Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (5 milliseconds)
English
Persian
pier
لنگرگاه
piers
لنگرگاه
port
لنگرگاه
haven
لنگرگاه
anchorage
لنگرگاه
anchorages
لنگرگاه
dock
لنگرگاه
docked
لنگرگاه
docks
لنگرگاه
berth
لنگرگاه
berthed
لنگرگاه
berthing
لنگرگاه
berths
لنگرگاه
harbored
لنگرگاه
harboring
لنگرگاه
harbors
لنگرگاه
harbour
لنگرگاه
harboured
لنگرگاه
harbouring
لنگرگاه
harbours
لنگرگاه
dockage
لنگرگاه
harbor
لنگرگاه
harborage
لنگرگاه
harbourage
لنگرگاه
port complex
لنگرگاه
Other Matches
dock receipt
رسید لنگرگاه
dock dues
هزینههای لنگرگاه
dock warrant
رسید لنگرگاه
dock yard
محوطه لنگرگاه
dockers
کارگر لنگرگاه
docker
کارگر لنگرگاه
levee
بند لنگرگاه
longshorement
باربر لنگرگاه
roadstead
لنگرگاه باز
anchorage buoy
بویه لنگرگاه
aerial port
لنگرگاه هوایی
longshoreman
باربر لنگرگاه
longshoremen
باربر لنگرگاه
anchorages
باج لنگرگاه
anchorage
باج لنگرگاه
berthed
اطاق کشتی لنگرگاه
roadstead
لنگرگاه دور از ساحل
roadstead
لنگرگاه بدون حفاظ
wharfinger
صاحب لنگرگاه یابارانداز
berth
اطاق کشتی لنگرگاه
berthing
اطاق کشتی لنگرگاه
berths
اطاق کشتی لنگرگاه
leave the anchorage
ترک کردن لنگرگاه
wharves
لنگرگاه لنگر انداختن
wharfs
لنگرگاه لنگر انداختن
advanced fleet anchorage
لنگرگاه مقدم ناوگان
wharf
لنگرگاه لنگر انداختن
harbour master
مسئول بندر متصدی لنگرگاه
dry docks
استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
dry dock
استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
docl pass
گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
wharfinger
مامور اسکله یا برانداز رئیس لنگرگاه
dock warrant
سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
marina
لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
marinas
لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
boat trains
ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
boat train
ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
dock receipt
رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
docl pass
گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
berthing capacity
فرفیت تخلیه بار لنگرگاه فرفیت اسکله
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
pile
ستون ستون لنگرگاه
piled
ستون ستون لنگرگاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com