Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (2 milliseconds)
English
Persian
tremolo
لرزش صدا تحریر
Search result with all words
quaver
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavered
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavering
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavers
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
Other Matches
affranchisement
تحریر
whiting
گچ تحریر
tremulant
تحریر
tremulously
با تحریر
roulade
تحریر
trill
با تحریر خواندن
secretaire
میز تحریر
trills
با تحریر خواندن
type writer
ماشین تحریر
trilled
با تحریر خواندن
writing desk
میز تحریر
writing desks
میز تحریر
typewriter
ماشین تحریر
typewriters
ماشین تحریر
tremulous
تحریر دار
write
تحریر کردن
desks
میز تحریر
desk
میز تحریر
writes
تحریر کردن
quake
لرزش
vibration
لرزش
succussion
لرزش
quaked
لرزش
quaking
لرزش
quakes
لرزش
palpitations
لرزش
palpitation
لرزش
fremitus
لرزش
frisson
لرزش
frissons
لرزش
tremor
لرزش
tremors
لرزش
tremulously
با لرزش
tremour
لرزش
flutters
لرزش
tremolo
لرزش
fluttered
لرزش
tremblement
لرزش
fluttering
لرزش
flutter
لرزش
trembling
لرزش
ribbons
نوار ماشین تحریر
ribbon
نوار ماشین تحریر
teleprinters
ماشین تحریر تلگرافی
teleprinter
ماشین تحریر تلگرافی
type bar
میله ماشین تحریر
type write
با ماشین تحریر نوشتن
types
با ماشین تحریر نوشتن
electric typewriter
ماشین تحریر برقی
stroke
ضربه
[ماشین تحریر]
type
باسمه ماشین تحریر
type
با ماشین تحریر نوشتن
typed
باسمه ماشین تحریر
typed
با ماشین تحریر نوشتن
typewrite
باماشین تحریر نوشتن
types
باسمه ماشین تحریر
tremulant
لرزش دار
tremulant
ترسان لرزش
magnetic ripple
لرزش مغناطیسی
shimmy
لرزش داشتن
shimmey
لرزش داشتن
tremolant
موجد لرزش
tremolant
لرزش دار
titubation
لرزش تلوتلوخوردن
thirl
لرزش طنین
succussion
لرزش مایعات
boom swing
ناحیه لرزش
trepidation
لرزش رعشه
trilled
لرزش صدا
trill
لرزش صدا
tremulous
لرزش دار
shaking
لرزش نوسان
shaking
لرزش تزلزل
shakes
لرزش نوسان
shakes
لرزش تزلزل
shake
لرزش نوسان
shake
لرزش تزلزل
flutters
لرزش اهتزاز
fluttering
لرزش اهتزاز
fluttered
لرزش اهتزاز
flutter
لرزش اهتزاز
trills
لرزش صدا
quake
لرزش داشتن
quaking
لرزش داشتن
quaked
لرزش داشتن
quakes
لرزش داشتن
aflutter
در حال لرزش
teletypewriter
ماشین تحریر راه دور
console type writer
ماشین تحریر میز فرمان
tty
ماشین تحریر راه دور
sbend distortion
لرزش تصویر رادار
vibration
لرزش ماساژ دادن
tirl
مرتعش کردن لرزش
rolltop desk
میز تحریر دارای رویه کشودار
ingross
تحریر کردن جمع اوری نیروها
teletypewriter
دورنگاره ماشین تحریر راه دور
As you make your bed so you must lie on it
<idiom>
هر کسی که خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه
vibratile
قابل لرزش و ارتعاش جنبنده
Teletypes
ماشین تحریر راه دور تله تایپ
Teletype
ماشین تحریر راه دور تله تایپ
platen
نگهدارنده کاغذ در چاپگر نورد ماشین تحریر
tvt
Writer Type Television ماشین تحریر تلویزیونی
scurve distortion
لرزش تصویر رادار در اثرحرکت انتن
elite type
یک اندازه تحریر که دوازده کاراکتر را در هر اینچ تحریرقرار میدهد
To accpt the consequences . to face the music .
پای لرزش نشستن ( عواقب کاری را پذیرفتن )
courier
نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
Teletype
ماشین تحریر خود کار گیرنده پیام ازمسافات دور
Teletypes
ماشین تحریر خود کار گیرنده پیام ازمسافات دور
couriers
نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
sbend distortion
لرزش تصویر دراثر حرکت زیگزاکی انتن رادار
platen
صفحه پهن فلز قالب ریزی و ریخته گری نورد ماشین تحریر و غیره
typeball
یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
keyboard terminal
صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود
rollover
میانگیری که میتواندکاراکترها و فرمانهای تحریر شده را به هنگام بالابودن سرعت دخول انها نسبت به پردازش کامپیوتر ذخیره کند
The letter is well typed .
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
photocomposition
کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
redact
اماده چاپ کردن تحریر کردن
crystal
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystals
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
qwerty keyboard
ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com