English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
throwing apparatus لوازم پرتاب
Other Matches
accessory لوازم یدکی لوازم اضافی
one plus one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
delivery groups مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
one and one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
pentathlon مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throw ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throws ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
command ejection پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
provisional ball گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
refire time زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
fitment لوازم
needments لوازم
accessories لوازم
furnishings لوازم
dixings لوازم
equipment لوازم
apparatus لوازم
fixing لوازم
fittings لوازم
fitments لوازم
estovers لوازم
equipments لوازم
tackle لوازم
tackled لوازم
fitting لوازم
service لوازم
serviced لوازم
fixings لوازم
tackling لوازم
tackles لوازم
paraphernalia اسباب لوازم
plumbing tools لوازم لولهکشیخانه
outfit لوازم فنی
tackling لوازم کار
tackle لوازم کار
accessory لوازم کمکی
illuminating fixture لوازم روشنایی
tool tether لوازم مورداحتیاج
maintenance materials لوازم تعمیرات
photographic accessories لوازم عکاسی
hairstyling accessories لوازم آرایشمو
firing accessories لوازم احتراق
Home appliances لوازم خانگی
stationery لوازم التحریر
accessories لوازم یدکی
sanitary ware لوازم بهداشتی
travelling outfit لوازم سفر
tackles لوازم کار
kitchen stuff لوازم اشپزخانه
tackled لوازم کار
camping equipment لوازم مخصوصاردو
accessory لوازم فرعی
rigs لوازم لباس
kits بسته لوازم
bedding لوازم تختواب
rig لوازم لباس
utensil لوازم اشپزخانه
utensils لوازم اشپزخانه
photography لوازم عکاسی
rigged لوازم لباس
kit بسته لوازم
accessory لوازم یدکی
fire-irons لوازم بخاری
fittings لوازم قایق
personal effects لوازم شخصی
geared اسباب لوازم
fittings لوازم ثابت
outfits لوازم فنی
gear اسباب لوازم
gears اسباب لوازم
deathlon مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
outfitters فروشنده لوازم شکار
motorcar accessories لوازم اضافی اتومبیل
muniment وسیله دفاع لوازم
tableware لوازم میز یا سفره
fire irons لوازم پای بخاری
duffle bag کیسه لوازم شخصی
bathing things لوازم شنا [حمام]
bathing gear لوازم شنا [حمام]
bathing clothes لوازم شنا [حمام]
stationers فروشنده لوازم التحریر
stationer فروشنده لوازم التحریر
drawing materials لوازم نقشه کشی
outfitter فروشنده لوازم شکار
equipage اسباب و لوازم جنگی
swimming things لوازم شنا [حمام]
fixture لوازم نصب کردنی
upholstery اثاثه یا لوازم داخلی
accessory pouch کیسه کوچک لوازم
accessory box جعبه لوازم یدکی
desk accessory لوازم رومیزی یا روزمره
table ware لوازم میز یا سفره
spares stock موجودی لوازم یدکی
spare parts list فهرست لوازم یدکی
drilling fixture لوازم مته کاری
dressing case جعبه لوازم ارایش
dinner set لوازم و فرف شام یا ناهار
fixtures لوازم برقی و لوله کشی
toiletry لوازم ارایش اسباب توالت
duffle لوازم واثاثه قابل حمل
deadlined equipment لوازم و تجهیزات از کار افتاده
sanitate دارای لوازم بهداشتی کردن
duffel لوازم واثاثه قابل حمل
mountings لوازم نصب شده روی وسیله
manifest destiny لوازم قهری بسط وتوسعه نژادی
stock in trade لوازم وابزار کار فوت وفن
pantries شربت خانه مخصوص لوازم سفره
pantry شربت خانه مخصوص لوازم سفره
delivery error اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
tote road جاده مخصوص حمل لوازم وذخایر به محلی
bedclothes لوازم رختخواب مثل ملافه ولحاف و پتو
I expended all my capital on equipment. تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
Personal effects are duty-free. لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
tackled از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackling از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackles از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackle از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
accessory objects لوازم اضافی جهت زینت بخشیدن به بافت مثل مروارید و پولک و غیره
weapon delivery پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
automatic toss روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
drop محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drops محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropping محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropped محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
gas fitter فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
launching پرتاب
puts پرتاب
putting پرتاب
launch پرتاب
launches پرتاب
pitches پرتاب
pitch پرتاب
hurl پرتاب
hurled پرتاب
shies پرتاب
hurls پرتاب
tossing پرتاب
shy پرتاب
shyer پرتاب
throws پرتاب
shyest پرتاب
shying پرتاب
throw پرتاب
jets پرتاب
throwing پرتاب
shied پرتاب
shoving پرتاب
shoves پرتاب
tosses پرتاب
tossed پرتاب
toss پرتاب
shove پرتاب
put پرتاب
shoved پرتاب
jetting پرتاب
jetted پرتاب
jet پرتاب
detrusion پرتاب
jaculation پرتاب
launched پرتاب
arm thrust پرتاب دست
launching site محل پرتاب
propellant خرج پرتاب
propellants خرج پرتاب
javelin throw پرتاب نیزه
let fly پرتاب کردن
lunger پرتاب کننده
paradrop پرتاب با چتر
propellant charge خرج پرتاب
propelling charge خرج پرتاب
referee throw پرتاب داور
rocketry فن پرتاب موشک
thrusts پرتاب کردن
thrusting پرتاب کردن
forward cast پرتاب نخ ماهیگیری
launching angle زاویه پرتاب
foin پرتاب کردن
foul line خط پرتاب ازاد
free throw پرتاب ازاد
hammer throw پرتاب چکش
thrust پرتاب کردن
throwing the hammer پرتاب چکش
hot hand پرتاب موفق
jaculate پرتاب کردن
throwing the javelin پرتاب نیزه
launcher سکوی پرتاب
launcher پرتاب کننده
skeet پرتاب کردن
small ball پرتاب بی حالت
throw in پرتاب اوت
jettisons پرتاب کردن
charity line خط پرتاب ازاد
caster پرتاب کننده
discus throwing پرتاب دیسک
bowshot تیر پرتاب
base ejection پرتاب شونده از ته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com