Dictiornary-Farsi | لخته زدایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 138 (7 milliseconds)

English	Persian
dispergation	لخته زدایی
peptization	لخته زدایی


Other Matches

error trapping	اشتباه زدایی غلط زدایی
dehydroisomerization	همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
lobed	لخته لخته
coagulum	لخته
floccule	لخته
clods	لخته
clod	لخته
pig iron	اهن لخته
clogs	لخته شدن
lobule	لخته کوچک
lobulation	لخته کوچک
grume	لخته خون
clog	لخته شدن
flocculate	لخته شده
coagulation	لخته شدن
curdling chemistry	شیمی لخته
pig lead	لخته سرب
clots	لخته خون
clotting	لخته خون
coagulated	لخته شدن
clot	لخته خون
coagulating	لخته شدن
gory	لخته شده
coagulates	لخته شدن
clogged	لخته شدن
coagulate	لخته شدن
coagulation	لختگی لخته شدن
gore	خون بسته و لخته شده
gored	خون بسته و لخته شده
gores	خون بسته و لخته شده
thrombus	خون منعقد شده در رگ لخته
goring	خون بسته و لخته شده
bilobate	دولختی منقسم بدو لخته
the lobes of the liver	لخته ها یاگوشه ها یا تیکههای جگر
thromboses	تشکیل لخته خون در عروق ترمبوزیس
plasmin	دیاستاز عامل تجزیه لخته خون
thrombosis	تشکیل لخته خون در عروق ترمبوزیس
de icing	یخ زدایی
deglaciation	یخ زدایی
dehydration	اب زدایی
depolarization	قطبش زدایی
deoxygenation	اکسیژن زدایی
demythologization	اسطوره زدایی
demodulation	تحمیل زدایی
demystifies	راز زدایی
demystify	راز زدایی
demagnetization	مغناطیس زدایی
deionization	یون زدایی
demystifying	راز زدایی
decolonization	مستعمره زدایی
dehydrohalogenation	هیدروهالوژن زدایی
desulfurization	گوگرد زدایی
demystified	راز زدایی
desalination	نمک زدایی
desensitization	حساسیت زدایی
desulphurizing	گوگرد زدایی
discoloration	رنگ زدایی
disinhibition	بازداری زدایی
desalting	نمک زدایی
trubleshoot	عیب زدایی
desegregation	جدایی زدایی
troubleshoot	عیب زدایی
mechanical de icing	یخ زدایی مکانیکی
desalinization	نمک زدایی
unconditioning	شرطی زدایی
dehydrogenation	هیدروژن زدایی
undoing	عمل زدایی
deforestation	جنگل زدایی
deamination	امین زدایی
debugged	اشکال زدایی
debug	اشکال زدایی
decoloration	رنگ زدایی
blanching	رنگ زدایی
genocide	نژاد زدایی
decentralization	مرکزیت زدایی
detente	تشنج زدایی
debugging	اشکال زدایی
sterilization	گند زدایی
descaling	پوسته زدایی
unlearning	یادگیری زدایی
debugs	اشکال زدایی
decarboxylation	کربوکسیل زدایی
decolorization	رنگ زدایی
decolourization	رنگ زدایی
deculturation	فرهنگ زدایی
degasify	گاز زدایی
dehumidification	رطوبت زدایی
debug aids	ابزاراشکال زدایی
decarbonylation	کربونیل زدایی
dealkylation	الکیل زدایی
accretion of silt	رسوب زدایی
stain removed	لکه زدایی
de escalation	تشنج زدایی
lobes	اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobe	اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
bleaching	رنگ زدایی الیاف
defusing	تشنج زدایی کردن
defused	تشنج زدایی کردن
desegregates	تفکیک زدایی کردن
desegregated	تفکیک زدایی کردن
desegregating	تفکیک زدایی کردن
desegregate	تفکیک زدایی کردن
defuse	تشنج زدایی کردن
defuses	تشنج زدایی کردن
debug aids	ادوات اشکال زدایی
debugging aids	وسائل اشکال زدایی
debugging aids	ادوات اشکال زدایی
debugging a program	اشکال زدایی یک برنامه
de-escalate	تشنج زدایی کردن
de-escalates	تشنج زدایی کردن
de-escalating	تشنج زدایی کردن
bleaching powder	گرد رنگ زدایی
acid depolarization	قطبش زدایی اسیدی
debugs	اشکال زدایی کردن
debugged	اشکال زدایی کردن
debug	اشکال زدایی کردن
de-escalated	تشنج زدایی کردن
systematic desensitization	حساسیت زدایی منظم
pyrolytic dehydrogenation	هیدروژن زدایی تفکافتی
program debugging	اشکال زدایی برنامه
de escalate	تشنج زدایی کردن
hydrodesulfurizing	گوگرد زدایی با هیدروژن
desulfurization unit	واحد گوگرد زدایی
deskew	اریب زدایی کردن
demodulation	کشف تحمیل زدایی
demagnetization factor	ضریب مغناطیس زدایی
hemophilia	بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
dehydrocyclization	حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
transversal	اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
cyanogen agent	عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
puddling	تبدیل اهن لخته به اهن ساخته یا فولاد
pig iron	اهن کوره قالگری لخته اهن
clotting	دلمه شدن لخته شدن
clots	دلمه شدن لخته شدن
clot	دلمه شدن لخته شدن
blood agent	عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون