English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
magnetic ripple لرزش مغناطیسی
Other Matches
magnetic induction چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
medium مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
softest که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softer که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
mediums مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
ferromagnetic material هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tape پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tapes پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
degauss پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
tape پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tapes پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic ink character recognition تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
taped پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
record گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
magnetic skin effect جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
magnetic blowout خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
tremblement لرزش
quakes لرزش
trembling لرزش
quaked لرزش
fremitus لرزش
succussion لرزش
quake لرزش
quaking لرزش
tremolo لرزش
vibration لرزش
fluttering لرزش
palpitation لرزش
fluttered لرزش
flutter لرزش
frisson لرزش
frissons لرزش
tremor لرزش
tremors لرزش
palpitations لرزش
flutters لرزش
tremour لرزش
tremulously با لرزش
permalloy خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
fluttering لرزش اهتزاز
quaking لرزش داشتن
shake لرزش نوسان
flutter لرزش اهتزاز
shaking لرزش نوسان
flutters لرزش اهتزاز
aflutter در حال لرزش
fluttered لرزش اهتزاز
boom swing ناحیه لرزش
shakes لرزش تزلزل
shaking لرزش تزلزل
trepidation لرزش رعشه
shakes لرزش نوسان
shake لرزش تزلزل
quakes لرزش داشتن
thirl لرزش طنین
titubation لرزش تلوتلوخوردن
tremolant لرزش دار
tremolant موجد لرزش
tremulant لرزش دار
tremulant ترسان لرزش
succussion لرزش مایعات
trill لرزش صدا
trilled لرزش صدا
trills لرزش صدا
tremulous لرزش دار
shimmey لرزش داشتن
shimmy لرزش داشتن
quake لرزش داشتن
quaked لرزش داشتن
tirl مرتعش کردن لرزش
vibration لرزش ماساژ دادن
tremolo لرزش صدا تحریر
sbend distortion لرزش تصویر رادار
magnaflux نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic ritation گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic reluctance مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic deflector یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic flow فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
vibratile قابل لرزش و ارتعاش جنبنده
As you make your bed so you must lie on it <idiom> هر کسی که خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه
scurve distortion لرزش تصویر رادار در اثرحرکت انتن
quaver لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavered لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavering لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavers لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
To accpt the consequences . to face the music . پای لرزش نشستن ( عواقب کاری را پذیرفتن )
magnetic flux density چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
sbend distortion لرزش تصویر دراثر حرکت زیگزاکی انتن رادار
magnetic nuclear resonance تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
magnetic flux فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
dispersion پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
reluctivity مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
crystal قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystals قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
grid magnatic angle زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
magnetic tape recording ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
magnetic head هد مغناطیسی
antimagnetic ضد مغناطیسی
magnetic مغناطیسی
magnetic tick تق مغناطیسی
magnetized مغناطیسی
magnetical مغناطیسی
magnetic bridge پل مغناطیسی
magnetized مغناطیسی شده
compass north شمال مغناطیسی
magnetic course راه مغناطیسی
magnetic leakage نشت مغناطیسی
magnetic course مسیر مغناطیسی
magnetic couple زوج مغناطیسی
magnetic counter کنتور مغناطیسی
magnetic creep لختی مغناطیسی
magnetic inspection بازرسی مغناطیسی
magnetic conductance رسانایی مغناطیسی
magnetic current جریان مغناطیسی
magnetic disk دیسک مغناطیسی
magnetic materials اجسام مغناطیسی
magnetic ink جوهر مغناطیسی
magnetic cutout افتامات مغناطیسی
magnetic materials مواد مغناطیسی
compass direction گرای مغناطیسی
magnetic leakage پراکندگی مغناطیسی
magnetic layer لایه مغناطیسی
compass azimuth گرای مغناطیسی
magnetic conductivity رسانندگی مغناطیسی
magnetic limit مرز مغناطیسی
magnetic linkage پیوستگی مغناطیسی
magnetic loading بارگیری مغناطیسی
magnetic constant ثابت مغناطیسی
magnetic loss تلف مغناطیسی
magnetic loudspeaker بلندگوی مغناطیسی
magnetic lag تاخیر مغناطیسی
magnetic core چنبره مغناطیسی
magnetic core هسته مغناطیسی
magnetic iron اهن مغناطیسی
magneto conductivity رسانایی مغناطیسی
magnetic media رسانه مغناطیسی
magnetic media ابزارمیانی مغناطیسی
magnetic field میدان مغناطیسی
magnetic fields میدان مغناطیسی
magnetic fields حوزه مغناطیسی
electromagnetic الکترو مغناطیسی
magnetic dip میل مغناطیسی
magnetic direction جهت مغناطیسی
magnetic delay line خط تاخیر مغناطیسی
magnetic field حوزه مغناطیسی
magnetic pick up پیک اپ مغناطیسی
magnetic permeability نفوذپذیری مغناطیسی
magnetic damper خفه کن مغناطیسی
magnetic cycle فرایندمدار مغناطیسی
magnetic needle عقربه مغناطیسی
magnetic cycle دوره مغناطیسی
magnetic moment گشتاور مغناطیسی
magnetic damping میرایی مغناطیسی
magnetic microscope میکروسکپ مغناطیسی
magnetic dipole دوقطبی مغناطیسی
magnetic decay تنزل مغناطیسی
magnetic decay نقصان مغناطیسی
magnetic disk گرده مغناطیسی
magnetic degree زاویه مغناطیسی
magnetic disk صفحه مغناطیسی
magnetic deflection انحراف مغناطیسی
magnetic declination تنزل مغناطیسی
magnetic declination شیب مغناطیسی
magnetic declination میل مغناطیسی
magnetic declination انحراف مغناطیسی
magnetic memory حافظه مغناطیسی
magnetic ink مرکب مغناطیسی
magnetic circuit مدار مغناطیسی
magnatic displacement تغییر مغناطیسی
magner armature جوشن مغناطیسی
magnet core هسته مغناطیسی
magnet steel فولاد مغناطیسی
magnet type loudspeaker بلندگوی مغناطیسی
magnetic character کاراکتر مغناطیسی
magnetic character دخشه مغناطیسی
variable reluctance pickup پیکاپ مغناطیسی
reluctance pickup پیکاپ مغناطیسی
magnetic disturbance اغتشاش مغناطیسی
magnetic characters کاراکترهای مغناطیسی
magnetic doublet دو قطبی مغناطیسی
magnetic domain ناحیه مغناطیسی
line of magnetic field strength خط میدان مغناطیسی
magnetic field line خط میدان مغناطیسی
magnetic flux line خط میدان مغناطیسی
line of magnetic flux خط شار مغناطیسی
magnetic diviation انحراف مغناطیسی
mag tape نوار مغناطیسی
magnacard کارت مغناطیسی
magnetic pickup پیکاپ مغناطیسی
magnetic cartridge پیکاپ مغناطیسی
magnetic brake ترمز مغناطیسی
magnetic anomaly اختلال مغناطیسی
magnetic attraction جاذبه مغناطیسی
magnetic axis محور مغناطیسی
magnetic azimuth گرای مغناطیسی
magnetic balance تعادل مغناطیسی
magnetic bar میله مغناطیسی
magnetic bubbles حبابهای مغناطیسی
magnetic buzzer طنان مغناطیسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com