English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
patavinity لهجه ولایتی اصطلاحات محلی
Other Matches
patois لهجه ولایتی وشهرستانی لهجه محلی
provincial dialect لهجه ولایتی
provinciality لهجه یا عادات یا رسوم ولایتی
provincial ولایتی محلی
patters لهجه محلی
pattering لهجه محلی
pattered لهجه محلی
brogues لهجه محلی
brogue لهجه محلی
patter لهجه محلی
provincialism گویش یا لهجه محلی
brogan چکمه سنگین پاشنه دار لهجه محلی
provincially بشیوه ولایتی
laconian ولایتی از یونان باستان
blit در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
bitblt در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
galicean بومی یا زبان گالیس ولایتی از اسپانیا
frisian اهل فریزلن ولایتی ازهلند زبان فریزلند
local procurement تدارک محلی فراورده محلی
localism ایین محلی علاقه محلی
accent لهجه
accenting لهجه
dialect لهجه
accented لهجه
intonations لهجه
idiom لهجه
accents لهجه
intonation لهجه
idioms لهجه
dialects لهجه
jargon لهجه خاص
cockney لهجه لندنی
cantonese لهجه کانتونی
patois لهجه عوام
heavy accent لهجه غلیظ
atticism لهجه اتنی
cockneys لهجه لندنی
slang بزبان یا لهجه مخصوص
disingenuous بدون صراحت لهجه
terminologies اصطلاحات
terminology اصطلاحات
local posts پستهای استراق سمع محلی پستهای دیده ور محلی
nomenelature فهرست اصطلاحات
architectural terms اصطلاحات معماری
nomenclauture فهرست اصطلاحات
grammatical term اصطلاحات دستوری
turkism اصطلاحات ترکی
nomanclature مجموعه اصطلاحات
nautical terms اصطلاحات دریایی
britishism لغت یا لهجه یا زبانزد ویژه انگلستان
briticism اصطلاحات خاص انگلیس
terminology اصطلاحات علمی یافنی
terminological وابسته به مجموعه اصطلاحات
technical اصطلاحات وقواعد فنی
jargon اصطلاحات مخصوص یک صنف
botanical terms اصطلاحات گیاه شناسی
minaei از اصطلاحات داوری کاراته
terminologies اصطلاحات علمی یافنی
medical terminology اصطلاحات پزشکی یا طبی
inkhorn دارای اصطلاحات قلنبه
technic اصطلاحات وقواعد فنی
nomenclature مجموعه اصطلاحات نامگذاری
italicism عبارات و اصطلاحات ایتالیایی
gallicism اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
terminology لفظ گذاری مجموعه اصطلاحات
germanism اصطلاحات ویژه زبان المانی
anglicist متخصص اصطلاحات و قواعدزبان انگلیسی
terminologies لفظ گذاری مجموعه اصطلاحات
technicalization استفاده از اصطلاحات یاروشهای فنی
nomenclature فهرست واژه ها و اصطلاحات یک علم یا یک فن
nomenclature نام گذاری فهرست اصطلاحات
souithernism لغت و اصطلاحات مخصوص جنوب
terminological وابسته به اصطلاحات علمی وفنی
cant اصطلاحات مخصوص یک صنف یا دسته
law french اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
lingua زبان یا عضو زبانی شکل اصطلاحات خاص
computerese استفاده کنندگان از کامپیوتر مجموعه اصطلاحات کامپیوتری
ink hard terms اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
pidgins انگلیسی دست وپا شکسته ومخلوط با اصطلاحات چینی
This dictionary has many examples of how idioms are used . این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
pidgin انگلیسی دست وپا شکسته ومخلوط با اصطلاحات چینی
king's english اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
wimp آدم دست و پا چلفته [شمال آلمان] [خفت آور ] [اصطلاحات نوجوانان]
frequency shift keying روشی برای انتقال اطلاعات که در ان وضعیت بیت ارسال شده توسط یک لهجه شنیدنی مشخص میشود
jargonize بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
special drawing rights این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
technicalities اصطلاحات فنی نکته فنی
technicality اصطلاحات فنی نکته فنی
autochthon محلی
regionally محلی
domestic محلی
parochial محلی
locals محلی
regional محلی
local محلی
autochthonous محلی
topical محلی
regional <adj.> محلی
occupation crossing پل محلی
residential محلی
local <adj.> محلی
sympatry هم محلی
vernacular محلی
vernaculars محلی
native محلی
natives محلی
local line خط محلی
parish council شورای محلی
local network شبکه محلی
localism اصطلاح محلی
local vertical قائم محلی
local time وقت محلی
local variable متغیر محلی
local terminal ترمینال محلی
provincial road جاده محلی
regional purchase خرید محلی
costume لباس محلی
costumes لباس محلی
local area network شبکه محلی
localized محلی - محصوربهیکمحل
sepoy پاسبان محلی
local terminal پایانه محلی
local store ذخیره محلی
local government حاکم محلی
domestic economy اقتصاد محلی
local government حکومت محلی
local file فایل محلی
local enquiry بازجویی محلی
local echo پژواک محلی
local currency پول محلی
local circuit مدار محلی
local center مرکز محلی
local authority انجمن محلی
legman خبرنگار محلی
kangoroo court دادگاه محلی
indigenous industries صنایع محلی
homebrew بازیگر محلی
local storage انباره محلی
local security تامین محلی
local road راه محلی
local purchase خرید محلی
local procurement خرید محلی
local paper روزنامه محلی
local norm هنجار محلی
local national سکنه محلی
civil time ساعت محلی
local mode باب محلی
local loop حلقه محلی
local investigation تحقیق محلی
local intelligence هوش محلی
local group گروه محلی
homebred بازیگر محلی
ordinance مقررات محلی
ordinances مقررات محلی
dialects زبان محلی
dialect زبان محلی
provincialism محلی اندیشی
place در محلی گذاردن
places در محلی گذاردن
placing در محلی گذاردن
local time زمان محلی
territorial محلی منطقهای
off از محلی بخارج
decentralised حکومت محلی دادن
To keep away from a place. از محلی دور شدن
decentralises حکومت محلی دادن
provincialism عقایدوافکار محدود محلی
locked up در محلی محصور کردن
locals داخلی اخبار محلی
vernacularism استعمال زبان محلی
recorder رئیس دادگاه محلی
recorders رئیس دادگاه محلی
to go on the parish اعانه محلی گرفتن
local داخلی اخبار محلی
rural district council انجمن محلی زراعی
overwrite نوشته داده در محلی
somewheres یک جایی دریک محلی
emplace در محلی قرار دادن
square dance رقص محلی امریکا
overwrite بالای محلی نوشتن
district call box جعبه خبر محلی
step out از محلی خارج شدن
traject از محلی عبور کردن
decentralising حکومت محلی دادن
decentralize حکومت محلی دادن
local authority مرجع صلاحیتدار محلی
reference دستیابی به محلی در حافظه
local area network شبکه ناحیه محلی
references دستیابی به محلی در حافظه
overruns سرتاسر محلی رافراگرفتن
overrunning سرتاسر محلی رافراگرفتن
overrun سرتاسر محلی رافراگرفتن
local traffic رفت و امد محلی
local exchange ردوبدل کننده محلی
somewhere یک جایی دریک محلی
autonomy استقلال محلی محدود
local group of galaxies کهکشانهای گروه محلی
local warning اعلام خطر محلی
local hour angle زاویه ساعتی محلی
decentralizes حکومت محلی دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com