English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
britishism لغت یا لهجه یا زبانزد ویژه انگلستان
Other Matches
patois لهجه ولایتی وشهرستانی لهجه محلی
Conservative Party یکی از دوحزب مهم سیاسی انگلستان که جانشین حزب " توری "است که حزب اخیر در قرن 81 و 91 در انگلستان فعالیت داشته
idiosyncrasies طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
common low سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
to watch for certain symptoms توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialty کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
intonations لهجه
intonation لهجه
dialects لهجه
dialect لهجه
accent لهجه
accenting لهجه
accented لهجه
idioms لهجه
idiom لهجه
accents لهجه
patois لهجه عوام
cantonese لهجه کانتونی
brogues لهجه محلی
brogue لهجه محلی
patters لهجه محلی
pattering لهجه محلی
pattered لهجه محلی
patter لهجه محلی
provincial dialect لهجه ولایتی
heavy accent لهجه غلیظ
jargon لهجه خاص
cockneys لهجه لندنی
atticism لهجه اتنی
cockney لهجه لندنی
slang بزبان یا لهجه مخصوص
provincialism گویش یا لهجه محلی
disingenuous بدون صراحت لهجه
patavinity لهجه ولایتی اصطلاحات محلی
provinciality لهجه یا عادات یا رسوم ولایتی
brogan چکمه سنگین پاشنه دار لهجه محلی
anglian انگلستان
locarno treaty انگلستان
central treaty organization انگلستان
England انگلستان
big five انگلستان
praetorial متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
north country انگلستان شمالی
Englishwomen اهل انگلستان
Church of England کلیسای انگلستان
Englishwoman اهل انگلستان
king of england پادشاه انگلستان
the united kingdom انگلستان وایرلند
anglophobe بیمناک از انگلستان
the middlands استانهای مرکزی انگلستان
rennet مایه سیب انگلستان
bcs انجمن کامپیوتر در انگلستان
pavilion باشگاه بازیگران در انگلستان
pavilions باشگاه بازیگران در انگلستان
yorkshire ایالت یورکشایردرشمال انگلستان
jockey club باشگاه سوارکاران انگلستان
his britannic majesty اعلیحضرت پادشاه انگلستان
stuart خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
Welsh اهل استان ولز انگلستان
Midlands ناحیهی صنعتی در مرکز انگلستان
welsher اهل استان ولز انگلستان
lord chief justice رئیس کل محکمه استیناف انگلستان
MI5 بخش 5 اطلاعات ارتش انگلستان
foot guards پیاده نظام های انگلستان
welcher اهل استان ولز انگلستان
f.a cup جام اتحادیه باشگاههای انگلستان
MI6 بخش 6 اطلاعات ارتش انگلستان
oaks مسابقه مادیانهای اصیل جوان در انگلستان
derbies مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
longbow کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
derby مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
Cornish وابسته به کورنوال درجنوب غربی انگلستان
longbows کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
prestel سرویس متن تجاری تصویری در انگلستان
gin-palace [خانه عمومی مزین شده در انگلستان]
anglophobe کسی که از انگلستان بیم وتنفر دارد
trade follows the flag تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
Elizabethan architecture معماری دوره ملکه الیزابت [انگلستان]
frequency shift keying روشی برای انتقال اطلاعات که در ان وضعیت بیت ارسال شده توسط یک لهجه شنیدنی مشخص میشود
one thousand guineas مسابقه شرطبندی مادیانهای اصیل 3 ساله در انگلستان
ashes جایزه مخصوص مسابقه کریکت استالیا و انگلستان
high pheasant تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
tourist trophy مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
He smuggled the car into England ( across the British frontier ) . اتوموبیل را قاچاقی وارد مرز انگلستان کرد
bale [نام نوعی مقبره در کاتس وود انگلستان]
wilton نام شهری در جنوب " ویلت شایر" انگلستان
the big four درکنفرانس صلح پاریس 9191به کشورهای فرانسه انگلستان
land's end دماغهای که در دورترین قسمت باختر انگلستان واقع است
noctule یکجور شب کور در انگلستان که از همه شبکورهای دیگران کشوربزرگتراست
big five پنج بانک معتبر انگلستان یعنی بانکهای میدلند
English style [نوعی سبک قرن بیستم در انگلستان و شمال آمریکا]
Gothic Revival [سبک احیای گوتیک در انگلستان در قرن هجدهم و نوزدهم میلادی]
Georgian architecture معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
the big three ترومن و استالین وهم چنین به انگلستان امریکا و شوروی اطلاق میشود
gradus فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
first class cricket مسابقه کریکت بین تیمهای حرفهای و اماتور ایالات ودانشگاههای انگلستان
walker cup مسابقه گلف بین مردان اماتور امریکا و انگلستان سالی یک بار
laced window [مجموعه ای از پنجره های عمودی که در قرن هجده میلادی در انگلستان متداول بوده است.]
