Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 45 (3 milliseconds)
English
Persian
fertilization
لقاح
conception
لقاح
conceptions
لقاح
fecundation
لقاح
zygosis
لقاح
Other Matches
cross fertilization
لقاح دو سلول جنسی متفاوت لقاح متقابل
autoeroticism
لقاح با خود
autoerotism
لقاح با خود
reg
گرده لقاح
autoerotic
مربوط به لقاح با خود
anemophilous
لقاح شونده در اثرباد
crossfertilize
لقاح متقابل کردن
self
وضع لقاح کردن
self fertility
لقاح خود بخود
oosperm
تخم لقاح شده
interfertile
قابل لقاح در داخل خود
parthenocarpy
میوه اوری بدون لقاح
conception
لقاح تخم وشروع رشد جنین
cross polinize
بطورمصنوعی گرده افشانی کردن لقاح
cross fertile
اصلاح نژاد از راه لقاح متقابل
autogamy
لقاح وباروری بوسیله گرده خودگل
crossfertilize
پیوستن دونوع متفاوت از طریق لقاح
conceptions
لقاح تخم وشروع رشد جنین
cross pollinate
بطورمصنوعی گرده افشانی کردن لقاح
gametogenesis
ایجاد سلول جنسی قابل لقاح
interfruitful
قابل گرده افشانی یا لقاح با یکدیگر
zygosity
کیفیت تخم لقاح شده پیوند جنسی
autogamous
مربوط به لقاح یا باروری گل بوسیله گرده خودش
apomixis
تکثیر بوسیلهء بافتهای تناسلی ولی بدون لقاح
gametophore
سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
parthenogenesis
ایجاد مولود بوسیله جنس مونث بدون عمل لقاح
apomict
کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
apogamy
رشد و نمو گیاه هاگدار بدون عمل لقاح ازسلول جنسی
pronucleus
هسته سلول قابل لقاح پس ازتکمیل دوره بلوغ وورودنطفه به درون تخم جانور
superfecundation
لقاح دویاچند تخم در یک تخم ریزی
fertilizes
حاصلخیز کردن لقاح کردن
impregnates
لقاح کردن اشباع کردن
fertilised
حاصلخیز کردن لقاح کردن
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
impregnating
لقاح کردن اشباع کردن
fertilises
حاصلخیز کردن لقاح کردن
fertilising
حاصلخیز کردن لقاح کردن
fertilize
حاصلخیز کردن لقاح کردن
fertilized
حاصلخیز کردن لقاح کردن
impregnate
لقاح کردن اشباع کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com