English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (17 milliseconds)
English Persian
porism لغز ریاضی
Search result with all words
formula مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulae مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulas مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
facing علائم ریاضی
facings علائم ریاضی
induce ریاضی
induced ریاضی
induces ریاضی
inducing ریاضی
basic بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basics بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
utility برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
logic منطق ریاضی
logic زبان ریاضی
logic ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
arithmetic تابع ریاضی اعمال شده روی داده
arithmetic توانایی یک وسیله برای انجام توابع ریاضی
arithmetic بخش سخت افزاری CPU که تمام توابع ریاضی و منط قی را انجام میدهد
arithmetic عمل ریاضی انجام شده توسط پردازنده همزمان
arithmetic عمل ریاضی انجام شده توسط ALU
arithmetic مربوط به توابع ریاضی از قبیل جمع و تفریق و تقسیم و ضرب
notation عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notation عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند
notation قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
notations عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notations عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند
notations قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
linear روش شکستن ریاضی مشکل به طوری که دو قسمت باکامیوتر قابل حل باشد
power اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powered اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powering اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powers اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
math CI مخصوص که به سیستم اضافه میشود تا توابع ریاضی را سریع تر از CPU استاندارد انجام دهد
maths CI مخصوص که به سیستم اضافه میشود تا توابع ریاضی را سریع تر از CPU استاندارد انجام دهد
mathematical ریاضی
mathematical توابع کتابخانهای که حاوی توابع ریاضی استاندارد هستند
mathematical نمایش سیستم با ایده ها و فرمولهای ریاضی
mathematics علوم ریاضی
hidden فرمول ریاضی که خط وط پنهان را از تصویر دو بعدی شی D پاک میکند
expression فرمول یا رابط ه ریاضی
expressions فرمول یا رابط ه ریاضی
shift جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shift جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shifted جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifted جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shifts جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifts جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
general ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
generals ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
extend بخشی از CPU که حاوی پیاده سازی سخت افزاری از توابع ریاضی مختلف است
extending بخشی از CPU که حاوی پیاده سازی سخت افزاری از توابع ریاضی مختلف است
extends بخشی از CPU که حاوی پیاده سازی سخت افزاری از توابع ریاضی مختلف است
set ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد
sets ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد
setting up ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد
array کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
arrays کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
flag بیت ای در کلمه که در صورت وقوع سر زیر ریاضی یک میشود
flag 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
flags بیت ای در کلمه که در صورت وقوع سر زیر ریاضی یک میشود
flags 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
internal عملیات ریاضی ALU
sector خط کش ریاضی ناحیه
sectors خط کش ریاضی ناحیه
numerical مط العه روشهای حل مساله ریاضی
multiplication عملیات ریاضی که یک عدد را یک واحد به خودش اضافه میکند
super- کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
sentinel 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinels 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
borrow عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
borrowed عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
borrows عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
order پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه
function فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functioned فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functions فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
operator نشانهای که یک عمل ریاضی را بیان کند.
operator ترتیب اجرای عملیات ریاضی
operators نشانهای که یک عمل ریاضی را بیان کند.
