Dictiornary-Farsi | لوله فاضلاب اب باران | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (6 milliseconds)

English	Persian
storm sewer	لوله فاضلاب اب باران


Other Matches

sewer pipe	لوله فاضلاب
storm water	فاضلاب ناشی از بارندگی فاضلاب سطحی
sewer	فاضلاب رو مجرای فاضلاب
sewers	فاضلاب رو مجرای فاضلاب
intubate	لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
rainstorms	باد و باران باران شدید
rainstorm	باد و باران باران شدید
rainsquall	باد و باران باران شدید
hosing	لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses	لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed	لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose	لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate	بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
go devil	لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
breech end	انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
muzzle burst	ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
thermionic tube	لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannons	لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon	لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring	حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
waste water	فاضلاب
drainage trench	فاضلاب رو
sewage	فاضلاب
water disposal	فاضلاب
sewerage	فاضلاب
vas deferens	لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni	رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
industrial wastewater	فاضلاب صنعتی
domestic waste water	فاضلاب خانگی
colour of waste water	رنگ فاضلاب
scupper	دهانه فاضلاب رو
scuppers	دهانه فاضلاب رو
scuppered	دهانه فاضلاب رو
collecting system	شبکه فاضلاب
scuppering	دهانه فاضلاب رو
cesspool	انباره فاضلاب
cesspool	چاه فاضلاب
durham	اتصال فاضلاب
sewage purification	تصفیه فاضلاب
odour of wastewater	بوی فاضلاب
sewerage system	شبکه فاضلاب
leaching pit	چاه فاضلاب
sewage system	شبکه فاضلاب
sewer tunnel	مجری فاضلاب
sewer	مجاری فاضلاب
sewers	مجاری فاضلاب
sewers	مجرای فاضلاب
sewer	مجرای فاضلاب
sewage irrigation	ابیاری فاضلاب
drainage trench	معبر فاضلاب
sewerage	مجموع مجرای فاضلاب
sewer	مجرای فاضلاب ساختن
sewage works {sg}	تصفیه خانه فاضلاب
waste water purification plant	تصفیه خانه فاضلاب
sewers	مجرای فاضلاب ساختن
sewer ventilation	تهویه شبکه فاضلاب
acidity of wastewater	درجه اسیدی فاضلاب
drainage	خشک اندازی فاضلاب
main sewer	مجرای اصلی فاضلاب
secondary sewers	لولههای فرعی فاضلاب
sewage factor	ضریب تبدیل اب به فاضلاب
acicity of wastewater	درجه اسیدی فاضلاب
gathering pit	گودال جمع اوری فاضلاب
sewarage	زهکشی مجموع مجاری فاضلاب
street inlet	دریچه ورود فاضلاب سطحی
sewerage	شبکه جمع اوری فاضلاب
to pipeline	با خط لوله لوله کشی کردن
sockets	بست لوله دوراهی لوله
oviduct	لوله رحمی لوله فالوپ
water pipe	لوله مخصوص لوله کشی اب
spigot	لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
sewerage requipment	تاسیسات شبکه جمع اوری فاضلاب
angle of depression	میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pipeline assets	وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
flash tube	لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
back to battery	برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
collimating sight	دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
raining	باران
rain	باران
rainy	پر باران
rainwater	اب باران
drizzling	نم نم باران
drizzles	نم نم باران
drizzled	نم نم باران
drizzle	نم نم باران
hydrometeor	باران
rainless	بی باران
fine rain	باران
rains	باران
rain water	آب باران
pluvial	باران زا
rained	باران
pluvian	باران زا
pluvine	باران زا
rain proof	ضد باران
rainstorm	طوفان باران
killdeer	مرغ باران
raindrop	قطره باران
sand blast	شن باران کردن
hydrometer	باران سنج
to send down rain	باران فرستادن
rainstorms	طوفان باران
bombardment	گلوله باران
bombardments	گلوله باران
raindrops	قطره باران
plenty of rain	باران فراوان
plenty of rain	باران کافی
pluvial dendation	باران ستردگی
plover	مرغ باران
plovers	مرغ باران
mizzle	باران ریز
much rain	باران زیاد
much rain	باران بسیار
bombarding	گلوله باران
sleet	برف و باران
golden rain	آتش باران
cyclonic rain	باران چرخهای
bombarded	گلوله باران
bombard	گلوله باران
sprinkles	پوش باران
sprinkled	پوش باران
sprinkle	پوش باران
bombards	گلوله باران
ombrometer	باران سنج
dotterel	مرغ باران
petrel	مرغ باران
acid rain	باران اسیدی
storm water overflow	سرریز اب باران
pash	باران شدید
orographic rain	باران کوهزاد
rain gauge	باران سنج
blood rain	باران سرخ
ombrology	مبحث باران
showered	درشت باران
rainmaker	باران ساز
drizzling	نرمه باران
rain shower	باران شدید
rainfall recorder	باران نگار
udometer	باران سنج
raintight	باران ناپذیر
rain ga	باران سنج
sleeting	برف و باران
rainmaking	ایجاد باران
rain check	بلیط باران
sleeted	برف و باران
showering	درشت باران
showers	درشت باران
shower	درشت باران
rainfall index	نمایه باران
rainproof	عایق باران
drizzle	نرمه باران
drizzled	نرمه باران
rain cats and dogs <idiom>	باران شدید
rainfall gauge	باران سنج
rainfall area	پهنه باران
pluviosity	باران خیزی
drizzles	نرمه باران
pluviometry	باران سنجی
pluviometer	باران سنج
fine rain	باران ریز
fall out	باران رادیواکتیو
pride of the morning	مه یا باران بامداد
rain gage	باران سنج
pluvimeter	باران سنج
hyetometer	باران سنج
rain laden	باران ساز
catchment	باران گیر
sleets	برف و باران
typhoons	توفان همراه با باران
standard rain gage	باران سنج معمولی
stager	گرگ باران دیده
typhoon	توفان همراه با باران
monsoon	باد و باران موسمی
rainproof	مانع نفوذ باران
shell off	گلوله باران کردن
rain or shine	چه باران باشد چه آفتاب
rainstorms	باران بوام باتوفان
isohyetal map	نقشه خطوط هم باران
rainstorm	باران بوام باتوفان
killdee	یکجور مرغ باران
rainfall	ریزش باران بارنغگی
isoheyt	خط شاخص نقاط هم باران
rainsquall	باران توام باتوفان
raindrop imprints	اثرهای چکه باران
impluvium	حوض باران گیر
pluviograph	باران سنج خودکار
rain prints	اثرهای چکه باران
raindrop impressions	اثرهای چکه باران
nimbuses	وندی به معنای باران زا
nimbus	وندی به معنای باران زا
monsoons	باد و باران موسمی
rain gauge station	ایستگاه باران سنجی
It was raining fast.	باران تندی می آمد
missile	موشک باران کردن
Not all clouds bring rain. <proverb>	هر ابرى باران نیاورد.
A wolf which has been drenched by rain . <proverb>	گرگ باران دیده .
cannonade	گلوله باران کردن
totalizer	باران سنج دخیرهای
missiles	موشک باران کردن
pitter patter	چک چک باران و غیره ضربان