Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
thank you	لطف سرکار زیاد
Search result with all words
thank you	مرحمت سرکار زیاد
Other Matches
overseer	سرکار
overseers	سرکار
taskmaster	سرکار
taskmasters	سرکار
aye aye	بله سرکار
you and i	بنده و سرکار
lady ship	سرکار علیه
take off (time) <idiom>	سرکار حاضر نشدن
load call	وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition	احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep.	زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
overbuild	زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect	کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
surcharge	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed	با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
fulsome	زیاد
in quantities	زیاد
over and above	زیاد
for all the world	بی کم و زیاد
effusively	زیاد
overmuch	زیاد
greatest	زیاد
quite a few <idiom>	زیاد
great	زیاد
generous	زیاد
mortally	زیاد
highly	زیاد
rife	زیاد
profoundly	زیاد
mickle or muckle	زیاد
great-	زیاد
not a lettle	زیاد
very	زیاد
extensive	زیاد
muckle	زیاد
hugely	زیاد
in excess	زیاد
too much	زیاد
plaguily	زیاد
plethoric	زیاد
populous	زیاد
squeamishly	زیاد
numerous	زیاد
excessive	زیاد
to a large extent	زیاد
ranksack	زیاد
outrageously	زیاد
vastly	زیاد
superabundant	زیاد
intense	زیاد
immane	زیاد
late	زیاد
widely	زیاد
many	زیاد
overly	زیاد
heartbreak	غم زیاد
extortionary	زیاد
extortionate	زیاد
too	زیاد
heart break	غم زیاد
supererogatory	زیاد
tremendously	زیاد
profusely	زیاد
swingeing	زیاد
mickle	زیاد
large adv	زیاد
egregiously	زیاد
widest	زیاد
wider	زیاد
glaring	زیاد
highs	زیاد
highest	زیاد
heavily	زیاد
high	زیاد
intensely	زیاد
squeamishness	زیاد
much	زیاد
immoderate	زیاد
thicker	زیاد
greatly	زیاد
thick	زیاد
copious	زیاد
wide	زیاد
thickest	زیاد
intensively	زیاد
no end of	زیاد
terrors	ترس زیاد
left over	زیاد امده
fixations	دلبستگی زیاد
fixation	عشق زیاد
agreat d. of trouble	دردسر زیاد
extravagantly	با افراط زیاد
abound	زیاد بودن
fixations	عشق زیاد
quaffing	زیاد نوشیدن
aggrandise	زیاد شدن
terror	ترس زیاد
polymathy	دانش زیاد
swarms	دسته زیاد
manifold	بسیار زیاد
particularity	دقت زیاد
superannuated	زیاد کهنه
polyphagia	اشتهای زیاد
high vacuum	خلاء زیاد
overwrite	زیاد نوشتن
quaffs	زیاد نوشیدن
polyuria	ادرار زیاد
fixation	دلبستگی زیاد
overworks	زیاد کارکردن
desperation	نومیدی زیاد
ravenousness	گرسنگی زیاد
alto relievo	برجستگی زیاد
rigor	دقت زیاد
amplitude	فاصلهء زیاد
sale on a large scale	فروش زیاد
scrupulosity	دقت زیاد
scrupulousness	دقت زیاد
hell bent	زیاد خمیده
scrupulousy	بادقت زیاد
an abrupt place	با سراشیبی زیاد
slather	مقدار زیاد
so many	انیقدر زیاد
an abundance of	مقدار زیاد
high pressure	فشار زیاد
high precison	دقت زیاد
ravenous hunger	گرسنگی زیاد
rapturously	با شعف زیاد
pretentiously	با ادعای زیاد
overworking	زیاد کارکردن
pretentiousness	ادعایی زیاد
overworked	زیاد کارکردن
profound interest	دلبستگی زیاد
overwork	زیاد کارکردن
quillet	دقت زیاد
profuse of gilfts	زیاد بخشنده
high spin	چرخش زیاد
prosternation	سستی زیاد
prosternation	ضعف زیاد
quaff	زیاد نوشیدن
queazy	زیاد دقیق
quick wit	هوش زیاد
latifundia	املاک زیاد
raff	خیلی زیاد
punctiliousness	دقت زیاد
mass casualties	تلفات زیاد
onding	بارندگی زیاد
downpour	بارندگی زیاد
long range	با برد زیاد
over anxiety	دل واپسی زیاد
overloads	زیاد پر کردن
over anxious	زیاد دل واپس
over blow	زیاد دمیدن
over confident	زیاد مطمئن
overloaded	زیاد پر کردن
over estimate	زیاد براوردکردن
much rain	باران زیاد
overload	زیاد پر کردن
increase	زیاد کردن
over issue	زیاد انتشاردادن
increased	زیاد کردن
downpours	بارندگی زیاد
multiplying	زیاد شدن
obstipation	یبوست زیاد
oodles	خیلی زیاد
intensification	زیاد کردن
eyeful	مقدار زیاد
mass bombing	بمباران زیاد
torrid	زیاد گرم
magna cum laude	با امتیاز زیاد
macro	رشد زیاد
multiplied	زیاد شدن
multiplies	زیاد شدن
multiply	زیاد شدن
increscent	زیاد شونده
mort	مقدار زیاد
musk cat	گریه زیاد
my grief was intensified	غصه من زیاد
increaser	زیاد کننده
over ripe	زیاد رسیده
overblown steel	فولاد با دم زیاد
lots	خیلی زیاد
heightening	زیاد کردن
heightened	زیاد کردن
heighten	زیاد کردن
hyperidrosis	تعرق زیاد
hyperemployment	اشتغال زیاد
overmoke	زیاد سیگارکشیدن
far	زیاد خیلی
hypercathexis	نیروگذاری زیاد
quaffed	زیاد نوشیدن
accretive	زیاد شونده
high yielding farms	با بازده زیاد
overrider	حق دلالی زیاد
overstock	زیاد پر کردن
high yield	با بازده زیاد
heightens	زیاد کردن
jillion	مقدار زیاد
hell-bent	زیاد خمیده
long precision	دقت زیاد

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com