاغذی نازک
toile
پارچه کتان نازک
strip
ماده طولانی نازک
wires
هادی فلزی نازک
touchy
نازک نارنجی حساس
niminy piminy
نازک نارنجی و ژستی
onion skin
یکجور کاغذ نازک
shear thinning
نازک شدن برش
oxide skin
قشر نازک اکسید
metal foil
ورق نازک فلزی
onionskin
کاغذ نازک زرورق
marline
طناب علفی نازک
thin skinned
دارای پوست نازک
magnetic thin film
فیلم نازک مغناطیسی
coursed
لایه
three-ply
سه لایه
three ply
سه لایه
padding
لایه
layer
لایه
strata
لایه ها
stratum
لایه
layers
لایه
tier
لایه
tiers
لایه
coats
لایه
shell
لایه
lamellar
لایه لایه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com