Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
water suit
لباس ضد نیروی ثقل
Search result with all words
reefer
لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
reefers
لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
Other Matches
to dress
[put on your clothes or particular clothes]
لباس پوشیدن
[لباس مهمانی یا لباس ویژه]
[اصطلاح رسمی]
motley
مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
hang out
پهن کردن لباس
[روی بند لباس]
life jacket
لباس نجات لباس چوب پنبهای
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy
نیروی بالابر نیروی شناوری
threat force
نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
allocated manpower
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
steam irons
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
uniforms
لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniform
لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
eagle flight
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
nightgowns
لباس شب
clobbering
لباس
nightgown
لباس شب
costume
لباس
bibandtucker
لباس
flannel
لباس
vesture
لباس
costumes
لباس
flannels
لباس
bathhouse
لباس کن
frou frou
خش خش لباس
clobbers
لباس
costumes
لباس ها
untented
بی لباس
oilskins
لباس ضد اب
acoutrement
لباس
accouterment
لباس
accouterments
لباس
rosettes
گل لباس
clothing
لباس
rosette
گل لباس
donkey jacket
لباس
garb
لباس
out fit
لباس
dressing
لباس
dressings
لباس
attire
لباس
clobbered
لباس
costume
لباس
vestment
لباس
evining dress
لباس شب
outwall
لباس تن
clobber
لباس
tuxedos
لباس رسمی
uniform
لباس یک شکل
tuxedo
لباس رسمی
masquerade
لباس مبدل
uniform
لباس فرم
masquerading
لباس مبدل
masquerades
لباس مبدل
slack suit
لباس راحتی
skirt
دامن لباس
skirted
دامن لباس
disrobes
لباس دراوردن
skirts
دامن لباس
underwear
لباس زیر
underclothes
لباس زیر
ski suit
لباس اسکی
robe de chambre
لباس خانه
knitwear
لباس کشباف
slopwork
لباس دوخته
smoking jacket
لباس اسموکینگ
masqueraded
لباس مبدل
silk
لباس ابریشمی
costume
لباس محلی
the long robe
لباس قضائی
survival suit
لباس نجات
khaki
لباس نظامی
tights
لباس تنگ
rags
لباس مندرس
zipper
زیب لباس
rag
لباس مندرس
rainwear
لباس بارانی
sportswear
لباس راحت
wooly
لباس پشمی
woolie
لباس پشمی
wearer
پوشنده لباس
water suit
لباس ضد فشار اب
dresses
لباس پوشیدن
fancy dress
لباس بالماسکه
dress
لباس پوشیدن
put on
<idiom>
لباس پوشیدن
vestment
لباس رسمی
tog
لباس پوشیدن
rigs
لوازم لباس
rigged
لوازم لباس
rig
لوازم لباس
gashing
خوش لباس
gowns
روپوش لباس شب
Full dress. Formal dress.
لباس رسمی
gown
روپوش لباس شب
sportswear
لباس خودمانی
sportswear
لباس ورزش
spacesuits
لباس فضایی
spacesuit
لباس فضایی
slashes
چاک لباس
slashed
چاک لباس
slash
چاک لباس
necklines
گردن لباس
neckline
گردن لباس
menswear
لباس مردانه
Clinging clothes. Tight-fitting dress.
لباس چسب تن
disrobing
لباس دراوردن
disrobed
لباس دراوردن
disrobe
لباس دراوردن
gashes
خوش لباس
gashed
خوش لباس
underclothing
لباس زیر
tunicle
لباس کوتاه
tou book
لباس تکواندو
full dress
لباس سلام
livery
لباس مستخدم
toggery
لباس فروشی
liveries
لباس مستخدم
to dress up
لباس پوشیدن
to a onself
لباس زیباپوشیدن
dry suit
لباس غواصی
wet suit
لباس غواصی
wet suits
لباس غواصی
uniforms
لباس یک شکل
pin
گیره لباس
pinned
گیره لباس
gash
خوش لباس
costumes
لباس محلی
undergarment
لباس بزیر
undergarments
لباس بزیر
uniform of the day
لباس فصل
disguising
لباس مبدل
disguises
لباس مبدل
disguised
لباس مبدل
disguise
لباس مبدل
doffs
لباس کندن
doffing
لباس کندن
doffed
لباس کندن
doff
لباس کندن
pinning
گیره لباس
uniforms
لباس فرم
battle dress
لباس ضدگلوله
woolly
: لباس پشمی
woolliest
: لباس پشمی
woollies
: لباس پشمی
woollier
: لباس پشمی
wooliest
: لباس پشمی
woolies
: لباس پشمی
woolier
: لباس پشمی
clothier
لباس فروش
undressing
لباس کندن
undresses
لباس کندن
undress
لباس کندن
flight gear
لباس پرواز
flashproof
لباس ضد شعله
finical
خوش لباس
clothes tree
چنگک لباس
haute couturer
طراح لباس
braw
جوش لباس
habilitate
لباس پوشیده
liveried
دارای لباس
habiliments
لباس مخصوص
habits
لباس روحانیت
habiliment
لباس زیبا
habit
لباس روحانیت
clothes
جامه لباس
gratuitous issue
لباس پیشکش
garderobe
اشکاف لباس
gaberdine
لباس پوشش
fearnought suit
لباس نسوز
dressing gown
لباس خواب
swimming costumes
لباس شنا
swimming costume
لباس شنا
swimsuits
لباس شنا
swimsuit
لباس شنا
suits
لباس دادن به
suited
لباس دادن به
disguisedly
با لباس مبدل
suit
لباس دادن به
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com