Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (20 milliseconds)
English
Persian
fashioner
لباس دوختن برای
knight of the shears
لباس دوختن برای
ninth part of a man
لباس دوختن برای
Other Matches
to dress
[put on your clothes or particular clothes]
لباس پوشیدن
[لباس مهمانی یا لباس ویژه]
[اصطلاح رسمی]
to be dressed to kill
طوری لباس پوشیدن برای دلبری
night clothes
لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
fashionist
کسیکه برای خوش ایندمردم لباس وعادات خودرابسبک روزدرمیاورد
gantline
رجه یا طنابی که برای بارکشی و اویختن لباس مورداستفاده قرار میگیرد
malines
تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
motley
مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
hang out
پهن کردن لباس
[روی بند لباس]
life jacket
لباس نجات لباس چوب پنبهای
steek
دوختن
sew
دوختن
sewed
دوختن
escallop
دوختن
sew up
دوختن
sews
دوختن
frill
حاشیه دوختن بر
skirted
دامن دوختن
frills
حاشیه دوختن بر
suture
چاک دوختن
To anticipate a huge raki - off out something.
کیسه دوختن
skirts
دامن دوختن
skirt
دامن دوختن
pourpoint
لحاف دوختن
to look fixedly
چشم دوختن
transfixion
بهم دوختن
quilt
مثل لحاف دوختن
To fix ones eyes on something.
به چیزی چشم دوختن
fix
جادادن چشم دوختن به
fixes
جادادن چشم دوختن به
furs
خز دوختن به باردار شدن
fur
خز دوختن به باردار شدن
it puckered up in sewing
هنگام دوختن جمع شد
smock
روپوش زنانه دوختن
sewing
دوختن پارچه لباسی
smocks
روپوش زنانه دوختن
to darn socks
جوراب
[پاره]
را دوختن
furbelow
چین دوختن روی
quilts
مثل لحاف دوختن
gaze
چشم دوختن زل زل نگاه کردن
To move heaven and earth.
زمین وزمان رابهم دوختن
gazed
چشم دوختن زل زل نگاه کردن
reline
پارچه کتانی تازه دوختن
gazes
چشم دوختن زل زل نگاه کردن
gazing
چشم دوختن زل زل نگاه کردن
it puckered up in sewing
درضمن دوختن چین خورد
scallop
گوش ماهی دوختن لبه تزئینی بلباس پختن
to leave no stone unturned
زمین واسمان رابهم دوختن همه وسایل رابکاربردن
scallops
گوش ماهی دوختن لبه تزئینی بلباس پختن
to unstitch something
[sewing]
کوکی
[بخیه ای]
را باز کردن
[دوختن پارچه]
[فناوری بافندگی]
steam irons
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
uniforms
لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniform
لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
out fit
لباس
rosette
گل لباس
rosettes
گل لباس
bathhouse
لباس کن
outwall
لباس تن
frou frou
خش خش لباس
evining dress
لباس شب
costume
لباس
clobber
لباس
clobbered
لباس
clobbering
لباس
clobbers
لباس
donkey jacket
لباس
clothing
لباس
dressings
لباس
dressing
لباس
bibandtucker
لباس
costumes
لباس
costume
لباس
costumes
لباس ها
oilskins
لباس ضد اب
vesture
لباس
nightgowns
لباس شب
accouterment
لباس
attire
لباس
accouterments
لباس
flannel
لباس
flannels
لباس
nightgown
لباس شب
garb
لباس
vestment
لباس
untented
بی لباس
acoutrement
لباس
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
undress
لباس کندن
academicals
لباس دانشگاهی
ankle monitor
لباس ردیاب
haute couturer
طراح لباس
ankle bracelet
لباس ردیاب
electronic tag
لباس ردیاب
tether
لباس ردیاب
academic costume
لباس دانشگاهی
zipper
زیب لباس
zippers
زیب لباس
pin
گیره لباس
pajama
لباس خواب
masquerades
لباس مبدل
slopwork
لباس دوخته
masqueraded
لباس مبدل
slack suit
لباس راحتی
masquerade
لباس مبدل
mab
لباس ژولیده
battle dress
لباس ضدگلوله
ski suit
لباس اسکی
the long robe
لباس قضائی
pinned
گیره لباس
put on
<idiom>
لباس پوشیدن
pinning
گیره لباس
braw
جوش لباس
knock about clothes
لباس کار
tights
لباس تنگ
rags
لباس مندرس
rag
لباس مندرس
launderer
لباس شوی
gratuitous issue
لباس پیشکش
slip on
لباس گشاد
tuxedo
لباس رسمی
slip-ons
لباس گشاد
wet suits
لباس غواصی
wet suit
لباس غواصی
laundress
لباس شوی زن
dry suit
لباس غواصی
lapped
دامن لباس
lap
دامن لباس
playsuit
لباس ورزش
tuxedos
لباس رسمی
silk
لباس ابریشمی
plain
لباس غیرنظامی
plainer
لباس غیرنظامی
plainest
لباس غیرنظامی
plains
لباس غیرنظامی
habilitate
لباس پوشیده
habiliments
لباس مخصوص
habiliment
لباس زیبا
sportswear
لباس خودمانی
livery
لباس مستخدم
kiyi
برس لباس
sportswear
لباس ورزش
spacesuits
لباس فضایی
spacesuit
لباس فضایی
costumes
لباس محلی
khaki
لباس نظامی
costume
لباس محلی
sportswear
لباس راحت
disrobing
لباس دراوردن
asbestos kit
لباس نسوز
gashing
خوش لباس
gashes
خوش لباس
gashed
خوش لباس
gash
خوش لباس
woolly
: لباس پشمی
woolliest
: لباس پشمی
woollies
: لباس پشمی
woollier
: لباس پشمی
wooliest
: لباس پشمی
rig
لوازم لباس
disrobes
لباس دراوردن
clothes
جامه لباس
habit
لباس روحانیت
dress
لباس پوشیدن
to a onself
لباس زیباپوشیدن
dresses
لباس پوشیدن
habits
لباس روحانیت
rigs
لوازم لباس
liveried
دارای لباس
antiblackout suit
لباس ضد فشار اب
disrobe
لباس دراوردن
full dress
لباس سلام
disrobed
لباس دراوردن
rigged
لوازم لباس
woolies
: لباس پشمی
liveries
لباس مستخدم
regimental
لباس نظامی
disguise
لباس مبدل
knitwear
لباس کشباف
Full dress. Formal dress.
لباس رسمی
uniforms
لباس یک شکل
survival suit
لباس نجات
doffs
لباس کندن
smoking jacket
لباس اسموکینگ
uniforms
لباس فرم
uniform
لباس یک شکل
uniform
لباس فرم
doffing
لباس کندن
doffed
لباس کندن
doff
لباس کندن
Clinging clothes. Tight-fitting dress.
لباس چسب تن
regimental
لباس هنگ
skirt
دامن لباس
slash
چاک لباس
slashed
چاک لباس
slashes
چاک لباس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com