puritan فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
puritans فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
tripartite declaration of 0 اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
the common wealth of england جمهوری یا شبه جمهوری که در فاصله سالهای 9461 تا0661 در انگلستان برقراربود
classics مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
classic مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
western european union اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
e f t a (european free trade association اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
the british common wealth of nation انگلستان و ایرلند و ممالک وابسته ازاد و ممالک تحت الحمایه و مستعمره ان راگویند
whiggism روش فکری منتسب به حزب "ویگ " که در واقع حزب لیبرال و ازادیخواه انگلستان بود
cwts واحد ورن برابر 34 کیلوگرم امریکا یا 05 کیلوگرم انگلستان
cwt واحد ورن برابر 34 کیلوگرم امریکا یا 05 کیلوگرم انگلستان
wager of battle نوعی از دادرسی که در زمان ویلیام فاتح در انگلستان مرسوم بود و در ان طرفین دعوی به نبرد می پرداختند وفاتح نبرد دادبرده محاکمه نیزمحسوب می شد
German Order سبک معماری آلمانی [نوعی از سبک معماری کرنتی قرن هجدهم انگلستان]
peculiar ویژه
particular ویژه
extra special ویژه
specifics ویژه
special character ویژه
experts ویژه گر
expert ویژه گر
paticular ویژه
expressing ویژه
expresses ویژه
expressed ویژه
prerogatives حق ویژه
prerogative حق ویژه
specialist ویژه گر
priviege حق ویژه
idiocrasy ویژه
specialists ویژه گر
specific ویژه
express ویژه
special ویژه
particulars ویژه
nets ویژه
nett ویژه
privilege حق ویژه
special <adj.> ویژه
extra <adj.> ویژه
specially ویژه
specific humidity نم ویژه
adhoc ویژه
net ویژه
statute of fraud قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
dunkrik treaty معاهده منعقده بین انگلستان وفرانسه به سال 7491 که هدف ان تشریک مساعی دودولت در صورت تجاوز یاتهدید به تجاوز از طرف المان و نیز برقراری تماس اقتصادی دایم بود
extra equipment متعلقات ویژه
equity capital ارزش ویژه
endemical ویژه یک قوم
ecotype بوم ویژه
body guard هنگ ویژه
extraordinary meeting نشست ویژه
electrical resistivity مقاومت ویژه
indicium نشانه ویژه
kink ویژه گی فرریز
eigenfunction ویژه تابع
labeled cargo کالای ویژه
lachrymal ویژه اشک
conizance نشان ویژه
characteristic number ویژه مقدار
habiliments جامه ویژه
idiom تعبیر ویژه
cariologist ویژه گر قلب
characteristic root ویژه مقدار
bylaw قانون ویژه
proper value ویژه مقدار
gastronomist ویژه گرخوراک
byelaw قانون ویژه
eigenvalue ویژه مقدار
characteristic function ویژه تابع
specific resistance مقاومت ویژه
favourite or vor ویژه مخصوص
lacrimal ویژه اشک
specific lattice شبکه ویژه
specific weight وزن ویژه
specific yield ابدهی ویژه
speleologist ویژه گر غارشناسی
special verdict تصمیم ویژه
special symbol نماد ویژه
special passport پاسپورت ویژه
special party گروه ویژه
special duty کار ویژه
special drawing rights حق برداشت ویژه
special drawing right حق برداشت ویژه
special deposits سپردههای ویژه
specific weight سنگینی ویژه
specific volume حجم ویژه
specific humidity رطوبت ویژه
specific heat دمای ویژه
specific heat گرمای ویژه
specific drawdown افت ویژه
specific donor دهنده ویژه
specific cost هزینه ویژه
species specific نوع- ویژه
specific rotation چرخش ویژه
specific viscosity گرانروی ویژه
special character دخشه ویژه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com