English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 31 (4 milliseconds)
English Persian
bronchial tubes لولههای نایژ
Other Matches
voice tube لولههای صدارسان
vapor trail لولههای بخار
malpighian tubes or vessels لولههای ملپیگی
guide pipes لولههای راهنما
flying lines لولههای متحرک
drop message لولههای خبر
blow tubes لولههای دمنده
ducts لولههای هوا
fallopian tubes لولههای رحم
secondary sewers لولههای فرعی فاضلاب
casing pipe لولههای غیرمشبک چاه
carburetor tickler پاک کننده لولههای کاربراتور
stuffing tube لولههای کانال کشی ناو
quick coupler بست سریع در لولههای ابرسانی
utilidor لوله حافظ سیم یا لولههای فلزی
wreckage locator دستگاه تشخیص محل ترکیدگی لولههای اب
pipe cutter اسباب ویژه قطع لولههای فلزی
can هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
canning هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
cans هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
barburetor heater جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
braided الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braids الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braid الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
gas fitter فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
an fitting رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
aluminum wool رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com