operators ترتیب اجرای عملیات ریاضی
overflow بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
overflow نتیجه ریاضی که بزرگتر از حد اعداد سیستم ذخیره سازی کامپیوتر است
overflowed بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
overflowed نتیجه ریاضی که بزرگتر از حد اعداد سیستم ذخیره سازی کامپیوتر است
overflows بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
overflows نتیجه ریاضی که بزرگتر از حد اعداد سیستم ذخیره سازی کامپیوتر است
precedence ترتیب اجرای عملیات ریاضی
precedence قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
operation درستور العمل ریاضی که بر روی داده انجام میشود
analysis انالیز ریاضی
reverse عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reversed عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reverses عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reversing عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
formulate بیان داشتن بزبان ریاضی
formulated بیان داشتن بزبان ریاضی
formulates بیان داشتن بزبان ریاضی
formulating بیان داشتن بزبان ریاضی
floating عملیات ریاضی روی اعداد اعشاری
floating عمل ریاضی روی عدد اعشاری
Other Matches
mathematical notation نشانه گذاری ریاضی [ریاضی]
mathematical logic منطق ریاضی [ریاضی]
von neuman morgensterm utility index شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
limit حد [ریاضی]
slide rules خط کش ریاضی
slide rule خط کش ریاضی
power قوه [ریاضی]
vertex رأس [ریاضی]
function تابع [ریاضی]
infinity بی نهایت [ریاضی]
fractal فراکتال [ریاضی]
power توان [ریاضی]
to the power of [three] به توان [سه] [ریاضی]
product [the result of multiplying] حاصلضرب [ریاضی]
straight line خط [هندسه] [ریاضی]
rhombus لوزی [ریاضی]
equilateral quadrilateral لوزی [ریاضی]
secant line خط متقاطع [ریاضی]
secant line خط قاطع [ریاضی]
one-to-one correspondence [bijection] تناظر یک به یک [ریاضی]
number رقم [ریاضی]
odd <adj.> فرد [ریاضی]
vertical عمودی [ریاضی]
uneven <adj.> فرد [ریاضی]
unlevel <adj.> فرد [ریاضی]
divergence دیورژانس [ریاضی]
sum of the terms of an infinite sequence سری [ریاضی]
series سری [ریاضی]
term جمله [ریاضی]
mathematical term جمله [ریاضی]
divergence واگرایی [ریاضی]
sequence دنباله [ریاضی]
term عبارت [ریاضی]
mathematical term عبارت [ریاضی]
division تقسیم [ریاضی]
volume حجم [ریاضی]
accruacy صحت [ریاضی]
calculus [infinitesimal calculus] حسابان [ریاضی]
infinitesimal calculus حسابان [ریاضی]
in the neighborhood of در حدود [ریاضی]
range of doubt گستره شک [ریاضی]
minor کهاد [ریاضی]
gradient شیو [ریاضی]
deviations انحرافات [ریاضی]
partial quantity زیرمجموعه [ریاضی]
subset زیرمجموعه [ریاضی]
range دامنه [ریاضی]
domain گستره [ریاضی]
Venn diagram نمودار ون [ریاضی]
gradient گرادیان [ریاضی]
Venn's diagram نمودار ون [ریاضی]
pi [π] عدد پی [ریاضی]
relationship رابطه [ریاضی]
proof اثبات [ریاضی]
exponent توان [ریاضی]
exponent قوه [ریاضی]
multiplication ضرب [ریاضی]
determinant دترمینان [ریاضی]
to extract a root جذرگرفتن [ریاضی]
root ریشه [ریاضی]
fractal برخال [ریاضی]
set مجموعه [ریاضی]
radical جذر [ریاضی]
root جذر [ریاضی]
radical ریشه [ریاضی]
matrix ماتریس [ریاضی]
cube مکعب [ریاضی]
face وجح [ریاضی]
face طرف [ریاضی]
operator عملگر [ریاضی]
interval فاصله [ریاضی]
interval بازه [ریاضی]
antiderivative پادمشتق [ریاضی]
calculus حسابان [ریاضی]
map نگاشت [ریاضی]
mapping نگاشت [ریاضی]
transformation نگاشت [ریاضی]
hypotenuse وتر [ریاضی]
Lattice [order] شبکه [ریاضی]
equation solving حل معادله [ریاضی]
equation هموگش [ریاضی]
equation هم چندی [ریاضی]
equation معادله [ریاضی]
map ترانگاشت [ریاضی]
mapping ترانگاشت [ریاضی]
field [algebraic structure] میدان [ریاضی]
digit عدد [ریاضی]
algorism [rare] افماریک [ریاضی]
arithmetic افماریک [ریاضی]
mathematically بقانون ریاضی
digit رقم [ریاضی]
formulation بیان ریاضی
