English Persian Dictionary - Beta version		  
 
Home
 
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 31 (4 milliseconds)
English Persian
unbridle لجام گسیخته
ungovernable لجام گسیخته
Search result with all words
run riot لجام گسیخته بودن
unbridle لجام گسیخته کردن
Other Matches
line لجام
snaffle لجام
reinless بی لجام
lines لجام
unrestrained بی لجام
unbridled بی لجام
bit لجام دهنه
rubber snaffle bit لجام لاستیکی
bits لجام دهنه
rein لجام افسار کردن
rein ممانعت لجام زدن
disjointed گسیخته
rampant <adj.> افسار گسیخته
libertine افسار گسیخته
libertines افسار گسیخته
broken home خانواده گسیخته
broken marriage زناشویی گسیخته
disruptive درهم گسیخته
inconsecutive بی ربط گسیخته
inconsequent بی ربط گسیخته
interruptedly بطور گسیخته
broken homes خانواده گسیخته
disjoin وضع از هم گسیخته بی تکلیفی
runaway inflation تورم افسار گسیخته
Zeal without knowledge is a runaway horse . <proverb> جانفشانى و تعصب جاهلانه ,همچون اسبى افسار گسیخته است .
piecer درنخ ریسی کسیکه کارش بهم پیوستن نخهای گسیخته است
eyestrings ضمائم چشمی که سابقا معتقد بودند هنگام کوری ومرگ از هم گسیخته می گردد
Recent search history
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com