English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
plumbing لوله کشی خانه ها
lead work لوله کشی خانه ها
Other Matches
intubate لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
lady help زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
hoses لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
muzzle burst ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
go devil لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
breech end انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
cannon لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
toft عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
tricotine پارچه زبر لباسی خانه خانه
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycombs ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycomb ارایش شش گوش خانه خانه کردن
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
vas deferens لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
cellular لانه زنبوری خانه خانه
garde manger سرد خانه اشپز خانه
weigh house قپاندار خانه ترازودار خانه
bagnio فاحشه خانه جنده خانه
water pipe لوله مخصوص لوله کشی اب
oviduct لوله رحمی لوله فالوپ
spigot لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
sockets بست لوله دوراهی لوله
to pipeline با خط لوله لوله کشی کردن
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
back to battery برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
honey comb خانه خانه کردن
range یک خانه یا تعدادی خانه
ranged یک خانه یا تعدادی خانه
ranges یک خانه یا تعدادی خانه
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
the house is in my possession خانه در تصرف من است خانه در دست من است
angle of traverse زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
cells خانه
pigeon-hole خانه
pigeon hole خانه
pigeon-holes خانه
honeycomb خانه خانه
honeycombs خانه خانه
her house خانه ان زن
quarterage خانه
within doors در خانه
lodge خانه
shack خانه
double-fronted خانه دو در
domiciles خانه
domicile خانه
rooms خانه
room خانه
cell خانه
lodged خانه
lodges خانه
i was under his roof در خانه
houseroom جا در خانه
pied-a-terre خانه
pieds-a-terre خانه
shacks خانه
houseless بی خانه
furnace house خانه
her house خانه اش
house خانه
socket خانه
houses خانه
dwellings خانه
unsheltered <adj.> بی خانه
materfamilias زن خانه
cellulated خانه خانه
lar خانه
housed خانه
lares خانه
sockets خانه
checkered خانه خانه
cloisonne خانه خانه
roommates هم خانه
door to door خانه به خانه
roommate هم خانه
housing خانه ها
homes خانه
alveolate خانه خانه
tersellated خانه خانه
cellular خانه خانه
home خانه
door-to-door خانه به خانه
dwelling خانه
tube لوله
tubes لوله
hoses لوله
hosing لوله
pipe fitter لوله کش
pipe layer لوله کش
pipe line خط لوله
blast main لوله دم
blast pipe لوله دم
nozzle سر لوله اب
nozzles سر لوله اب
pipe cutter لوله بر
rolled لوله
pipelines خط لوله
pipeline خط لوله
chimneys لوله
water pipe لوله اب
ductile لوله شو
spouts لوله
spouting لوله
spouted لوله
spout لوله
tubulation لوله
tube cutter لوله بر
roll لوله
chimney لوله
valves لوله
valve لوله
rouleau لوله
stave لوله اب
bores لوله
discharge head سر لوله
bore لوله
downtake لوله
drain pipe لوله
piped لوله
clippings لوله
hose لوله
clipped لوله
clip لوله
hosed لوله
clips لوله
noses سر لوله
pipe لوله
sequacious لوله شو
hosepipe لوله
fire hose لوله اب
nose سر لوله
rolls لوله
hickey لوله خم کن
conduits لوله
cannons لوله
duct لوله اب
plumber لوله کش
cylinders لوله
cannon لوله
cylinder لوله
conduit لوله
plumbers لوله کش
housewife خانم خانه
housewives زن خانه دار
housewives خانم خانه
slaughterhouse قصاب خانه
housewife زن خانه دار
housemen مستخدم خانه
housemen اهل خانه
householders خانه دار
householders مالک خانه
darkroom تاریک خانه
darkrooms تاریک خانه
houseman مرد خانه
houseman اهل خانه
houseman مستخدم خانه
housemen مرد خانه
onstead خانه رعیتی
tanneries دباغ خانه
armouries اسلحه خانه
armoury اسلحه خانه
pantries ابدار خانه
coffee shop قهوه خانه
pantry ابدار خانه
coffee room خوارک خانه
coffee house قهوه خانه
coach house درشکه خانه
coach house کالسکه خانه
eye socket [خانه چشم]
housemother زن صاحب خانه
coffeehouse قهوه خانه
homework تکلیف خانه
tannery دباغ خانه
next door خانه پهلویی
kibitka خانه تاتار
ladies رئیسه خانه
lady رئیسه خانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com