transformation ترانگاشت [ریاضی]
map بازنمایی [ریاضی]
mapping بازنمایی [ریاضی]
mathematician ریاضی دان
structure [first order] ساختار [ریاضی]
mathematicians ریاضی دان
algorism [rare] حساب [ریاضی]
permutation جایگشت [ریاضی]
Symmetry تقارن [ریاضی]
Symmetry همامونی [ریاضی]
norm نرم [ریاضی]
integral انتگرال [ریاضی]
manifold چندگونا [ریاضی]
manifold خمینه [ریاضی]
manifold منیفولد [ریاضی]
golden ratio عدد فی [ریاضی]
polynomial چندجمله ای [ریاضی]
arithmetic حساب [ریاضی]
mathematical symbols علائم ریاضی
mathematical identity اتحاد ریاضی
mathematical functions توابع ریاضی
mathematical expectation امید ریاضی
mathematical economics اقتصاد ریاضی
mathamatical analysis انالیز ریاضی
mathematical probability احتمال ریاضی
math. least upper bound [lub, LUB] سوپریمم [ریاضی]
guntersscale خطکش ریاضی
times ضربدر [ریاضی]
mathematical induction استقراء ریاضی
supremum سوپریمم [ریاضی]
mathematical logic منطق ریاضی
physico mathematical فیزیکی و ریاضی
mathematical statistics امار ریاضی
mathematicl model الگوی ریاضی
mathematical school مکتب ریاضی
mathematical psychology روانشناسی ریاضی
mathematical model مدل ریاضی
mathematical model الگوی ریاضی
mathematical mode مدل ریاضی
quantitative economics اقتصاد ریاضی
generalized function توزیع [ریاضی]
quadrant چارک [ریاضی]
sine [sin] سینوس [ریاضی]
arithmetic register ثبات ریاضی
arithmetic progression تصاعد ریاضی
arithmetic operation عمل ریاضی
cosine [cos] سینوس [ریاضی]
secant [sec] سکانت [ریاضی]
transformation بازنمایی [ریاضی]
n-sphere ابرکره [ریاضی]
cosecant [csc] کسکانت [ریاضی]
Distribution توزیع [ریاضی]
sliding rule خطکش ریاضی
Abelian group [math.] گروه آبلی [ریاضی]
finite group گروه متناهی [ریاضی]
transcendental function تابع غیرجبری [ریاضی]
area of a circle مساحت دایره [ریاضی]
intercept برش خط محور [ریاضی]
necessary condition شرط لازم [ریاضی]
commutative group [math.] گروه آبلی [ریاضی]
error propagation انتشار خطا [ریاضی]
gross error خطای فاحش [ریاضی]
error due to external influence خطای محیطی [ریاضی]
frequency function تابع تکرار [ریاضی]
probability density چگالی احتمال [ریاضی]
fraction برخه [کسر] [ریاضی]
cyclic group گروه دوری [ریاضی]
area of a disc مساحت دایره [ریاضی]
intercept point محل تقاطع [ریاضی]
observational error خطای مشاهده [ریاضی]
sporadic group گروه نامنظم [ریاضی]
Y' ایگرگ پریم [ریاضی]
map نمایش مطابقه [ریاضی]
Y prime مشتق ایگرگ [ریاضی]
Y' مشتق ایگرگ [ریاضی]
family of curves دسته توابع [ریاضی]
chain rule قاعده زنجیری [ریاضی]
inverse تابع وارون [ریاضی]
Y prime ایگرگ پریم [ریاضی]
mapping نمایش مطابقه [ریاضی]
to extract a root ریشه گرفتن [ریاضی]
even number عدد زوج [ریاضی]
transformation نمایش مطابقه [ریاضی]
inverse function تابع وارون [ریاضی]
commutative group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
base of a triangle قاعده [مثلثی] [ریاضی]
Abelian group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
zero of a function ریشه تابع [ریاضی]
root of a function ریشه تابع [ریاضی]
root of a function صفر یک تابع [ریاضی]
zero of a function صفر یک تابع [ریاضی]
inverse تابع معکوس [ریاضی]
inverse function تابع معکوس [ریاضی]
continuity of a function پیوستگی تابعی [ریاضی]
edge length درازای لبه [ریاضی]
family of curves دسته منحنی ها [ریاضی]
multiplication table جدول ضرب [ریاضی]
ring [algebraic structure] حلقه گروهی [ریاضی]
circle chart گراف دایره ای [ریاضی]
pie chart گراف دایره ای [ریاضی]
circle chart نمودار دایره ای [ریاضی]
pie chart نمودار دایره ای [ریاضی]
Group theory نظریه گروه ها [ریاضی]
isotropic scaling تجانس [هندسه] [ریاضی]
uniform scaling تجانس [هندسه] [ریاضی]
quadrant ربع دایره [ریاضی]
rectification of a curve طول کمان [ریاضی]
arc length طول کمان [ریاضی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com