English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
g suit لباس مخصوص هوانوردی
Other Matches
habiliments لباس مخصوص
dinner jacket لباس مخصوص مهمانی رسمی
dinner jackets لباس مخصوص مهمانی رسمی
slack suit لباس مخصوص گردش یا استراحت
gears ابزار وسایل لباس مخصوص
gear ابزار وسایل لباس مخصوص
geared ابزار وسایل لباس مخصوص
tux لباس مردانه مخصوص چای عصر
tuxedos لباس مردانه مخصوص چای عصر
tuxedo لباس مردانه مخصوص چای عصر
pressure suit لباس مخصوص پرواز درارتفاعات زیاد
snowsuit لباس پنبه دار وزمستانی مخصوص بچه
dresses لباس مخصوص فرمان بایست در مشق صف جمع
dress لباس مخصوص فرمان بایست در مشق صف جمع
stockinet پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
stockinette پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
to dress [put on your clothes or particular clothes] لباس پوشیدن [لباس مهمانی یا لباس ویژه] [اصطلاح رسمی]
avigation هوانوردی
aeronautism هوانوردی
aviation aeronautics هوانوردی
aviation هوانوردی
motley مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
aeronautics دانش هوانوردی
kiwi دانشجوی هوانوردی
aeronautics علم هوانوردی
aeronautical chart نقشههای هوانوردی
air almanac سالنامه هوانوردی
aviation psychology روانشناسی هوانوردی
air almanac تقویم هوانوردی
kiwis دانشجوی هوانوردی
hang out پهن کردن لباس [روی بند لباس]
aeronautical مربوط به دانش هوانوردی
air mile هوانوردی معادل 3301
aeronautic مربوط به دانش هوانوردی
life jacket لباس نجات لباس چوب پنبهای
aviationelectronic بکارگیری الکترونیک در صنعت هوانوردی یا فضانوردی
holding area منطقه توقف موقت [هوا فضا] [هوانوردی ]
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
way point ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
aeronautical designation کد تخصصی فضانوردی مدرک تخصصی هوانوردی
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
steam irons ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
uniform لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniforms لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
donkey jacket لباس
outwall لباس تن
frou frou خش خش لباس
flannels لباس
out fit لباس
flannel لباس
untented بی لباس
attire لباس
dressings لباس
dressing لباس
nightgown لباس شب
accouterment لباس
accouterments لباس
rosettes گل لباس
nightgowns لباس شب
acoutrement لباس
costumes لباس
rosette گل لباس
costume لباس
clothing لباس
garb لباس
vestment لباس
clobbers لباس
clobbering لباس
clobbered لباس
clobber لباس
vesture لباس
costumes لباس ها
oilskins لباس ضد اب
costume لباس
bibandtucker لباس
bathhouse لباس کن
evining dress لباس شب
the long robe لباس قضائی
masquerades لباس مبدل
uniform لباس یک شکل
masqueraded لباس مبدل
undergarments لباس بزیر
doff لباس کندن
uniform لباس فرم
toggery لباس فروشی
pin گیره لباس
pinned گیره لباس
pinning گیره لباس
to a onself لباس زیباپوشیدن
garb لباس پوشانیدن
masquerading لباس مبدل
to dress up لباس پوشیدن
robe de chambre لباس خانه
uniforms لباس فرم
pajama لباس خواب
vestment لباس رسمی
tunicle لباس کوتاه
tux لباس رسمی
underclothing لباس زیر
liveries لباس مستخدم
livery لباس مستخدم
uniform of the day لباس فصل
full dress لباس سلام
attire لباس پوشاندن
wet suit لباس غواصی
rainwear لباس بارانی
fancy dress لباس بالماسکه
uniforms لباس یک شکل
wearer پوشنده لباس
tou book لباس تکواندو
print dress لباس چیتی
tog لباس پوشیدن
undergarment لباس بزیر
water suit لباس ضد فشار اب
playsuit لباس ورزش
dry suit لباس غواصی
dresses لباس پوشیدن
disrobing لباس دراوردن
gashing خوش لباس
gashes خوش لباس
Clinging clothes. Tight-fitting dress. لباس چسب تن
slash چاک لباس
gashed خوش لباس
gash خوش لباس
slashed چاک لباس
Full dress. Formal dress. لباس رسمی
necklines گردن لباس
disrobes لباس دراوردن
rig لوازم لباس
dress لباس پوشیدن
sportswear لباس خودمانی
sportswear لباس راحت
sportswear لباس ورزش
spacesuits لباس فضایی
rigs لوازم لباس
rigged لوازم لباس
spacesuit لباس فضایی
disrobe لباس دراوردن
disrobed لباس دراوردن
slashes چاک لباس
neckline گردن لباس
menswear لباس مردانه
disguised لباس مبدل
disguise لباس مبدل
doffs لباس کندن
gown روپوش لباس شب
gowns روپوش لباس شب
slack suit لباس راحتی
ski suit لباس اسکی
doffing لباس کندن
doffed لباس کندن
woolie لباس پشمی
slopwork لباس دوخته
disguises لباس مبدل
rag لباس مندرس
rags لباس مندرس
tights لباس تنگ
survival suit لباس نجات
disguising لباس مبدل
underwear لباس زیر
underclothes لباس زیر
smoking jacket لباس اسموکینگ
put on <idiom> لباس پوشیدن
khaki لباس نظامی
masquerade لباس مبدل
wet suits لباس غواصی
academicals لباس دانشگاهی
ankle bracelet لباس ردیاب
habiliment لباس زیبا
seam درز لباس
ankle monitor لباس ردیاب
gratuitous issue لباس پیشکش
garderobe اشکاف لباس
gaberdine لباس پوشش
antiblackout suit لباس ضد فشار اب
woolly : لباس پشمی
woolliest : لباس پشمی
electronic tag لباس ردیاب
tether لباس ردیاب
habilitate لباس پوشیده
regimental لباس نظامی
regimental لباس هنگ
nightdresses لباس خواب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com