Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (171 milliseconds)
English
Persian
press gallery
لژ نمایندگان مطبوعات
Other Matches
printed matter
مطبوعات
Fleet Street
مطبوعات
presses
مطبوعات
press
مطبوعات
press law
قانون مطبوعات
liberty of the press
ازادی مطبوعات
press
مطبوعات جراید
freedom of the press
ازادی مطبوعات
fourth estate
مطبوعات عمومی
advantages accruning from
ازادی مطبوعات
yellow press
مطبوعات جنجالی
presses
مطبوعات جراید
dipartment of publications
اداره مطبوعات
literature
مطبوعات نوشتجات
censors
بازرس مطبوعات و نمایشها
censorial
مبنی بر بازرسی مطبوعات و
censored
بازرس مطبوعات و نمایشها
censor
بازرس مطبوعات و نمایشها
censoring
بازرس مطبوعات و نمایشها
envoyship
نمایندگان سیاسی
deputations
هیات نمایندگان
delegation
هیات نمایندگان
delegations
هیات نمایندگان
chamber of deputies
مجلس نمایندگان
House of Representatives
مجلس نمایندگان
deputation
هیات نمایندگان
Free pree (trade,port).
مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
corps diplomatique
هئیت نمایندگان سیاسی
diplomatic body
هیات نمایندگان سیاسی
delegacy
نماینده هیئت نمایندگان
diplomatic corps
هیات نمایندگان سیاسی
diplomatic bady
هیات سیاسی نمایندگان
franchisede i'hotel
مصونیت محل اقامت نمایندگان خارجی
caucuses
نمایندگان حزب کارگر درپارلمان یا انجمن
caucus
نمایندگان حزب کارگر درپارلمان یا انجمن
straight ticket
اخذ رای دستجمعی برای نمایندگان یک حزب
special handling
ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
right
شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
righted
شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
righting
شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
private member's bill
طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
private member's bills
طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
private members' bills
طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
monrovia powers
اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد
lobby
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbies
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbied
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...