Dictiornary-Farsi | لحیم کاری لحیم مسی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 219 (13 milliseconds)

English	Persian
brazing	لحیم کاری لحیم مسی


Search result with all words

torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
soldering iron	هویه لحیم کاری
soldering irons	هویه لحیم کاری
blow torch	چراغ لحیم کاری [ابزار]
blow torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
dip brazing	لحیم کاری غوطهای
hatchat soldering copper	هویه لحیم کاری چکشی
induction brazing	لحیم کاری القائی
lead tin solder	قلع لحیم کاری
solderable	قابل لحیم کاری
soldering blowpipe	چراغ لحیم کاری
soldering fluid	مایع لحیم کاری
soldering flux	گداز اور لحیم کاری
soldring iron	هویه لحیم کاری
sweating heat	گرمای لحیم کاری غیر مستقیم
Other Matches

solder	لحیم
soldering	لحیم
soldered	لحیم
brazer	لحیم گر
solderer	لحیم گر
solders	لحیم
sweat	لحیم کردن
sweats	لحیم کردن
hard solder	لحیم سخت
hard solder	لحیم برنجی
gold solder	لحیم طلا
braze	لحیم کردن
brazing	لحیم برنجی
sweating	لحیم کردن
soft solder	لحیم قلع
joint space	محل لحیم
zigzag soldering	لحیم دندانه
soldered	لحیم کردن
solders	لحیم کردن
solder	لحیم کردن
tin solder	لحیم قلع
soldering	لحیم کردن
solderless connection	اتصال بدون لحیم
rosin core solder	لحیم با مغز کولوفان
dip braze	لحیم کردن غوطهای
insulates	سیم را لحیم کردن
insulate	سیم را لحیم کردن
insulating	سیم را لحیم کردن
soldered	لحیم کردن جوش دادن
solder	لحیم کردن جوش دادن
solders	لحیم کردن جوش دادن
soldering	لحیم کردن جوش دادن
to know the ropes	راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
stringing	خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing	میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
glid	تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
drilling pattern	نمونه مته کاری الگوی مته کاری
plumbery	سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics	موزاییک کاری معرق معرق کاری
malfunction	کژ کاری
currie	کاری
active	کاری
hypofunction	کم کاری
impotence	کاری
feckful	کاری
intent on doing anything	کاری
malfunctions	کژ کاری
impotency	کاری
malfunctioned	کژ کاری
flower piece	گل کاری
parget	گچ کاری
curry	کاری
effective	کاری
plastering	گچ کاری
slobbery	تف کاری
inaction	بی کاری
electroplating	اب کاری
curry powders	کاری
curry powder	کاری
curries	کاری
plasterwork	گچ کاری
under employment	کم کاری
cotton plantation	پنبه کاری
cementation	سمنت کاری
bumping tool	ابزار خم کاری
crypianalysis	پنهان کاری
contrasuggestibility	وارون کاری
cutting off	برش کاری
counterattack	بدل کاری
contouring operation	فرم کاری
cementation	سیمان کاری
chromium plating	اب کرم کاری
sew	سوزن کاری
cautiousness	احتیاط کاری
caulking	بتونه کاری
cartwhip	شلاق کاری
canniness	ملاحظه کاری
calk	بتونه کاری
business hours	ساعت کاری
compulsiveness	مکرر کاری
conservativeness	محافظه کاری
brickworks	سفت کاری
brick work	اجر کاری
brick work	سفت کاری
d. touch	نازک کاری
acrography	گچ کاری برجسته
workbench	محیط کاری
workbenches	محیط کاری
punching	منگنه کاری
workstation	ایستگاه کاری
frustrate	بدل کاری
workstations	ایستگاه کاری
compounding	امیزه کاری
joinery	نازک کاری
welding	جوش کاری
lubrication	روغن کاری
afforestation	جنگل کاری
frustrating	بدل کاری
frustrates	بدل کاری
illumination	تذهیب کاری
illuminations	تذهیب کاری
latticework	شبکه کاری
metallurgy	فلز کاری
pique	منبت کاری
burnishing	صیقل کاری
burnishing	پرداخت کاری
metalwork	فلز کاری
extrude	چکش کاری
extruded	چکش کاری
extrudes	چکش کاری
extruding	چکش کاری
hammering	چکش کاری
plating	روکش کاری
drilling	مته کاری
fretwork	منبت کاری
cloisonne	مینا کاری
mining	معدن کاری
cladding	پوشش کاری
cladding	روکش کاری
decoration	زینت کاری
decorations	زینت کاری
bas-relief	برجسته کاری
misconduct	خلاف کاری
active cell	خانه کاری
an active man	مرد کاری
an active remedy	درمان کاری
anaplasty	پیوند کاری
argentation	نقره کاری
blindage	صیقل کاری
forming	فرم کاری
squalor	کثافت کاری
acting	فعال کاری
plumbing	سرب کاری
illumination	تذهیب کاری
forging	چکش کاری
smelting	ذوب کاری
Geometrical	مشبک کاری
amalgamate	ملغمه کاری
amalgamated	ملغمه کاری
amalgamates	ملغمه کاری
amalgamating	ملغمه کاری
fretwork	منبت کاری
frette	منبت کاری
fret	منبت کاری
Flugelaltar	توری کاری
brickwork	سفت کاری
glazing	شیشه کاری
elegance	ریزه کاری
extravagantly	با افراط کاری
boo boo	اشتباه کاری
delicacy of touch	ریزه کاری
parquetry	موزاییک کاری
scrimshaw	هنرمنبت کاری
sinfulness	خطا کاری
stalactite work	مقرنس کاری
stannary	قلع کاری
steelwork	فولاد کاری
stonemasonry	سنگ کاری
studious of doing a thing	بکردن کاری
studious to do a thing	بکردن کاری
surgical operation	دست کاری
tessellation	موزاییک کاری
the manner of doing any thing	طرزانجام کاری
the needful	اصل کاری
come to <idiom>	شروع کاری
scabbing	تیشه کاری
roughening by picking	تیشه کاری
rice field	برنج کاری
patchery	وصله کاری
perfidiousness	خیانت کاری
plaster background	دورنمای گچ کاری
pomiculture	میوه کاری
toryism	محافظه کاری
probationership	ازمایش کاری
to be up to the task [to be equal to something] <idiom>	از پس کاری برآمدن
purview of an occupation	حدود کاری
relievo	برجسته کاری
repetition of an act	تکرار کاری
reservedness	احتیاط کاری
reshaping	روانه کاری
tinwork	قلع کاری
to reproach an act	کاری را بد دانستن
brushwork	قلممو کاری
dressing-down	چوبه کاری
off season	در دوران کم کاری
punch-up	کتک کاری
punch-ups	کتک کاری
tokenism	نمونه کاری
tour de force	شیرین کاری
prepared	آمادهانجام کاری
To follow up (trace) something.	پی کاری را گرفتن
touch off <idiom>	شروع کاری
you are welcome	کاری نکردم
workspace	فضای کاری
working storage	انباره کاری
tongue lash	فحش کاری
treacherousness	خیانت کاری
trephination	مته کاری
trephine	مته کاری
turnery	تراش کاری

brazing

لحیم کاری لحیم مسی