Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 127 (6 milliseconds)
English	Persian
slip	لغزش
slipped	لغزش
slips	لغزش
trip	لغزش
tripped	لغزش
trips	لغزش
slide	لغزش
slides	لغزش
slipping	لغزش
slippage	لغزش
error	لغزش
errors	لغزش
gaffe	لغزش
gaffes	لغزش
peccadillo	لغزش
peccadilloes	لغزش
peccadillos	لغزش
offence	لغزش
offenses	لغزش
slither	لغزش
slithered	لغزش
slithering	لغزش
slithers	لغزش
lapse	لغزش
lapses	لغزش
lapsing	لغزش
sliding	لغزش
fauxpas	لغزش
fingerfehler	لغزش
lap sus	لغزش
lapsus	لغزش
offense,etc	لغزش
peccabillo	لغزش
petty offence	لغزش
faux pas	لغزش
Other Matches
sure-footed	بی لغزش
sure footed	بی لغزش
line of sliding	خط لغزش
yori ashi	لغزش پا
anti skid	ضد لغزش
surefooted	بی لغزش
free from slip	خالی از لغزش
asymmetrical sweep	لغزش انحرافی
inerrability	لغزش ناپذیری
back slide	لغزش به عقب
court of petty offences	دادگاه لغزش
earth fall	لغزش خاک
fabllibility	لغزش پذیری
free from slip	بدون لغزش
glide plane	سطح لغزش
guide way	مسیر لغزش
metachronism	لغزش تاریخی
non skid quality	خاصیت ضد لغزش
slip band	نوار لغزش
slip of the tongue	لغزش زبان
slip plane	سطح لغزش
to make a slip	لغزش خوردن
to oversee oneself	لغزش خوردن
lapsus memoriae	لغزش حافظه
lapsus memoriac	اشتباه یا لغزش
inerrable	لغزش ناپذیری
infallibly	لغزش ناپذیری
land alide	لغزش زمین
lapsus calami	لغزش قلمی
paralogism	لغزش منطقی
lapsus linguac	لغزش زبان
lapsus linguac	لغزش درسخن
lapsus linguae	لغزش زبانی
anti-slip foot	پایه ضد لغزش
anti slip plate	ورقه ضد لغزش
anti skid system	سیستم ضد لغزش
balking	مایهء لغزش
balks	مایهء لغزش
baulked	مایهء لغزش
baulking	مایهء لغزش
mistook	لغزش خوردن
infallible	لغزش ناپذیر
stumbling blocks	موجب لغزش
stumbling blocks	سنگ لغزش
stumbling block	سنگ لغزش
baulks	مایهء لغزش
balked	مایهء لغزش
balk	مایهء لغزش
unerring	غیرقابل لغزش
trip	سفر لغزش
stumbling block	موجب لغزش
Freudian slip	لغزش فرویدی
Freudian slips	لغزش فرویدی
tripped	سفر لغزش
anti skid protection	حفافت از لغزش
trips	سفر لغزش
schuss	لغزش بطورمستقیم وسریع
bobble	اشتباه کاری لغزش
slip regulator	تنظیم کننده لغزش
police magistrate	رئیس دادگاه لغزش
slip proof	مقام در برابر لغزش
bobbles	اشتباه کاری لغزش
falters	تزلزل یا لغزش پیداکردن
drunkennes	خطای جابجایی یا لغزش
faltered	تزلزل یا لغزش پیداکردن
falter	تزلزل یا لغزش پیداکردن
angle of sideslip	زاویه لغزش جانبی
inerrably	بطور لغزش ناپذیر
flounder	نوعی ماهی پهن لغزش
plane of asymmetry	سطح مسیر لغزش انحرافی
flounders	نوعی ماهی پهن لغزش
anti skid chain	زنجیر محافظ در برابر لغزش
power slide	لغزش به کنار در پیچ مسیر
floundering	نوعی ماهی پهن لغزش
floundered	نوعی ماهی پهن لغزش
surging	تکان خوردن لغزش پیدا کردن
asymmetrical sweep	باد انحرافی لغزش هواپیما از مسیر
slippage	میزان لغزش یا کم وزیادی چیزی از حد عادی ان
to p upon any one's blunder	لغزش کسیراباشتیاق پیداکردن وبدان حمله نمودن
turn and slip	زاویه دور زدن و لغزش مسیر هواپیما
slip	لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slipped	لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slips	لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
automatic trim	روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
joggling	بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggle	بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggles	بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggled	بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
forward slip	جلو افتادگی لغزش به سمت جلو
tripped	لغزش خوردن سکندری خوردن
trip	لغزش خوردن سکندری خوردن
trips	لغزش خوردن سکندری خوردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com