Total search result: 135 (7 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
paper cup |
لیوان کاغذی |
|
|
Other Matches |
|
mugging |
لیوان |
mugged |
لیوان |
mug |
لیوان |
tun |
لیوان |
water glass |
لیوان اب |
mugs |
لیوان |
glass |
لیوان یخ |
a glass of water |
یک لیوان آب |
tumblers |
لیوان |
tumbler |
لیوان |
burgundy glass |
لیوان |
glass |
لیوان |
The glass is full of water. |
لیوان پر از آب است |
There is a glass missing. |
یک لیوان کم است. |
tumbler |
لیوان [شفاف] |
glassful |
بقدر یک لیوان |
glassful |
مظروف یک لیوان |
rummer |
لیوان مشروب |
lidding film |
کلاهک لیوان |
lidding film |
سرپوش لیوان |
Empty this glass of water. |
این لیوان آب راخالی کن |
mug |
لیوان بدون دسته |
beaker |
فرف کیمیاگری لیوان ازمایشگاه |
beakers |
فرف کیمیاگری لیوان ازمایشگاه |
stein |
لیوان دسته دار ابجو خوری |
He emptied the glass to the last drop . |
لیوان را تا آخرین قطره خالی کرد |
pulpy |
کاغذی |
chartaceous |
کاغذی |
papyraceous |
کاغذی |
papery |
کاغذی |
rosette |
گل کاغذی |
rosettes |
گل کاغذی |
Would you care for a cup of coffee? |
آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟ |
paper curency |
پول کاغذی |
paper chromatography |
کروماتوگرافی کاغذی |
paper card |
کارت کاغذی |
paper condenser |
خازن کاغذی |
paper capacitor |
خازن کاغذی |
paper blockade |
محاصره کاغذی |
paper electrophoresis |
الکتروفورز کاغذی |
paper feed |
خورش کاغذی |
paper tigers |
ببر کاغذی |
paper tiger |
ببر کاغذی |
masking tape |
نوارچسب کاغذی |
paper plate |
بشقاب کاغذی |
ticker tape |
نوار کاغذی |
paper tape reader |
نوارخوان کاغذی |
paper tape |
نوار کاغذی |
paper gold |
طلای کاغذی |
lamplighter |
چوب یا کاغذی که |
fish paper |
عایق کاغذی |
towels |
دستمال کاغذی |
quartos |
ربع کاغذی |
towel |
دستمال کاغذی |
yashmak shawl |
دستمال کاغذی |
Kleenexes |
دستمال کاغذی |
Kleenex |
دستمال کاغذی |
quarto |
ربع کاغذی |
fiduciary currency |
پول کاغذی |
litmus paper |
کاغذی که بماده |
paper money |
پول کاغذی |
paperback |
کتاب جلد کاغذی |
dust-covers |
کاغذی که با ان کتاب را جلدمیکنند |
punch paper tape |
نوار کاغذی منگنه |
rag paper |
کاغذی که ازپارچه بسازند |
dust-jacket |
کاغذی که با ان کتاب را جلدمیکنند |
dust-jackets |
کاغذی که با ان کتاب را جلدمیکنند |
dust jacket |
کاغذی که با ان کتاب را جلدمیکنند |
strip chart recorder |
ثبات نوار کاغذی |
tissue paper |
دستمال کاغذی نازک |
paper money |
اسکناس پول کاغذی |
paper edition of a book |
ویرایش با جلد کاغذی |
paperbacks |
کتاب جلد کاغذی |
paper tape reader |
نوار کاغذی خوان |
folding money |
اسکناس پول کاغذی |
paper tape punch |
منگنه کن نوار کاغذی |
paper tape punch |
منگنه نوار کاغذی |
elephant paper |
کاغذی که اندازه ان 72 در 56سانتیمتراست |
crown paper |
کاغذی که 38/10سانتیمتردر50/80سانتیمترباشد |
paper currency |
اسکناس پول کاغذی |
highball |
یک لیوان بزرگ ویسکی یا عرق مخلوط بانوشابه گازدار قطار سریع السیر |
box |
جعبه کاغذی یا چوبی یا پلاستیکی |
perforated paper tape |
نوار کاغذی سوراخ دار |
long green |
دلار کاغذی پشت سبز |
dust jacket |
جلد کاغذی روی کتاب |
punched paper tape |
نوار کاغذی منگنه شده |
dust-jackets |
جلد کاغذی روی کتاب |
to date a letter forward |
کاغذی راتاریخ عقب ترگذاشتن |
dust-covers |
جلد کاغذی روی کتاب |
dust-jacket |
جلد کاغذی روی کتاب |
boxes |
جعبه کاغذی یا چوبی یا پلاستیکی |
billhead |
کاغذی که شبیه برات چاپی است |
minnesota paper form board |
ازمون جااندازی کاغذی مینه سوتا |
granite paper |
کاغذی که دارای رشته ها و خطوط رنگارنگ میباشد |
sleeve |
پوشش کاغذی یا پلاستیکی برای دیسک مغناطیسی |
irredeemable paper money |
پول کاغذی که دارنده ان نتواندهرگاه بخواهدانرا نقدسازد |
sleeves |
پوشش کاغذی یا پلاستیکی برای دیسک مغناطیسی |
quaternion |
ورق کاغذی که چهار تاه خورده باشد |
hornbook |
کاغذی که در ان الفباء برای کودکان دبستان می نوشتند |
stationery |
کاغذی که برای استفاده در چاپگر ساخته شده است |
centers |
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی |
centered |
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی |
laid paper |
کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد |
centre |
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی |
centred |
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی |
punched |
بخشی از نوار کاغذی که حاوی سوراخهایی برای نمایش داده است |
center |
سوراخ هایی که اطراف مرکز نوار کاغذی پانچ شده اند |
parity |
شیار روی مغناطیسی یا نوار کاغذی که حاوی بیت پیریتی است |
punch |
بخشی از نوار کاغذی که حاوی سوراخهایی برای نمایش داده است |
punches |
بخشی از نوار کاغذی که حاوی سوراخهایی برای نمایش داده است |
reperforator |
ماشینی که نوار کاغذی را سوراخ میکند ارسال کننده نوارپانچ شده متصل به هم |
edge |
کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده |
edges |
کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده |
background |
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد |
backgrounds |
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد |
key |
کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند |
bleed |
1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند |
bleeds |
1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند |
pannikin |
لیوان کوچک پیمانه کوچک |
wineglass |
لیوان شراب پیمانه شراب |
noggins |
سطل چوبی لیوان چوبی |
naggin |
سطل چوبی لیوان چوبی |
noggin |
سطل چوبی لیوان چوبی |
perforated tape |
نوار کاغذی یا نوار بلند که داده به صورت پانج شده روی آن ذخیره میشود |
deflection |
هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش |
deflections |
هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش |
carriages |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |
carriage |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |
documented |
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد |
documenting |
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد |
document |
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد |
reader |
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند |
readers |
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند |
to a. letter |
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان |