English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
binder course لایه یا قشر لعاب
Other Matches
gossamer لعاب خورشید لعاب عنکبوت
services توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
underlays در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underlay در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
collapse pressure حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
media زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
die قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
delamination لایه لایه کردن
delamination لایه لایه شدن
delamination لایه لایه شدگی
delaminate لایه لایه شدن
lamination لایه لایه سازی
interlayer لایه بین دو لایه
argillite خاک رس لایه لایه
bandolin لعاب
frit لعاب
glair لعاب
glost لعاب
mucilage لعاب
glaze لعاب
glazing لعاب
glazes لعاب
enamel لعاب
coat of laquer لعاب
coating varnish لعاب
slime لعاب
dipping enamel لعاب شناور
glaze لعاب شیشه
enamel varnish لاک لعاب
refractory enamel لعاب نسوز
varnished لعاب زدن به
varnishes لعاب زدن به
glazes لعاب شیشه
varnishing لعاب زدن به
varnish لعاب زدن به
insulating varnish لعاب عایق
phosphate finish لعاب فسفات
enamel coat روکش لعاب
base course قشر لعاب
washed mineral لعاب سفیداب
quince seed mucilage لعاب بهدانه
overglaze با لعاب پوشاندن
bands of turquoise لعاب فیروزهای
glaire سفیده لعاب
air thread لعاب خورشید
salt glaze لعاب نمکی
enamel لعاب مینا
overglaze لعاب ثانوی
enamel لعاب دادن
apply glaze لعاب کردن
overcolour زیاد لعاب دادن
baking enamel لعاب دادن با گرما
enamelling oven کوره لعاب دهی
enamel لعاب دادن مینا
glaze finish پرداخت برق یا لعاب
vitreous enamel coating روکش لعاب شیشهای
synthetic resin enamel لعاب صمغ مصنوعی
glazing پرداخت لعاب کاری
bats لعاب مخصوص فروف سفالی
glazes لعابی کردن لعاب دادن
glaze لعابی کردن لعاب دادن
batted لعاب مخصوص فروف سفالی
overglaze روی چیزی را لعاب دادن
graniteware فروف اهنی لعاب داراشپزخانه
bat لعاب مخصوص فروف سفالی
gossamery لعاب خورشید پارچه بسیارنازک
gallvanize لعاب دادن با فلز روی
bacino سفال لعاب دار رنگی
polish the apple <idiom> خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
aluminum pigmented dope لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
anti blush tinner ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
glazing kiln کوره لعابی کوره لعاب پزی
coatings لایه
three-ply سه لایه
shell لایه
layer line خط لایه
coats لایه
coated لایه
shelling لایه
shells لایه
lamellose لایه لایه
lamellar لایه لایه
three ply سه لایه
tier لایه
tiers لایه
coat لایه
course لایه
coursed لایه
courses لایه
bed لایه
beds لایه
substrate لایه
strata لایه ها
padding لایه
layers لایه
stuffless بی لایه
riband لایه
ribands لایه
leaf لایه
ribband لایه
yard لایه
yards لایه
provine لایه
stratum لایه
ribbands لایه
layer لایه
substratum زیر لایه
filter layer لایه صافی
euphotic اب لایه نورگیر
filter layer لایه پالایش
in layers در چند لایه
epilimnion اب لایه زبرین
five ply پنج لایه
frost blanket course لایه پاد یخ
zonate لایه دار
drainage course لایه زهکش
frost blanket course لایه ضد یخ قشر ضد یخ
energy shell لایه انرژی
energy stage لایه انرژی
depletion layer تهی لایه
epilimnion اب لایه سطحی
waterproofing course لایه اب بندی
priming layer لایه استری
stratification لایه بندی
multilayer چند لایه
magnetic layer لایه مغناطیسی
limnetic zone لایه نورگیر اب
layering لایه بندی
oxide film لایه اکسیدی
sub grade لایه زیرین
soil horizon لایه خاک
silt layer لایه لای
pervious blanket لایه زهکش
reversing layer لایه واگردان
overburden لایه سربار
valence shell لایه والانس
outer shell لایه والانس
mylar لایه پولیستری
sand layer لایه ماسه
sedimentation لایه گذاری
selected material لایه فرم
layer of rock لایه سنگی
subfloor لایه زیر کف
thin film لایه نازک
top layer لایه فوقانی
porous layer لایه روزنهای
insulated layer لایه عایق
traprock لایه بازالتی
impervious blanket لایه نفوذناپذیر
impervious blanket لایه ناتراوا
undercoat زیر لایه
hard layer لایه سفت
the inner layer لایه درونی
wearing course لایه رویی
sublevel زیر لایه
subsell زیر لایه
substrate زیر لایه
superstratum ابر لایه
lamella لایه صفحه
ionosphere لایه یونسفر
intermediate layer لایه میانی
surface course لایه رویی
hard layer لایه سخت
priming لایه اول
barrier layer لایه سدی
surfacing لایه پوشش
pads لایه پشتی
basaltic stratum لایه بازالتی
base course لایه شالوده
binder course لایه استر
bioderm لایه زنده
pad لایه پشتی
bedding لایه زیرین
acid lining لایه اسیدی
bedding لایه بندی
laminated لاله لایه
strand لایه رودخانه
strands لایه رودخانه
plasterboard لایه گچی
stripping تراش لایه رو
stripping برداشت لایه رو
stratosphere لایه- سپهر
blocking layer لایه سدی
damp proof course= لایه نمبند
damp proof course= لایه نمگیر
concrete layer لایه بتنی
carbon deposite لایه کربن
confining layer لایه فشارزا
boundary layer لایه مرزی
plied لایه کاغذ
coat of plastering لایه اندود
blockstone course لایه سنگچین
ply لایه کاغذ
plies لایه کاغذ
bottom layer لایه مشترک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com